آفتابنیوز : آفتاب: وزیر صنایع دولت اصلاحات به دلایل متعددی که بر آنها تاکید دارد، معتقد است در مقطع فعلی، اجرایی نشدن طرح هدفمند کردن یارانه ها، کم هزینه تر است.
اسحاق جهانگیری که علاوه بر حضور موثر خود در بخش صنعت، نمایندگی مردم زادگاه خود یعنی کرمان را در دومین دوره مجلس شورای اسلامی و عضویت در حزب کارگزاران سازندگی را در کارنامه سیاسی خود به ثبت رسانده، معتقد است که اصلاحطلبان در صحنه سیاسی کشور باقی خواهند ماند. او امیدوار است عقلای هر دو جریان آنها را به سمت و سوی تعامل، اعتدال و رقابت واقعی سوق دهند.
آنچه در پی میآید متن کامل گفتو گوی روزنامه مردمسالاری با وی است:
به نظرشما اساسا طرح هدفمند کردن یارانهها میتواند در شرایط فعلی موثر واقع شود؟ موضوع اجرای هدفمندکردن یارانهها را باید راه غیرقابل برگشتی برای دولت دانست. البته این بدان معنا نیست که اگر دولت تصمیم بگیرد این طرح را اجرا نکند برایش امکان پذیر نباشد چرا که هنوز وارد فاز اجرایی و عملی نشده است. اما طبیعتا هرچه پیش رفته و به عملیاتی شدن کار نزدیک میشوند هزینه های اجرایی نشدن آن برای دولت و مردم افزایش مییابد. از سوی دیگر این طرح (هدفمند کردن یارانهها) یکی از بزرگترین طرحهای اقتصادی دولت محسوب میشود و تاکنون تبلیغات زیادی درمورد آن شده است و استمرار وضعیت فعلی مصرف انرژی چه از نظر مالی و چه منابع، امکانپذیر نیست.
از همان ابتدا هم که بحث هدفمند کردن یارانهها مطرح شد اکثر کارشناسان با آن موافق بودند، زیرا معتقد بودند با اجرای دقیق آن علاوه بر جلوگیری از هدر رفتن منابع،رونق و رشد اقتصادی مطلوب اتفاق خواهد افتاد ولی همواره صاحبنظران بر مواردی به عنوان پیش نیاز اجرا تاکید میکردند که تفاهم ملی میان جریانات سیاسی و نیز نخبگان جامعه درباره زمان و چگونگی اجرایی شدن این طرح وجود داشته باشد و از آن مهمتر این که دولتی این کار را بر عهده بگیرد که از نظر توان مدیریتی و نیز تصمیمگیری قدرت بالایی داشته باشد تا جوانب مختلف طرح و آثار آن در بخشهای مختلف اقتصادی را در شاخصهایی مانند دستمزدها، سرمایه گذاری، اشتغال، کشاورزی، صنعت،حمل و نقل و به ویژه آثار آن بر زندگی مردم که در واقع همان بحث تورمی بودن آن است، به صورت دقیق و با دید کارشناسی بررسی شود و اسناد آن به صورت شفاف در اختیار مردم قرار بگیرد. علاوه بر بررسیهای مذکور زمان اجرای طرح هم اهمیت اساسی دارد.
چه موانعی در حال حاضر، پیش روی این طرح وجود دارد؟ به نظر میرسد برخی از پیش نیازهای مذکور، در حال حاضر وجود ندارد علاوه بر آن کاهش رشد اقتصادی در سالهای اخیر و رکود حاکم بر اقتصاد از جمله موانع مهم است، همین امر می تواند طرح را با چالش های عمده ای مواجه کند. البته چون اطلاعات ما در زمینه کارهای کارشناسی دولت دقیق نیست شاید برخی از این نقاط ضعف موردتوجه مسوولان قرار گرفته و برطرف شده باشد ولی اطلاع رسانی نشده است.
یعنی با توجه به تورم موجود، آیا اجرای طرح را موفقیتآمیز میدانید؟ به دلایل متعددی که گفتم در مقطع فعلی، اجرایی نشدن طرح، کم هزینهتر است و مسئولان باید این هشدارها را جدی بگیرند و پیش از آغاز اجرای هدفمند کردن یارانهها، پیش نیازهای آن را به دقت بررسی کنند. خوشبختانه مجلس در این زمینه، مصوبه بهتری داشته و چنانچه تصویب کرده بود که در سال اول اجرایی شدن طرح باید درآمد معادل 20 هزار میلیارد تومان باشد، در حالی که دولت بر 40 هزار میلیارد تومان تاکید دارد که این میتواند آثار شوک آوری بر جامعه داشته باشد.
ضمن آن که دولت باید توجه داشته باشد طرح هدفمند کردن یارانهها مانند طرح مالیات بر ارزش افزوده، امکان عقبنشینی ندارد و لذا قبل از ورود به فاز اجرایی باید تمام مطالعات و بررسیها و نیز پیشنیازها را فراهم کرده باشد.
بحث هدفمند کردن یارانهها برای جامعه نوعی ترس را با خود به همراه داشت و این تصور وجود دارد که در صورت اجرایی شدن طرح، قیمتها روند صعودی سرسامآوری خواهد داشت آیا همین طور است؟ بله؛ به نظر من، در کوتاه مدت با افزایش جدی قیمتها مواجه خواهیم شد به همین دلیل مدیریت اجرای طرح از اهمیت برخوردار است. متاسفانه دولت از ابتدا واقعیتهای قیمتی طرح را با مردم در میان نگذاشته و تنها آنچه از زبان رئیس جمهور و دیگر مسئولان دولت مطرح شده ضرورت اجرای این طرح و نهایتا توزیع درآمدی آن بوده است. این یک روی سکه بوده است ولی در مورد روی دیگر سکه که موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی است که هم بهصورت مستقیم بر زندگی مردم تاثیرگذار است و هم غیر مستقیم موجب افزایش تورم میشود کمترین اطلاعرسانی صورت نگرفته است.
جامعه امروز هیچ اطلاع دقیقی درباره اینکه پس از اجرایی شدن طرح، قیمت نفت، گازوئیل، آب و برق، گاز به چه میزان افزایش خواهد یافت، ندارد. دولت به مردم عدد نمیدهد و همین امر، نوعی اضطراب و ترس را در جامعه ایجاد کرده که آثار منفی آن بسیار بیشتر خواهد بود. ضمن آن که در شرایط فعلی بسیاری از مراکز صنعتی و تولیدی نیز با بحران مواجه اند و از عواقب اجرای طرح نگران هستند، باید اطلاعات شفاف و واقعی به آنها داد که بتوانند با برنامه ریزی آثار منفی طرح را در بنگاه خود کاهش دهند.
به بحران در مراکز صنعتی اشاره کردید، امروز صنعت نیز متاسفانه با چالشهای عمدهای مواجه شده است، آیا یکی از دلایل اصلی و مهم آن را میتوان در گرو آثار تحریمها علیه ایران دانست؟ در این که مسئولان در برابر تهدیداتی که از سوی مخالفین نظام صورت میگیرد باید به مردم روحیه بدهند، تردیدی نیست، اما در عین حال نباید مسئولان به گونهای صحبت کنند که با درک عمومی جامعه و واقعیاتی که با آن سر و کار دارند تفاوت زیادی داشته باشد. اینکه گفته شود تحریمها کاغذ پاره است یا از آن استقبال میکنیم یا اینکه تحریم ها به ما کمک میکند تا به سمت خودکفایی حرکت کنیم، حرفهای دقیقی نیست.
در این که تحریمها علیه ایران غیرقانونی و ظالمانه است، تردیدی وجود ندارد اما واقعیت امر اینکه آثار آنها در بخشهای مختلف صنعتی و تولیدی و زندگی مردم نگران کننده است. ولی تمام گرفتاریها و مشکلات اقتصادی مردم و صنعت فقط مربوط به تحریمها نیست، سیاست اشتباه و غیرکارشناسی نقش اصلی را دارد.
به نظرمن قطعنامه چهارم آثار جدی تر دارد و اگر گروهی در دولت وجود داشته باشند که بتوانند راهکارهای جدیدی اتخاذ کنند، شاید بتوانند آثار منفی آن را به حداقل برسانند.
به نظر شما، چه راهکارهایی باید در پیش گرفته شود؟ در مقابل این حرکت تهاجمی، کشور نیازمند یک دیپلماسی فعال و چارچوب دار است. با استفاده از ظرفیتهای موجود باید مانع از تصویب چنین قطعنامه هایی شوند. اگر با برخی تنگنظریها نیروهای شاخص در بخشهای مختلف خصوصا در سیاست خارجی را خانه نشین نمیکردند، بخش اعظم مسائل قابل پیشگیری بود اما متاسفانه چنین شد که امروز میبینیم.
امروز یکی از مسائلی که نه تنها کشور ما، بلکه اکثریت قریب به اتفاق کشورهای دنیا با آن مواجه هستند ورود کالاهای چینی ارزان قیمت با کیفیت نامطلوب به بازار است؛ در این زمینه به نظر شما باید چه راهکارهای را در پیش بگیریم؟
یکی از تناقضاتی که در سخنان و رفتار مسئولاان به صورت جدی مشاهده میشود این است که در بخش سیاست خارجی تندترین شعارها داده میشود اما در بخش اقتصادی کشور به یک بارانداز کالاهای خارجی تبدیل شده است.
در دولت آقای خاتمی زمانی که استراتژی توسعه صنعتی را مینوشتیم تاکیدمان بر این بود که عملکرد بخش صنعت، از دو سیاست تاثیرپذیر است؛ یکی سیاستهای درون بنگاهی صنعتی و دیگری سیاستهای محیط بر بخش صنعت که البته، مورد دوم تعیین کنندهتر است، تا اولی؛ بدین معنا که مثلا سیاست خارجی در توسعه صنعتی کشور حرف اول را میزند و در دورههایی که تنش بین روابط کشورها زیاد بوده، به جای آنکه بازار را بر روی کالاهای خارجی باز کنند، تمرکز را بر تولید داخلی میگذارند، اما در کشور ما برعکس آن عمل میشود. ضمن آنکه امروز همه دنیا درباره ورود بیامان کالاهای چینی سیاستهای ویژهای را اتخاذ کردهاند و یا در حال تصمیمگیری در این زمینه هستند، اما در سالهای اخیر شاهد واردات بیرویه کالاهای چینی به بازارمان هستیم و این موضوع تبدیل به یک معضل جدی شده و باید جلوی آن را گرفت؛ چرا که اگر ادامه یابد، همانطور که بسیاری از واحدهای صنعتی تا کنون تعطیل یا راکد شده اند، استمرار این روند در کلیه واحدهای تولیدی مشکلزا خواهد بود.
در سال82 که واردات کشور به حدود 25 میلیارد دلار رسیده بود در یکی از جلسات هیات دولت گفتم که چنانچه دولت اصرار داشته باشد اینگونه دلارهای نفتی را به ریال تبدیل کند کسانیکه دلارهای نفتی را می خرند به دنبال واردات هستند افزایش بیرویه واردات صنعت و تولید کشور را به شدت با بحران مواجه میکند، کما اینکه امروز با حجم حدود 70 میلیاردی واردات چنین اتفاقی رخ داد.
در بازار، علاوه بر کالاهای چینی، شاهد ورود میوههای چینی یا کشورهای دیگر هستیم؛ در این زمینه چه تدبیری باید اندیشیده شود؟ سیاست دولت نهم این بود که در آمدهای افسانهای نفتی را در بودجه دولت مصرف کند با این تصور که با خرج این منبع درآمد مشکلات اقتصادی را حل میکند و در نتیجه جامعه به دولت خوش بین خواهد شد و به همین دلیل علیرغم تذکر عدهای از صاحب نظران و دلسوزان کشور چنین تصمیمهای شتابزده و غیرعلمی گرفته شد که هم به افزایش نقدینگی و هم به افزایش تورم انجامید و در نتیجه سیل واردات به کشور را در پی داشت اما متاسفانه نه تنها توجهی به انتقادات و تذکرات صورت نگرفت بلکه تهمتها و انگهایی به این اشخاص زده شد که نتیجه آن سیاست سالها گریبانگر کشور است.
توجه دارید که از ابتدای اولین چاه نفتی که استخراج شده(حدود 100سال) تا کنون حدود900 میلیارد دلار درآمد نفت داشتیم و به بیش از 400 میلیارد دلار آن در دولت های نهم و دهم خرج شده است. در حالی که بسیاری از کشورهای نفت خیز دنیا با استفاده از تجربه شوک نفتی سال 1353 از فرصت افزایش قیمتهای نفت در سالهای اخیر در حسابهای ذخیره ارزیشان چند صد میلیارد دلار موجود هست و تنها حساب ذخیره ارزی کشور ما فاقد موجودی است. من فکر میکنم، تا سالها مردم سوالشان از مسئولان فعلی این خواهد بود که درآمدهای افسانهای نفت کجا خرج شده و چه مشکلی از مشکلات مردم یا توسعه کشور را برطرف کرده، در حالی که راه منطقی این بود که دولت از ابتدای کار از تجربیات گذشتگان بهره میبرد و با استفاده صحیح و علمی از درآمدهای نفت و دیگر فرصتهای طلایی که وجود داشت با سرعت رشد و توسعه کشور و حل مشکلات مردم خصوصا بیکاری را شتاب می داد، متاسفانه وضع شاخص بیکاری بسیار نگران کننده است حتی بخش قابل توجهی از نیروهای شاغل، شغل خود را از دست داده اند، از طرفی عدم سرمایهگذاری در طرح های بزرگ خصوصا در بخش نفت و گاز و برق وضعیت تولید انرژی اعم از گاز و برق به یک عامل محدودکننده توسعه تبدیل شده است کشوری که مهمترین مخازن گاز و نفت را در اختیار دارد در فصل زمستان واحدهای تولید و حتی خانههای مردم با کمبود گاز و در فصل تابستان با کمبود برق روبه رو شدهاند.
آیا میتوان بخشی از دلیل رشد واردات را به جامعه نسبت داد؛ یعنی مردم در سبد خرید خود، کالاهای خارجی مانند میوههای غیر ایرانی را نگنجانند؟ در دولت دوم آقای خاتمی شورایی به نام شورای صنعت و فرهنگ با حضور جمعی از صاحب نظران تشکیل دادیم. از جمله کارهایی که در این شورا انجام گرفت مطالعه ای در مورد علل رو آوردن مردم به کالاهای خارجی بود که در نهایت به دو نکته مهم رسیدیم؛ یکی ذهنیت مثبت در رابطه کیفیت بهتر کالاهای خارجی و دیگری رقابتی که درون خانواده ها وجود داشت یا به اصطلاح چشم و هم چشمیها. اما امروز بخش اعظم کالاهای خارجی از چین وارد می شود که از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند. مثال میوه را مطرح کردید و در این زمینه اتفاقا باید بگویم کیفیت میوههای ایرانی، بسیار بالاتر از مشابه خارجی آن است و به عبارت بهتر باید گفت قابل مقایسه نیست،اما متاسفانه سر در مغازه ها به راحتی تابلو میزنند "انگور شیلی"،"بادمجان فرانسوی" سیر چینی و... یعنی در زمینه میوه حتی به چین هم بسنده نشده، در عین حال نمیتوان مردم را از خرید این کالاها منع کرد چرا که ارزانتر هستند و یکی از دلایل عمده ارزانی آن را باید به تورم بالاتر در ایران نسبت به سایر کشورها و از آن مهمتر ثابت بودن قیمت دلار در چند سال اخیر دانست با اینکه در برنامه چهارم پیشبینی شده بود هرساله قیمت دلار رشد داشته باشد.
جنابعالی علاوه بر حضور موثر در راس وزارت صنایع و معادن در دولت هفتم و هشتم به عنوان عضو حزب کارگزاران و کسی که سابقه نمایندگی مجلس و استانداری دارید در بخش سیاسی نیز صاحبنظر هستید؛ با این وصف، در حال حاضر، وضعیت اصلاحطلبان را چگونه میبینید؟ همانطور که در یک سال اخیر، در مصاحبهها اشاره کردم، اصلاحطلبان یک جریان ریشهدار درون نظام هستند که در ابتدای شکلگیری بنای خود را بر تحقق آرمانهای انقلاب و خط امام قرار دادند و در طول زمان تبدیل به جریان اصلاحات شدند و از 30 سال عمر جمهوری اسلامی، بیست و پنج سال بخشهای مهم اداره کشور را در اختیار داشتند و پایگاه اصلی مجموعه جریان اصلاحات، در میان نیروهای دانشگاهی بوده است و دامنه آن حتی تا روستاها نیز پیش رفته است. پیروزی چهرههای اصلاح طلب در برخی از دورههای انتخابات مجلس و چه انتخابات شوراها چنین واقعیتی را ثابت کرده است که این جریان در سراسر کشور حضور و نفوذ داشته است.
لذا این گروه در صحنه نظام باقی خواهد ماند و اساسا به مصلحت نظام هم نیست که اجازه دهد این گروه حذف شود؛ چنانچه مقام معظم رهبری همواره تاکید کردهاند که وجود هر دو جریان سیاسی ضروری است.
با توجه به شرایطی که برای جبهه اصلاحات به وجود آمد، آیا تصمیمی به حضور دوباره در دورههای بعدی انتخابات، مانند شوراهای شهر و روستا یا مجلس را خواهند داشت؟ در حال حاضر صحبت در این زمینه کمی زود است اما به هرحال آنچه مسلم است این که جریانی مانند اصلاحات، نمیتواند از صحنه سیاسی کشور کنار بکشد. درست است که رقبای تندرو و افراطی همواره درصدد هستند راه این حضور را ببندند و برای حذف اصلاحطلبان از ابزارهایی نیز استفاده کنند، اما بعید است چنین خواستی امکان تحقق پیدا کند.
فضای فعلی را برای این جریان سیاسی چگونه ارزیابی میکنید؟ مسائل یک سال اخیر کشور سبب شده که تا حدودی فضا امنیتی شود چنین فضایی مناسب برای فعالیت سیاسی نیست لذا باید مسئولین و نیز گروههای سیاسی تلاش کنند که فضای سیاسی و تعامل و گفتو گو را جایگزین کنند در این صورت اصلاحطلبان فرصت پیدا میکنند که نقاط ضعف خود را بررسی و با ساز و کارمناسب در عرصههای سیاسی کشور برحسب ضرورت حضور پیدا کنند.
با وجود این که فعالیت بسیاری از احزاب اصلاحطلب با مشکلاتی مواجه شده از جمله ابطال پروانه برخی از آنها، اصلاحطلبان فعالیت آینده خود را در چه قالبی ادامه خواهند داد؟
ببینید! اساسا فعالیتهای سیاسی بدون حزب معنایی ندارد; گروهی که برای انتخابات وعده هاو شعارهایی ارائه می دهند باید در قالب حزبی فعالیت کنند تا در صورت پیروزی برابر کارهای آینده خود و عمل به وعدهها پاسخگو باشند اما متاسفانه گاهی میبینیم برخی احزاب بینام و نشان به قدرت میرسند و به هیچ یک از حرفهای خود جامه عمل نمیپوشانند البته در این میان برخی هم هستند که چون می دانند باید پاسخگو باشند اعلام میکنند که به هیچ گروه یا حزبی وابسته نیستند.اما به هر حال این که اصلاح طلبان تصمیم بگیرند چگونه به صحنه بیایند، باید صبر کرد.
رابطه دولت و مجلس را چگونه میبینید؟گروهی تصورشان این بود که اگر قوای کشور توسط یک جریان سیاسی اداره شود به کارآمدی نظام و دولت کمک بیشتری میکند اما 5 سال است که تمام قوای کشور در اختیار یک جریان سیاسی قرار دارد و جریان دیگر از حداقل امکانات دولتی محروم است؛ خوب است اصولگرایان ارزیابی کنند و ببینند به چه میزان منابع را هزینه کردند اعم از منابع مادی، اخلاقی، ارزشی و دینی ... را در کنار آن قرار دهند، چه دستاوردهایی داشتهاند؟ در بخشهای مختلف اعم از سیاست داخلی، اقتصادی، بینالمللی آیا دستاوردها با هزینهها هماهنگی دارد.
به نظرم تز یک دستسازی مدیریت کشور شکست خورده و اتفاقا یکی از مشکلات این یک دستی همین تقابلی که میان مجلس و دولت بهوجود آمده است.
واقعیت این است که مجلس یک رکن مهم کشور و نظام محسوب میشود و در قانون اساسی بر محوریت مجلس نسبت به سایرقوا تاکید شده و خوشبختانه امروز بخشی از نمایندگان این احساس را دارند که باید از کیان مجلس دفاع کنند و اجازه ندهند در پروندههای آنها به ثبت برسد که مجلسی که در راس امور قرار دارد با مصوبات یا سایر اختیاراتش چگونه برخورد میشود.
در واقع معتقدید جریان اصولگرا، با مشکلات اساسی در درون مواجه شده؟ بله، این جریان دچار تضادهای جدی شده است. زمانی که اصلاحطلبان روی کار بودند، اصولگرایان همواره آنان را متهم میکردند به این که از نظر مسایل ارزشی و برخورد با فساد اقتصادی ضعیف عمل میکنند و شعارهایی را برای خود انتخاب کردند که در مقطعی با استقبال مردم رو بهرو شد و تبدیل به وسیلهای برای کسب رای شد. در این میان چهرههایی متهم به فساد شدند که نتیجه آن میتواند، مشکلاتی به بار بیاورد. به عبارتی اصولگراها برای کسب قدرت هزینه زیادی بر نظام تحمیل کردند. اصولگرایان با تضادهای جدی روبه رو هستند شعارهایی دادند که قادر به محقق کردن آنها نبودند عملکرد دولت اصول گرا در بخش های مختلف قابل دفاع نیست.
اگر مهمترین شعار گروه حاکم در دوران مبارزات انتخاباتی را متهم کردن رقیب به کم توجهی به مفاسد اقتصادی بدانیم بعداز گذشت 5 سال چه دستاورد مهمی در این زمینه وجود دارد که قابل طرح است؟ اگر هست چرا اعلام نمیشود، صرفا نباید چند شعار تحویل مردم داد. متاسفانه طبق اظهار نظر برخی از چهره های شاخص اصولگرایی فساد در بالاترین سطوح مدیریتی که در هیچ دولت دیگری مطرح نبوده امروز مطرح هست، متعجبام که چرا از کنار موضوعی به این مهمی به سادگی میگذرند، هر چه سریعتر قوه قضائیه باید به این مسأله رسیدگی و ختم آن را هر آنچه هست اعلام کند. اینکه بگویند ما سفر زیاد کردیم، درست، ولی دستاورهای آن برای مردم و کشور چیست؟ در بخش اقتصادی با هزینه کردن منابع هنگفت نفت چه دستاوردی وجود دارد، سرنوشت سند چشم انداز چه شد؟ سرنوشت برنامه چهارم چه شد؟انسجام نیروهای سیاسی درون نظام در چه وضعیتی قرار دارد، فضای بینالمللی چگونه است ... و دهها پرسش دیگر.
آینده دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا را چگونه میبینید؟ هر دو جناح نیازمند ارزیابی و برطرف کردن عیوب خود هستند و نباید از ابزارهای دینی، اعتقادی و قانونی علیه یکدیگر استفاده کنند، در این صورت آینده کشور به جهت سیاسی مطمئن تر می شود و مردم میتوانند در رقابتهای واقعی شرکت کنند.
امیدوارم عقلای هر دو جریان آنها را به سمت و سوی تعامل، اعتدال و رقابت واقعی سوق دهند چرا که نیاز فعلی و آینده، یک نظام دموکراتیک مانند جمهوری اسلامی ایران است که گروه های سیاسی که اصول اساسی نظام را قبول دارند در میدان واقعی که ترسیم میشود رقابت کنند و یکدیگر را نقد کنند.
درآمدهای نظام اسلامی خرج اسلام میشود. برای این هم دلیل و مدرک لازم دارید؟ نکند به آقای دکتر احمدی نژاد اطمینان ندارید؟
یا شاید نعوذ بالله به رهبری شک دارید؟
مردم ما باید بهای حکومت اسلامی را با جان و دل بپردازند.
و در این راه البته سختی ها و ناملایمات بسیاری هست.
منتظریم تا ظهورش.
عجل علی ظهورک.
یا علی.
آیا به زیر ساختها توجه میشود یا اینکه فقط برای بالا بردن اعدا و ارقام میباشد.
شاید یک نفر ساکن شهر با خود بگوید که در این دوره روستاها بیشترین بهره را از این دولت بردند اما خدا شاهد است که بدبختریت مردم روستاها هستند که با مراجعه به کمیته امداد و دیگر سازمانهای حمایتی چیز ناقابلی را دریافت میکنند آن هم با هزار شرمندگی!
نه اینکه در این دولت اینگونه بوده است در دولت اصلاحات هم توجه بیشتری به روستاها نمیشد.
ما از مردم فهیم و دینمدار ایران انتظار داریم که مشکل اساسی را شناسائی و در رفع آن با تمام همت کار کنند تا کشوری آزاد، آباد و سرافراز داشته باشیم و از آقای جهانگیری هم تشکر و قدردانی مینمائیم.