کد خبر: ۱۰۵۴۷۸
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۳۶
مادربزرگ‌ها از "نی‌دسته‌ها" خاطره‌ای از سيل ندارند

دلهره سيل در گلستان

الهه موسوی
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب-الهه موسوی: دوشنبه شب بود که در گلستان مهمان یکی از اقوام بودیم. اتفاقا همان شب باران تندی آمد و طوفانی سخت درگرفت؛ به طوری که چندین درخت در سطح شهر واژگون شد و سیلاب و رواناب در بسیاری از مناطق گرگان، مرکز استان گلستان جاری شد؛ رفت و آمد مردم و وسایل نقلیه مختل شد و برق تمام سطح شهر تا ساعات ابتدایی صبح، قطع بود. 

مهمانی فامیلی ما نیز که برای چهلمین روز درگذشت مادربزرگ خانواده ترتیب داده شده بود طبق برنامه ریزی پیش نرفت. نه گروه موسیقی توانستند آن‌طور که باید بنوازند و نه مهمانان سر وقت رسیدند؛ شام دیرتر سرو شد و در کل نظم جلسه به هم ریخت. اما آن‌چه که به این یادداشت مربوط می‌شود اضطراب و دلهره عجیبی بود که آن‌ شب در آن مجلس موج می‌زد.

مهمان‌ها هر کدام به نوعی احساس نگرانی خود را بروز می‌دادند. برخی با سکوت؛ بعضی با سوال و عده‌ای نیز با تماس‌های تلفنی و پرس و جو از این و آن؛ انگار همه منتظر یک اتفاق خاص بودند.

آن اتفاق خاص همانی بود که سال‌ها پیش در گلستان افتاد؛ بارانی شدید آمد؛ سد خاکی روستای دشت پر شد؛ سد شکست و سیل ده‌ها روستا را در شرق گلستان ویران کرد.

علاوه بر زمین‌های کشاورزی و خانه‌ها و آدم‌ها ، سیل سال 80، بخش‌هایی از جاده تهران – مشهد را که از میان پارک ملی گلستان عبور می‌کند ویران کرد و همراه جاده ، نزدیک به 400 مسافر را نیز به کام مرگ کشاند. جاده‌ای که هنوز پس از گذشت 9 سال بازسازی نشده و عملیات ساخت و ساز به غیراصولی‌ترین شکلی در آن در حال اجراست.

تمام کارشناسان منابع طبیعی و دانشگاهیان حوزه محیط زیست پس از بررسی‌های کارشناسی که همان زمان به دستور رییس جمهور وقت سیدمحمد خاتمی انجام شد دلیل اصلی سیل را یک چیز دانستند: "کاهش سطح جنگل‌ها و مراتع در شمال کشور و تخریب جنگل‌های بالادست" موضوعی که بدون تحقیق کارشناسی نیز برای بسیاری از شهروندان گلستانی روشن بود؛ آن‌ها دیگر به صدای اره موتوری‌هایی که مربوط به شرکت‌های بهره بردار بود و به نام طرح های جنگل‌داری از دل جنگل‌های انبوه منطقه می‌آمد و کمیاب‌ترین و ارزشمندترین درختان منطقه را به پول تبدیل می‌کرد، عادت کرده بودند.

از سوی دیگر بسیاری از سالمندان منطقه، باران‌هایی با شدت بیشتر را به یاد داشتند؛ باران‌هایی که در فرهنگ گرگانی به "نی دسته" معروف بود؛ اما سیل هرگز در حافظه هیچ‌یک از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در تاریخ گذشته ثبت نشده بود تا حتی سینه به سینه برای فرزندانشان نقل کنند؛ چنین چیزی سابقه نداشت.

همان وقت یکی از مسئولان محیط زیست – مهندس کاظم نصرتی......- به صراحت اعلام کرد که باران 35 میلی متری، بارانی نیست که در شمال کشور سیل ایجاد کند؛ لطفا در حل مسأله واقعه سیل، به دنبال علت دیگری باشید و به تخریب پوشش گیاهی پایان دهید؛ اما ظاهرا گوش شنوایی نبود.

پس از آن سیل همه ساله در ماه‌های تیر و مرداد و شهریور و گاهی نیز مهر و آبان تکرار می‌شود و هرچند ابعاد آن بسیار کوچکتر از سیل آن سال است؛ اما اضطراب و دلهره آن بسیار بزرگتر و رعب آورتر است.

حالا دیگر گلستانی‌ها سیل و تغییرات آب و هوایی را با تمام وجود خود درک کرده اند؛ با این‌همه اما به نظر می‌رسد مسئولان و تصمیم گیران حوزه جنگل‌ها و محیط زیست هنوز سیل را باور ندارند. یقینا اگر آن‌ها باور داشتند که شاید روزی سیل شمال کشور دامن آن‌ها یا خانواده هایشان را بگیرد هرگز بی مهابا به بهره برداری و سدسازی و ویلاسازی و جاده سازی و احداث کارخانه در جوار جنگل‌های هیرکانی ادامه نمی‌دادند و عطای توسعه ناپایدار را به لقای آن می‌بخشیدند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین