آفتابنیوز : آفتاب - پژمان موسوی: چرا اساسا زنان روزنامه نگار حرفه اي در ايران و حتي در دوران اصلاحات كه براي نخستين بار صفحات "زنان" در حمايت از حقوق زنان ايران راه اندازي شد، كمتر به پست هاي سردبيري ، مديرمسئولي و يا ساير مدارج بالاي تحريريه ها رسيده اند؟
طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تا پايان شهريورماه 1388، از 8044 روزنامه نگار در سراسر ايران، 3455 نفر زن و 4589 نفر مرد هستند که از 3455 روزنامه نگار زن، 1645 نفر از آنها در استان تهران و 1810 نفر ديگر در ساير استان ها مشغول به فعاليتند اما از ميان اين زنان چه تعداد در پست هاي دبير سرويس، دبير تحريريه، سردبيري و مديرمسئولي قرار دارند؟ هم اكنون روزنامه تهران امروز با 4 گروه، هيچ دبير زني ندارد و تنها مسئوليت دو صفحه از اين روزنامه به عهده زنان است. روزنامه توقيف شده بهار با 6 گروه ، دو دبير زن داشت. روزنامه پول (که دیگر منتشر نمی شود) با 8 گروه، 3 دبير زن داشت. روزنامه اعتماد ملي كه از چند ماه پيش توقيف شد از ميان 8 گروه تنها يك دبير سرويس زن داشت و در واقع به نظر مي رسد روزنامه توقيف شده اعتماد با 6 گروه و 4 دبير سرويس زن، بيشترين آمار همكاري با زنان دبير سرويس را تاكنون دارا بوده است.
دکتر حسینعلی افخمی مدیر گروه سابق ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با قاطعیت روی این موضوع صحه می گذارد که تحریریه های نشريات ايران، نمادی از جامعه بزرگ ما هستند:«متاسفانه از آنجا که بسیاری از مدیران مسئول و سردبیران ما بیشتر جنسی سیاسی دارند تا روزنامه نگاری، این مسئله در روزنامه های ما جنبه پررنگ تری به خود گرفته است و مشاهده می شود که در تحریریه ها به جای اینکه محیطی حرفه ای حاکم باشد،سیستمی اداری حاکم است»افخمی همچنین سیاست در ایران را امری مردانه می داند و بر این باور است که بر طبق همین الگو،«در سیاست ایرانی جایی برای زنان نیست و از همین روست که در تحریریه ها نیز در تصمیم گیری های کلان،زنان کمتر دخالت داده می شوند».
فریدون صدیقی روزنامه نگار و مدرس ارتباطات این نوع نگاه را سوغات جامعه به تحریریه ها می داند و می افزاید:«این موضوع ناشی از نگاه عمومی جامعه به نقش زن است و مختص امروز هم نیست و در پیش از انقلاب هم وضعیتی مشابه حاکم بوده است و منجر به این شده که هیچ گاه زنان روزنامه نگار جایگاه مناسب خود را نیابند.»صدیقی البته مسائل خاص زنان را هم در به وجود آمدن این شرایط دخیل می داند:«برخی از روزنامه نگاران زن به محض اینکه به موفقیت های شغلی میرسند ازدواج کرده و احیانا بچه دار می شوند و همین عوامل خود به خود آنان را از شرایط کار حرفه ای دور کرده و آنان را به محیط های دیگری سوق می دهد».وی می افزاید:«عامل دیگر این است که روزنامه نگاران زن را اغلب دختران تشکیل می دهند و اینان کسانی هستند که بیشتر وقت خود را در بیرون از تحریریه می گذرانند و آستانه توقع کمتری هم دارند».
این روزنامه نگار پیشکسوت نگاهی هم به بیرون از محیط تحریریه ها می اندازد آنجا که می گوید: «شما نگاهی به وزارتخانه ها بیندازید،نسبت نمایندگان زن به مرد را مقایسه کنید و ... آنگاه به این نتیجه می رسید که تحریریه ها هم نمونه ای هستند از جامعه ایرانی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد».
صدیقی درباره چرایی انتخاب مردان به دبیری سرویس،شورای سردبیری،سردبیر و سایر رده های بالای مدیریتی در روزنامه ها نیز می گوید:«سازمان بیشتر روزنامه ها به صورتی است که سردبیران و دبیران سرویس از پیش تعیین می شوند و اصولا دیگر جایی برای زنان نمی داند و مدیران مسئول به جای اینکه ظرفیت های ژورنالیستی را مبنای عمل خود قرار دهند،ظرفیت های سیاسی را حائز اهمیت می دانند و بر پایه آن هم عمل می کنند».
صدیقی اما شرایط سایر رسانه ها مثل مجلات را متفاوت از روزنامه ها می داند و می افزاید: «در بسیاری از مجلات تخصصی و ماهنامه ها زنان نقش های به مراتب مهم تری نسبت به روزنامه ها دارند و حتی بر جایگاه های حساسی چون سردبیری هم تکیه زده اند اما متاسفانه اصل این است که زنان تابعی از شرایط بیرونی هستند و به باور من مشکل اصلی هم همینجاست».فریدون صدیقی همچنین با تحسین پشتکار و استقامت زنان و دختران روزنامه نگار می گوید:«دختران و زنان درکی بالا،فهمی ژورنالیستی،نثری خوب و دیدی حرفه ای دارند که متاسفانه در پرتو مناسباتی که به آن اشاره کردم، مجبورند یا این حرفه را ترک گویند و یا به رده های پایین آن رضایت دهند.»
مهران كرمي درباره تبعيض جنسيتي در تحريريه روزنامه هايي كه خود سردمدار حقوق برابر زن و مرد هستند، در این باره مي گويد: " به اعتقاد من براي بررسي اينكه در تحريريه هاي روزنامه ها و ديگر رسانه هاي كاغذي ايران، تبعيض جنسيتي آگاهانه اي وجود دارد يا نه؟ بايد مورد به مورد، نشريات را مورد بررسي قرار داد و ديد كه آيا اساسا در مسئولان آن روزنامه داراي ذهنيت جنسيتي هستند يا خير؟ براي من هيچ وقت اين تبعيض جنسيتي در حرفه اي روزنامه روزنامه نگاري وجود نداشته است چه در رده دبير تحريريه يا معاونت سردبيري. هر گاه اين قابليت را در فردي مي ديدم كه توانايي مديريت لازم را دارد از او در سمت هاي معاونت سردبيري يا دبير تحريريه استفاده مي كرديم. برايمان هرگز مهم نبود كه اين شخص زن است يامرد".
او نقش مديرمسئول ها را تعيين سردبيرهاي مرد، بي اثر نمي داند و مي گويد: " ممكن است كه مديرمسئول ها چون خودشان مرد هستند و اغلب داراي موقعيت هاي سياسي هستند، با مردها به عنوان سرديبر راحت تر باشند اما من شخصا در اين 12 سالي كه به طور حرفه اي مشغول به كار هستم نديدم كه مديرمسئولي، با نگاه مشخص جنسيتي، سردبير را انتخاب كند. مثلا به ياد دارم كه خانم بدرالسادات مفيدي، سخنگوي انجمن صنفي روزنامه نگاران، پيش از اين معاون سردبير روزنامه كارگزاران بودند".
اما داوود محمدي،سردبير سابق روزنامه سرمايه و عضو شوراي سردبيري روزنامه توقيف شده بهار، به وجود " نگاهي خاص به زنان در عرصه كار"اعتقاد دارد. او مي گويد: " به اعتقاد من اين موضوع دو جنبه دارد. اول اينكه به طور كلي در ايران، زنان به دلايل تاريخي و فرهنگي و ... بسيار به ندرت به موقعيت هاي بالاي شغلي و حرفه اي در سطح كلان كشوري دستيابي دارند. يعني يك نگاه كلي و اجتماعي در مورد توانايي زنان شاغل وجود دارد كه مانع از رشد آنان در سطوح عالي مي شود. دوم اينكه در روزنامه ها ارتقا مديريت زنان، مقداري دشوار است به دلايلي كه خاص زنان است. مثلا سردبيرها هميشه دست كم تا ساعت 10 و 11 شب بايد در دفتر روزنامه ها باشند و زنان متاهل كمتر اين امكان را دارند. خانه داري، بارداري و ديگر مسائل خاص زنان مانع از اين قابليت مي شود. بجز اين بايد به درگيري هاي درون سرويسي خانم ها هم اشاره كنم. معمولا زناني كه دبير سرويس هستند نسبت به مرداني كه اين پست را دارند،داراي درگيري هاي بيشتري هستند. شايد همين امر يك ياز دلايلي است كه بر توانايي زنان در مديريت سطوح بالاتر، شائبه هايي ايجاد مي كند".
داوود محمدي در عين حال از قابليت بالاي زنان در كار روزنامه نگاري ياد مي كند و مي گويد:" زنان بسيار دقيق، موشكاف و منظم هستند و شايد به همين دليل بيشتر سعي مي شود از زنان روزنامه نگار در سطوح خبري و گزارش نويسي استفاده شود. در نهايت بايد اضافه كنم كه زنان بايد در پروسه ارتقا سطح كاري خود، صبورتر باشند و دوره هاي خبرنگاري، دبير سرويسي، دبير تحريريه و سردبيري را در طول زمان بيشتري طي كنند. در اين ميان به هر حال زنان روزنامه نگار حرفه اي با قابليت مديريت بالا هم هستند كه متاسفانه به دليل ديد كلي كه نسبت به آنان در برخي روزنامه ها و به طور كلي در جامعه وجود دارد، از توانايي آنان آنطور كه بايد استفاده نمي شود".
بهروز بهزادي،سردبير باسابقه روزنامه توقيف شده اعتماد نيز از ديگر روزنامه نگاراني است كه معتقد است بخصوص در سال هاي اخير و بعد از دوران اصلاحات، بر تعداد زنان روزنامه نگار موفق و حرفه اي افزوده شده است و ديد كلي نسبت به زنان روزنامه نگار بهبود پيدا كرده است. او مي گويد:" من به عنوان روزنامه نگاري كه سابقه بيش از 40 سال كار دارد، مي گويم كه هرگز به جنسيت روزنامه نگار توجه نداشته ام و قابليت آنها برايم مهم بوده است. هم اكنون هم خوشبختانه اوضاع ما چندان بد نيست و از ميان 6 گروه اصلي،4 دبير سرويس زن در حزوه هاي اجتماعي،بين الملل،سياسي و علم داريم. به اعتقاد من زنان در سال هاي اخير در زمينه روزنامه نگاري رشد چشمگيري داشته اند و توانايي هاي خود در سطوح مديريت و گزارش نويسي و خبرنگاري را به خوبي به اثبات رسانده اند".
به اين ترتيب به نظر مي رسد یکی از مهم ترین مسائلی که روزنامه نگاران امروز ایران به آن روبرو هستند، نوع نگاه مدیران مطبوعات و آنانی است که چارچوب های کار را برای روزنامه نگاران تعیین می کنند: نگاه هایی که بین روزنامه نگاران و خبرنگاران زن و مرد تفاوت می گذارد و تحریریه ها را به محیط هایی با کلیشه های از پیش تعیین شده جنسیتی تبدیل می سازد. در واقع اینچنین می توان این موضوع را طرح مسئله کرد: «واگذاری سطوح پایین تر تحریریه ها به زنان و واگذاری سطوح کلان تر و بالاتر آن به مردان». شاید چنانچه ديديم از نظر عده ای از صاحبنظران و مديران نشريات، این موضوع از اساس محلی از اعراب نداشته باشد اما این موضوع مسئله ایست که نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت یا آن را نادیده گرفت زیرا این تفاوت دید، امری واقعی به نظر مي رسد كه با تایید و انکار نمی توان از اهمیت آن کاست.
اگر با نگاهی کلان تر هم به این قضیه نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که تحریریه های ما هم نمونه کوچکی از جامعه ايران است و همانطور که در جامعه تفاوت های جنسیتی و واگذاری مشاغل پایین تر «البته به جز موارد استثنا» به زنان وجود دارد، همین مسئله در تحریریه های نشريات هم تکرار شده است.
از سوي ديگر با اينكه از انتشار نخستين نشريه در ايران، 173 سال و اولين نشريه خاص مسائل زنان ايران 102سال مي گذرد، و با اينكه امروزه چهره هاي برجسته متعددي از ميان زنان در رسانه هاي داخلي و خارجي به عنوان روزنامه نگاران فعال و صاحب نظر حضور دارند، كمتر جايگاهي متناسب با شهرت و تخصص در نشريات دارند و اغلب، اين مردان هستند كه با شهرت هاي كمتر، سمت هاي بالاتري كسب كرده اند.
محمد علی وکیلی مدیر مسئول روزنامه ابتکار در دفاع از تصمیمات اتخاذ شده از سوی مدیرانی چون خود می گوید:«بحث تحریریه جنسیتی به نظر من اساسا موضوعیت ندارد و تصمیمات بر اساس آمادگی افراد و توان حرفه ای خبرنگاران اتخاذ می شود؛البته به نظر من در بعضی حوزه ها مثل ادب و هنر و اجتماعی خانم ها در مقایسه با آقایان از توان حرفه ای بالاتری برخوردارند و در بعضی حوزه ها مثل سیاست و اندیشه و حوادث آقایان از خانم ها صلاحیت بیشتری دارند که این هم به طبع کار بر می گردد نه تصمیم مدیران مسئول.»وکیلی سیاست در ایران را امری مردانه می داند و می افزاید:«به همین دلیل قدرت ارتباط وامکان ارتباط برای مردان روزنامه نگار به مراتب بیشتر از زنان است زیرا حوزه های مرتبط با سیاست عموما حوزه های پرچالشی هستند و مردان طبیعتا بهتر از عهده آن بر می آیند».
وکیلی این را هم می افزاید که:«بار اصلی تحریریه را شاید خانم ها بیشتر به دوش بکشند و به نوعی حتی کارهای سردبیری را هم خانم ها انجام دهند اما ما تنها به جهت پرستیژ مدیریتی است که از آقایان در این سمت ها استفاده می کنیم و این موضوع ربط چندانی هم شاید به توانمندی محتوایی نداشته باشد».مدیر مسئول ابتکار به این موضوع اذعان دارد که در حوزه تحریریه جمع پذیری و انعطاف پذیری خانم ها در رفتار جمعی بالاتر از آقایان است اما این را هم می افزاید که«تجربه من این است که بعضی حوزه های کاری به لحاظ جنس فعالیت مورد استقبال خانم ها قرار نمی گیرد چه رسد که آنها بخواهند در آن حوزه ها مدیریت هم بکنند».
اما به باور مريم نيكوكار، مدير مسوول هفته نامه «گيل بانو» اين بحث ها در هر تحريريه اي كه حساسيت هاي جنسيتي در آن حاكم باشد طبيعي است، چرا كه تاريخ پدرسالاري به ذهن ها اجازه نداده كه به جز نفع مردان، به چيز ديگري فكر كنند. او در ادامه سخنانش اين موضوع را به زبان ديگري مطرح مي كند: «ما اعتماد به نفس لازم را نداريم. در هر جلسه و نشستي محكم سوالمان را نمي پرسيم و سوال هايمان بسيار محتاطانه است، براي همين مردان سياسي و اقتصادي ما را دست كم مي گيرند كه البته اين مشكل ذاتي نيست و با آموزش حل شدني است».
بهروز بهزادي سردبير روزنامه توقیف شده اعتماد كه از روزنامه نگاران پيشكسوت ايران هم هست اما درباره اين مسائل ديدگاه ديگري دارد:«من اصلا ديدگاه جنسيتي را قبول ندارم و از معدود سردبيراني هستم كه در طول 17 سال سردبيري ام پس از انقلاب،اجازه نداده ام تا در روزنامه ام صفحه زنان ايجاد شود زيرا اين كار را نوعي قبول ضعف در بين زنان مي دانم».بهزادي علت اصلي وجود يك چنين بحث هايي را در جامعه مي داند و مي افزايد:«جامعه ما مشكل دارد و هنوز مردانه است اما من بر اين باورم كه اين موضوع به تدريج و با بالا رفتن سطح سواد و دانش،موضوعيت خود را از دست خواهد داد».او حرفه اي نبودن بسياري از مديران مسئول و سردبيران را از جنبه هاي ژورناليستي،حاصل قانون مطبوعات ما مي داند و مي افزايد:«قانون مطبوعات ما اين شرايط را فراهم آورده و منجر به اين شده است كه اكثر آدم هاي سياسي ما بيايند و صاحب روزنامه اي شوند؛در واقع بر طبق اين قانون تنها آناني كه به نوعي سياسي بوده و قابل اعتماد هم باشند مي توانند روزنامه اي را در اختيار داشته باشند و همين فرآيند منجر به اين شده است كه خانم ها كمتر در مناصب بالاتر به كار گرفته شوند زيرا سياست در ايران مردانه است و مردان سياسي مدير مسئول هم نگاه خود را درگير با مسائل حرفه اي روزنامه نگاري كرده اند».
عدم وابستگی، از الزامات اولیه روزنامهنگاری است و امری اساسی برای «قابل اطمینان بودن» به شمار میرود. استقلال روح و ذهن به جای خنثی بودن، اصلی است که روزنامهنگاران باید به آن توجه داشته باشند. اگر چه سردبیران و مفسران کاملا بیطرف نیستند، اما هنوز منبع اعتبارشان درستی، بیطرفی عاقلانه و توانایی بهدست آوردن اطلاعات است و نه وابستگی به گروه خاصی. این بسیار مهم است که ما در حفظ استقلالمان باید از منحرف شدن به خود پسندی، نخبه سالاری، انزواگرایی و یا پوچ گرایی بپرهیزیم.
علي اكبر قاضي زاده مدرس دانشگاه و روزنامه نگار پيشكسوت اما در انتقادي صريح از مردسالاري حاكم در ايران مي گاود:«مردسالاري اخلاقي ايراني و جهاني است اما ايراني ها در مردسالاري صاحب سبك هستند همين عامل يكي از دلايل اين موضوع است؛البته اين موضوع خاص تحريريه ها نيست و در تمامي سطح جامعه نيز موضوع اشغال مناصب مهم از ساو مردان وجود دارد».او قانع بودن زنان را نيز به دلايل تاريخي علت ديگر اين موضوع مي داند:«خانم ها به دلايلي قانع تر هستند زيرا خانم ها هنوز به خودگرداني نرسيده اند و برخلاف پسرها كه وقتي كاري را شروع مي كنند يك زندگي را به اتكاي آن مي بايست بچرخانند،اين قيد را براي خود احساس نمي كنند و اينچنين مي شود كه اين خانم ها هستند كه باشرايط سخت تر و حقوق كمتر حاضر به كار كردن مي شوند و مناصب دست پايين تر را نيز قبول مي كنند».قاضي زاده در ادامه اما مژده مي دهد كه «اين اخلاق در حال عوض شدن است». او ادامه مي دهد:«به هر حال جامعه ما يك جامعه مذهبي است و عناصر عقيدتي در آن سلطه دارد و در يك چنين جامعه اي طبيعي است مردان در رده هاي بالاتر قرار بگيرند».قاضي زاده روزنامه نگاري را در عصر كنوني چندان بي شباهت به جنگ چريكي نمي داند و مي افزايد:«خيلي ها تاب اين حرفه را نمي آورند و من حق مي دهم به بسياري از زنان يا حتي مرداني كه به سبب درآمد كم و سختي كار اين حرفه را ترك گفته و به سمت مشاغلي مثل روابط عمومي ها بروند».
او خوشحالي خود از تعدد روزنامه نگاران زن را اينچنين بيان مي كند:«در زماني كه من وارد اين حرفه شدم تنها يكي دو خانم در تحريريه ما وجود داشت اما امروز ما به وفور شاهد زنان روزنامه نگار در تحريريه هايمان هستيم و اين موضوع روي خيلي از چيزها مثل ظاهر مردها و ادبياتشان در روزنامه ها تاثير گذاشته است».
قاضي زاده در ادامه اين موضوع تاكيد مي كند: «فرهنگ ما در حال تغيير است و در آينده اي نه چندان دور تمامي مناسبات ساختاري در جامعه و تحريريه هاي ما عوض خواهد شد».
آنچه همه استادان و كارشناسان عرصه ارتباطات و رسانه بر آن اتفاق نظر دارند ضرورت فراگيري اصول حرفهاي روزنامهنگاري به عنوان پيششرط كار خبرنگاري و روزنامهنگاري است تا اصول حرفهاي در تحريريههاي مطبوعات و رسانهها رعايت شود و جاري باشد.