آیتالله هاشمی رفسنجانی، به مناسبت روز پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران:
آفتابنیوز : آفتاب - سرویس سیاسی: آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، به مناسبت 27 تیر، روز اعلام پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران، دیدگاههای خود را در مورد پذیرش این قطعنامه منتشر کرد.
به گزارش آفتاب، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دیدگاه خود در مورد این قطعنامه، نوشته است: از نخستین ماههای پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359، صدام حسین و ارتش بعث که خوب درک کرده بودند، محاسبات آنان از وضعیت سیاسی ایران و اوضاع ارتش به خاطر تسویه و تصفیه امرا و قطع لجستیک اشتباه بوده، دست به دامان میانجیها شدند، اما در همان حال میخواستند با در اختیار داشتن بخشی از خاک ایران اسلامی، توجیهی برای ملت خویش داشته باشند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری، در بان دیدگاه خود در مورد قطعنامه 598، آورده است: امام امت که به واسطه تبعید چندین ساله در عراق، از روحیات حزب بعث آگاهی داشتند، در واکنش به نخستین صلحجوییهای ظاهری آنان و در پاسخ به میانجیهای فراوانی که میآمدند، سوابق زیادهطلبی صدام را یادآوری میکردند و همه را در مقابل سؤالهای بیپاسخ میگذاشتند که «چه تضمینی برای عدم تکرار تجاوز میدهید؟» و «برای کیفر یک دیکتاتور متجاوز که این همه خونریزی کرده و خرابی به بار آورده، چه میکنید؟!»
آیتالله هاشمی رفسنجانی، در ادامه نوشته است: به یاد دارم در همان ماههای آغازین جنگ مرحوم یاسر عرفات که به ایران آمده بود، در یک دیدار به من گفت: در اتاق جنگ ارتش عراق نقشهای دیدم که سه هدف را برای خود ترسیم کردهاند:
1- سقوط انقلاب اسلامی با تسخیر پایتخت و یا با محروم کردن ایران از نفت جنوب
2- تجزیه خوزستان و الصاق آن به عراق
3- پیشرفت در خوزستان تا مسجدسلیمان و بهبهان
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به اینکه "زمینگیر شدن ارتش عراق در همان سرزمینهای اشغال شده در روزهای نخستین و عدم توانایی آنها در عبور از جاده اهواز- اندیمشک، حزب بعث را عملاً در آرزوهای خویش ناکام گذاشت، افزود: اما نامگذاری شهرهای ایران با اسامی عربی، مانند الاهواز، محمّره و عبّادان برای اهواز، خرمشهر و آبادان و کشف نقشه جدیدی از خوزستان به نام عربستان در سنگرهای عراقیها، نشان از اهداف شوم آنان بود، اهدافی که برای ایرانیان از هر قوم و قبیله و زبان ناخوشایند بود و خواهد بود.
به همین جهات و همچنین تحت تأثیر انفاس قدسیه حضرت امام(ره) بهعنوان رهبر انقلاب و مرجع تقلید و فرمانده کل قوا، مردم ایران از سراسر کشور به سوی جنوب و غرب کشور به حرکت درآمدند و به دفاع از کیان جمهوری اسلامی پرداختند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری، نوشته است: مقاومت 32 روزه در برابر مجهزترین لشکر عراق برای اشغال خرمشهر درس و الهام امکان مقاومت داد و شکستن حصرآبادان نمونه روشنی از امکان در هم شکستن دشمن در مهمترین نقطه هدف و آمادگیاش شد. اگرچه حمله دشمن به خاطر عدم آمادگی ارتش و بعضی ندانمکاریها و مشکلات سیاسی در مرکز و غافلگیری در قدم اول موفقیتهای سریعی بهدست آورد، ولی همان فرهنگ ایثار، فداکاری و شهادتطلبی که ریشه در فرهنگ تشیع و کربلا دارد، اقیانوس ژرف نیروهای داوطلب مردمی را به جبهه کشاندند و نیروهای مسلح را با تقویت روحیه امیدوار کرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان اینکه "پس از حل مشکلات و رفع موانع و شکلگیری جدید نیروها و ایجاد هماهنگی بین ارتش و سپاه و نیروهای مردمی، شاهد سلسله پیروزیهای ایران از دارخوین، ثامن الائمه، فتح بستان و فتحالمبین تا والفجرها، بیتالمقدسها و کربلاها بودیم، تصریح کرد: پیروزیهایی که علاوه بر ارتش عراق، حامیان آنها، یعنی غرب، شرق و ارتجاع منطقه را به وحشت میانداخت تا علاوه بر تجهیز عراق به سلاحهای غیرمتعارف، رژیم حزب بعث را ترغیب به انجام کارهای غیرانسانی و جنایتهای جنگی مانند موشکباران شهرها و بمبارانهای شیمیایی نمایند. اقداماتی که با هیچ یک از مفاد قوانین بینالمللی که خود نوشتهاند، سازگاری نداشت، اما ترس از موفقیتهای ایران هر کاری را برای آنها توجیه میکرد.
بازپسگیری بسیاری از سرزمینهای اشغال شده و ورود به خاک عراق به اذن امام راحل در بعضی از مناطق سوقالجیشی و خالی از سکنه عراق، مانند فاو و جزایر مجنون در جنوب و ماووت و حلبچه در شمال غرب، ارتش بعث و حامیانش را به تکاپو انداخت که با هر وسیله ممکن ایران را وادار به قبول قطعنامههای پایان جنگ کنند.
تشدید تحریمها، جنگ نفتکشها، حمله به هواپیماهای مسافربری، بمباران شهرها، بمباران زیربناهای اقتصادی، جلوگیری از صدور نفت، تقویت منافقین برای تشدید کارهای تخریبی در داخل و مناطق جنگی وارونه جلوه دادن پیروزیهای ایران، استفاده از امپریالیسم خبری، مظلومنمایی برای حزب بعث و سرانجام قتلعام مردم مظلوم عراق در حلبچه با استفاده از خطرناکترین سلاح شیمیایی تاریخ از جمله کارهای دشمنان برای تقویت روحیه متلاشی ارتش عراق بود که وقتی دیدند هیچ یک از این توطئهها جواب نمیدهد، خودشان از پشت پرده بیرون آمدند و وارد کارزار شدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، با اشاره به اینکه "همزمانی مداخله آمریکا برای رویارویی با ایران و آغاز دور جدید پیشروی ارتش بعث نشان از استراتژی مشترک آنها برای ممانعت از پیروزی ایران داشت تا از این طریق خواستههای نامشروع خویش را در قالب بندهای قطعنامه بر ملت ایران تحمیل نمایند"، نوشته است: شورای امنیت سازمان ملل که متأسفانه سایه شوم «وتو» را هنوز نیز بر سر خویش دارد، در طول 8 سال دفاع مقدس کارنامه نه چندان موفقی از خویش بر جای گذاشت و همیشه سعی می کرد منافع عراق را که با منافع بعضی از کشورها گره خورده بود، حفظ نماید. قطعنامههایش بهگونهای بود که اگر اجرا میشد، ننگی بر دامان تاریخ ایران مینشست و معلوم نبود نسلهای بعدی چه قضاوتی درباره مسئولان جمهوری اسلامی میکردند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، تصریح کرد: اگرچه همه ما بهعنوان مسئولان ردههای مختلف سیاسی و نظامی تحت لوای فرماندهی امام راحل عمل میکردیم، اما مسئولیت من در میدان جنگ و میدان سیاست بهگونهای بود که بعضی از اتفاقات چون کوهی بر دوشم سنگینی میکرد و اگر نبود امداد الهی، تلاشها هرچند صادقانه در مقابله دشمنی با بن دندان مسلح کارایی لازم را نداشت.
مثلاً شبی که همه مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی از عدم موفقیت عملیات کربلای چهار در قرارگاه سر در جیب غم و اندوه فرو برده بودند و نعرههای شوم عراقیها برای پیروزی از همه جا بلند بود، تا سپیده سحر مذاکره کردیم که چه کنیم و وقتی تبادلنظرها به نتیجهای نرسید، همه چیز به من موکول شد که تصمیم بگیرم.
چه تصمیم سختی بود!! براساس معادلات نظامی آماده کردن نیروهایی که همرزمان خویش را آنگونه از دست داده بودند، برای عملیاتی دیگر سخت است. میدانستم که بسیاری از کارهای نیروهای ایران در طول جنگ برخلاف معادلات نظامی بود. مانند زدن پل در جزایر مجنون برای عملیات خیبر، گذشتن از خیزابهای خطرناک اروند در عملیات والفجر هشت که برای فتح فاو، زدن پل بعثت روی رودخانه خروشان اروند و عبور از کوههای سر به فلک کشیده در مهران، دهلران، میمک، پل ذهاب، پاوه، مریوان، بوکان، بانه و نهایتاً حلبچه.
آن شب با توکل بر خدا و با ایمان به قدرت نیروهای ایرانی، عملیات کربلای 5 را آغاز کردیم، عملیاتی که علاوه بر فتح بسیاری از سرزمینهای اشغال شده و ورود به خاک عراق، معادلات سیاسی را نیز به هم زد، بهگونهای که می گفتند مشاوران نظامی غرب و شرق برای تقویت روحیه بعثیها به ستادهای جنگ آنها آمده بودند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری، نوشته است: از قطعنامهها میگفتم که علاوه بر محتوا، حتی ترتیب بندهای آن نیز شیطنتآمیز بود. مثلاً در همین قطعنامه 598 ماهها تلاش کردیم که ترتیب دو بند آتشبس و برگشت به مرزهای بینالمللی را عوض کنیم. چرا که اگر آتشبس قبل از برگشت به مرزها بود، چه بسا سالها عراق در سرزمینهای اشغال شده مخصوصاً در حوالی نفتشهر میماند و هرگونه واکنش ایران را نقض آتشبس معرفی میکرد.
به هر حال خواستههای ایران، بهویژه متجاوز شناختن صدام برای آغاز جنگ با درایت سیاسیون و مقاومت نظامیان در قطعنامه گنجانده شد و دشمنان نیز هم صدا شده بودند که نگذارند ایران بیش از این در میدان سیاست و جنگ پیشروی نماید.
عقلای قوم در سطح فرماندهان عالی نظامی و مردان تصمیمساز و تصمیمگیر در جلسات متعدد کمو کیف دفاع و حمله را بررسی میکردند و بهعنوان امنای صدیق حضرت امام، همه چیز را به فرمانده بزرگ خویش گزارش میکردند.
امام عزیزی که به خاطر ویژگیهای منحصر به فرد خویش در رهبری، گاه صخره صمّا بود و گاه لطیف و منعطف. امامی که عقل و عشق دو خصیصه بارز ایشان در 17 سال مبارزه و 10 سال پس از پیروزی بود. امامی که در کنار لطافت شاعرانه و عارفانه طبع، صلابت تصمیمات قاطعانه را نیز داشت.
جلسات متعدد نظامی و سیاسی در حدّ مسئولان میدانی منتهی به چند جلسه مهم با حضور سران قوا و فرماندهان عالیه رتبه در خدمت امام(ره) شد و سرانجام جلسه سرنوشتسازی که امام تاریخیترین تصمیم دوران رهبری خویش را برای قبول قطعنامه گرفتند.
به محض قبول قطعنامه و اعلان آن از سوی ایران، آن پیشبینی امام مبنی بر «چه تضمینی برای تکرار تجاوز میدهید؟» عملی شد و صدام که خیال میکرد پذیرش قطعنامه از موضع ضعف است، با لشکرهای مجهز خویش و با منافقینی که روحیه خیانتپیشگی خویش را برملا کرده بودند، از همان محورهای آغاز جنگ، یورش به خاک ایران را از سر گرفت. نمیدانست که ایران و ایرانی و مسئولان آن هر تصمیمی را براساس سنجش کامل امور میگیرند.
هجوم سراسری مردم به خطوط مقدم و وادار کردن ارتش بعث به عقبنشینی و در هم شکستن منافقین در عملیات مرصاد همه دشمنان را برانگیخت تا هر چه سریعتر دست به کار شوند و نگذارند این روزنه رهایی بسته شود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه دیدگاه خود در قطعنامه 598 شورای امنیت، تصریح کرد: حضور کارشناسان سازمان ملل برای برآورد خسارات ما در جنگ- هرچند خیلی کمتر از خسارتهای واقعی برآورد شد- و متجاوز شناختن صدام و سرانجام برگشت پیروزمندانه فرزندان این آب و خاک که سالها در سیاهچالهای حزب بعث بودند، برگ زرینی دیگر بود که علاوه بر پیروزی های نظامی در کارنامه سیاسی دفاع مقدس ثبت شده است.
دستاورد مشعشی که با وادار شدن صدام به قبول رسمی قرارداد 1975 الجزایر بعد از پاره کردن آن در مقابل دوربین ها قبل از شروع جنگ بر تارک تاریخ ایران درخشیدن گرفت و پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی را که ماحصل خون بهترین جوانان این سرزمین است، در نقطهنقطه مرز ایران و عراق به اهتزاز درآورد.
دستاوردی که نه فقط مربوط به آن دوران، که مربوط به همه دورهها در همه اعصار خواهد بود و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی فهمیدند که این آب و خاک با جوانانی که از نسل همان دلاوران می باشند، لقمه گوارای سهلالوصول و سهلالهضمی نخواهد بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان با گرامی داشتن یاد و خاطره همه کسانی را که از نخستین روزهای شروع جنگ تا آخرین روزهای آن با اهدای خون خود و عزیزترین موجودی، یعنی جان و سلامت خویش نگذاشتند وجبی از خاک ایران از مام وطن جدا شود و امروز تا همیشه به عنوان شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران عزیز و عزیزتر خواهند بود، نوشته است: بر خویش فرض میدانم بهعنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا، خدمت همه رزمندگان عرصههای دفاع مقدس، خانوادههای مکرم و معزز شهدا، جانبازان، رزمندگان و بهویژه خانوادههای مظلوم مفقودان عرض کنم که اولاً به خاطر آن سوابق درخشان هیچ احساس غبن نکنید و ثانیاً قصورات را ببخشند. البته باید اعتراف کنم که ایران اسلامی در آن سالها با تمام توان در خدمت جنگ بود و اگر کوتاهیهایی احساس میشد، به خاطر اختلاف سلایق در نوع جنگیدن و چگونگی هزینه کردنها بود که فکر میکنم برای کاری وسیع در آن سطح طبیعی بوده است.