آفتابنیوز : آفتاب: شب گذشته مراسم سالگرد درگذشت محسن روح الامینی از جان باختگان حادثه سال 88 کهریزک با حضور شخصیتهای سیاسی و با سخنرانی محمد حسن ابوترابیفرد نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در مسجد ولیعصر برگزار شد.
حالا تقریبا یک سال بعد از آنکه جنازه محسن جوان تحویل خانواده روحالامینی شد. روحالامینی که لباس مشکیاش را درآورده و با لباس روشن رنگی که در این یک سال اخیر به تنش ندیده ورودی درب مسجد ولیعصر ایستاده و به مردم خوشآمد میگوید.
احمد توکلی از اولین شخصیتهای سیاسی است که وارد مراسم میشود و محسن رضایی هم زمانی وارد میشود که آیتالله راستی مشغول بیرون آمدن از مراسم است. در پیادهرو جلو درب مسجد چهرهای که بیش از همه آشنا است، حسن روحالامینی برادر بزرگتر محسن است.
میگوید در این یکسال سیاه نپوشیده. برادرها تا حالا مصاحبه نکردهاند. میگوید قصدش را هم ندارند از من هم میخواهد گپ و گفتمان پیش خودم بماند.
اما حسن آنقدر روحیهاش بالا هست که به مادر رامین قهرمانی دیگر کشته شده کهریزک، تسلی خاطر میدهد. خانم قهرمانی را معرفی میکند. پیداست داغ پسرش چه بر سرش آورده مدام اشک میریزد به قول بیهقی: میگریست به درد.
وقتی خانم قهرمانی همانطور با چشمان اشکبار میرود دکتر روحالامینی خودش را به او میرساند و تشکر میکند. بعد اطمینان میدهد که قضیه در دست پیگیری است.
از خطوط چهره مادر نمیتوانم تشخیص بدهم، از این خبر راضی شد، یا نه.
پسر دیگر خانم قهرمانی میگوید جمعه آینده مراسم سالگرد برادر ماست. مسجد امید.
خانواده روحالامینی مراسم پسرشان را با خیال راحت برگزار کردند. وقتی این را به حسن میگویم تائید میکند و میگوید: ما برای مراسم اصلا اذیت نشدیم.
داخل مسجد سخنرانی حجتالاسلام ابوترابیفرد در حال انجام است که صدای اعتراض گونهای سخنرانی را قطع میکند.(حرف شمادرست جناب ابوترابی .... اما چرا مسبب اصلی این حوادث باید مدال بگیرد و هنوز خبری از بررسی اتهامات او نیست؟» ابوترابیفرد گویی انتظار این اعتراض را داشته بلافاصله جواب میدهد: شما بدانید که مبارزه با چنین مفاسدی به مراتب از مبارزه با مفاسد اقتصادی سختتر است که انشاءالله به ثمر خواهد نشست.
بیرون که میآیم معصومه ابتکار دارد به روحالامینی تسلیت میگوید.
مراسم با فاتحه و صلوات تمام میشود و جمعیت رو به امام رضا و کربلا و مدینه سلام میدهند که بیرون مسجد ابوترابیفرد دوباره با اعتراض همان فرد مواجه میشود. مرد خود را سردار سپاه معرفی میکند و در حالی که گفتوگوی این دو نفر توجه همه حتی ماشینهای عبوری خیابان را هم به خود جلب کرده میگوید که از سال 57 که به فرمان امام از سربازی فرار کرده با انقلاب بوده و درجبهه بوده، اما این یک سال اخیر برایش سختترین دوران این 30 ساله است.
جواب ابوترابیفرد که میگوید تا مسئولیت اجرایی نداشته باشید نمیتوانید درست قضاوت کنید پاسخ میدهد که تا حد معاون وزیر هم مسئولیت داشته لهجهاش خوزستانی است و مباحثهاش هم به جایی نمیرسد و قرار می گذارند بعدا مفصلتر صحبت کنند. محافظ ابوترابیفرد حاجآقا را از دست سردار و خبرنگاران بیرون میکشد و داخل ماشین میفرستد ظاهرا مسجد ولیعصر خود را برای مراسم دیگری آماده میکند.