کد خبر: ۱۰۲۹۳۹۵
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴

نقد و بررسی فیلم «الا مک کی»

«الا مک‌کی» تازه‌ترین فیلم جیمز ال. بروکس، روایتی انسان‌محور از سیاست، خانواده و زنی آرمان‌گراست که تلاش می‌کند هم‌زمان با بحران‌های قدرت و روابط شخصی کنار بیاید.
نقد و بررسی فیلم «الا مک کی»
آفتاب‌‌نیوز :

جیمز ال. بروکس در فیلم «الا مک‌کی» بار دیگر با تکیه بر دیالوگ‌های هوشمندانه و شخصیت‌پردازی دقیق، داستان زنی جوان را روایت می‌کند که ورودش به بالاترین سطح قدرت سیاسی، او را ناگزیر به مواجهه با گذشته‌ای حل‌نشده و مسئولیت‌هایی پیچیده می‌کند.

به نقل از راجر ابرت، جیمز ال. بروکس، نویسنده و کارگردان کهنه‌کار آمریکایی، همواره شیفته روایت داستان‌هایی درباره زنانی پیچیده با زندگی‌هایی آشفته و چندلایه بوده است. در جهان داستانی او، شخصیت‌ها معمولاً در حرفه و مسیر شغلی خود موفق‌تر از انتخاب‌های عاطفی و عاشقانه‌شان هستند، اما درباره اشتباهاتشان با زبانی تیز، هوشمندانه و سرشار از طنازی حرف می‌زنند؛ دیالوگ‌هایی که به‌نظر می‌رسد بسیاری از فیلم‌سازان معاصر هنر نوشتن آن را از یاد برده‌اند.

تازه‌ترین اثر این فیلم‌ساز، که پیش‌تر با مجموعه‌ها و فیلم‌های ماندگاری، چون «نمایش مری تایلر مور»، «اخبار تلویزیونی»، «شرایط مهرورزی» و «بهتر از این نمی‌شود» شناخته شده است، فیلمی با عنوان «الا مک‌کی» است؛ داستان یک سیاستمدار جوان و آرمان‌گرا که میل سیری‌ناپذیرش برای درست‌کردن همه‌چیز، ریشه در خانواده‌ای دارد که اساساً قابل ترمیم نیست.

بروکس داستان فیلم را در سال ۲۰۰۸ روایت می‌کند؛ انتخابی زمانی که به فیلم اجازه می‌دهد از شکاف‌ها و خشم فزاینده سیاست امروز آمریکا فاصله بگیرد، اما در عین حال باعث می‌شود روایت گاهی ساده‌دلانه، کهنه یا حتی غبارگرفته به‌نظر برسد. فضای فیلم بیش از آنکه به سیاست و فرهنگ قرن بیست‌ویکم نزدیک باشد، یادآور آثاری کلاسیک مانند «آقای اسمیت به واشنگتن می‌رود» است. «الا مک‌کی» همانند قهرمانش فیلمی شلوغ و نامنظم است؛ اما درست مانند او، نقاط قوتش تا حد زیادی این بی‌نظمی‌ها را جبران می‌کند.

در سال ۲۰۰۸، الا (با بازی، اما مکی) معاون ۳۴ ساله فرماندار ایالتی است که حال‌وهوایی شبیه نیویورک دارد. راهنمای سیاسی و مربی او بیل (با بازی آلبرت بروکس) است؛ فرمانداری که در آستانه ترک سمت خود برای پیوستن به کابینه رئیس‌جمهور قرار دارد. این جابه‌جایی به این معناست که الا، بدون آنکه در انتخاباتی پیروز شده باشد، به‌زودی فرماندار ۳۴ ساله ایالت خواهد شد. بیل هنگام خداحافظی، نه از سر بی‌مهری بلکه با صراحت، به او می‌گوید که رسیدن به این مقام از طریق جانشینی، تنها راهی بوده که الا می‌توانسته به این جایگاه برسد.

از نگاه او، الا بیش از حد صادق، مستقیم و سازش‌ناپذیر است؛ ویژگی‌هایی که شاید رأی‌دهندگان را قانع نکند. با این حال، او از وفاداری بی‌چون‌وچرای اطرافیانش برخوردار است: عمه هلنِ صریح و پرشورش (جیمی لی کرتیس که همچنان در دوره‌ای درخشان از کارنامه‌اش قرار دارد)، دستیار اداری همدلش استل (جولی کاونر) و راننده و محافظش، سرباز نش با بازی کومیل نانجیانی که متأسفانه کمتر از ظرفیتش به‌کار گرفته شده است.

فیلم با فلش‌بکی به دوران دبیرستان الا، تصویری از گذشته او ارائه می‌دهد. او در آن زمان دانش‌آموز سال آخر است و تمام تلاشش را می‌کند تا بی‌نقص باشد و خانواده‌ای ایده‌آل برای مادرش (ربکا هال) و برادر بسیار جوان‌ترش، کیسی، بسازد. اما مشکل اصلی پدر خانواده، ادی (وودی هارلسون)، است؛ مردی بی‌مسئولیت که به‌دلیل روابط متعدد با کارمندان زن خود اخراج شده است.

وقتی خانواده ناچار می‌شود برای شروعی دوباره نقل مکان کند، الا نزد عمه هلن می‌ماند. پس از مرگ مادر، کیسی به مدرسه شبانه‌روزی نظامی فرستاده می‌شود. الا نیز، شاید برای ساختن همان خانواده‌ای که هرگز نداشته، با دوست‌پسر دوران دبیرستانش، رایان (جک لودن)، ازدواج می‌کند؛ مردی اجتماعی و خوش‌برخورد که در زنجیره رستوران‌های پیتزای خانوادگی‌شان کار می‌کند.

بازمی‌گردیم به سال ۲۰۰۸؛ زمانی که رسانه‌ها پس از اعلام رفتن بیل، اطراف الا را گرفته‌اند. رایان با شتاب خود را می‌رساند و او را در آغوش می‌کشد. اما این پرسش در ذهن شکل می‌گیرد: آیا او واقعاً به همسرش افتخار می‌کند و می‌خواهد حمایتش را نشان دهد، یا امیدوار است مقام جدید الا برای خودش توجه و نفوذ بیشتری به‌همراه بیاورد؟

الا به‌عنوان فرماندار سوگند یاد می‌کند و بلافاصله با بحران‌هایی هم در عرصه سیاست و هم در زندگی خانوادگی روبه‌رو می‌شود. تخلفات جزئی او در استفاده از اموال دولتی ناگهان به دستاویزی برای حملات رقبای سیاسی تبدیل می‌شود. هم‌زمان، پدری که سال‌ها هیچ تماسی با فرزندانش نداشته، دوباره سر و کله‌اش پیدا می‌شود؛ نه از سر پشیمانی یا پذیرش مسئولیت، بلکه به این دلیل که نامزد جدیدش شرط کرده تنها در صورتی با او می‌ماند که با الا و کیسی آشتی کند.

نگرانی اصلی الا، محافظت از برادرش است؛ نقشی که اسپایک فرن با بازی درخشانش به‌خوبی از عهده آن برآمده است. کیسی جوانی باهوش، اما شکننده و گوشه‌گیر است. او اصرار دارد که از ترک آپارتمانش نمی‌ترسد، بلکه فقط ترجیح می‌دهد بیرون نرود. هر دو خواهر و برادر بیش‌ازحد فکر می‌کنند. الا همواره می‌کوشد هم‌زمان ده‌ها مشکل را حل کند، در حالی که کیسی با اضطراب دست‌وپنجه نرم می‌کند و هنوز درباره رفتاری که یک سال پیش با دختری که دوستش دارد نشان داده، وسواس فکری دارد. آیو ادبیری در نقش سوزان، همان دختر، حضوری گرم و گیرا دارد.

برخی از بهترین صحنه‌های فیلم به رابطه لطیف میان الا و کیسی اختصاص دارد؛ جایی که آنها به تفاوت‌ها و محدودیت‌های یکدیگر احترام می‌گذارند: نیاز الا به درست‌کردن همه‌چیز و نیاز کیسی به اینکه «درست» نشود. کیسی در یکی از دیالوگ‌های ماندگار می‌گوید: «تصمیم گرفتم عادی نباشم؛ چیزی ساده‌تر انتخاب کن.» الا او را تشویق می‌کند تا با سوزان تماس بگیرد و کیسی برای امتحان، از آپارتمانش بیرون می‌آید. ادبیری در نقشی کوتاه، اما مؤثر، یادآوری می‌کند که برای دیده‌شدن و دوست‌داشته‌شدن لازم نیست در قالب تعریفی محدود از «عادی» جا بگیریم.

در مجموع، داستان‌های شخصی فیلم بسیار موفق‌تر از تفسیر‌های سیاسی آن از کار درآمده‌اند و پایان‌بندی فیلم ناگهانی و تا حدی ناپخته است. همانند آخرین فیلم بلند بروکس در سال ۲۰۱۰ با عنوان «از کجا می‌دانی»، «الا مک‌کی» نیز به‌عنوان یک کل منسجم عمل نمی‌کند. این فیلم بیش از آنکه یک روایت یکپارچه باشد، مجموعه‌ای از لحظه‌هاست. با این حال، برخی از این لحظه‌ها آن‌قدر خوب، خوش‌بینانه و سرشار از دیالوگ‌های درخشان و شخصیت‌پردازی دوست‌داشتنی هستند که تماشای فیلم را به تجربه‌ای ارزشمند و دلپذیر تبدیل می‌کنند.

منبع: فرارو
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین