کد خبر: ۱۰۷۵۶۰
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۶:۵۷
استمپل: 200 تا 400 نفر درميدان ژاله كشته شده‌اند

برژينسكی: حادثه ميدان ژاله آغاز انقلاب واقعی بود

خبرنگار فيگارو: تيراندازی 30 ثانيه طول كشيد
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- سرویس اجتماعی: فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بی‌تفاوتی مردم روبه‌رو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. خبرنگارانی که ساعتی بعد از حادثه به محل رسیدند، با ماشین‌های آب‌پاشی روبه‌رو شدند که مشغول شست‌وشوی خیابان‌ها بودند.

جمعه خونین، جمعه سیاه در کارنامه رژیم پهلوی ثبت شده بود و دیگر کسی نمی‌توانست آن را به فراموشی بسپارد. 17 شهریور بی‌تردید در به میدان کشاندن مردم و ایجاد راهپیمایی‌های میلیونی مردم نقش به‌سزایی داشت به‌ویژه از آن نظر که زنان بسیاری نیز در این روز به شهادت رسیدند. گویی این خون‌ها باید ریخته می‌شد تا دودمان پهلوی در کشور به هم پیچیده شود.

مشاور ارشد شورای امنیت ملی امریکا زبیگنیو برژینسکی درباره به‌گلوله بستن مردم در میدان ژاله تهران که بعدها به میدان 17 شهریور معروف شد می‌نویسد: "واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگ‏بار بود که کشمکش‏های گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورش‏های پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود."

به عبارت دیگر واقعه میدان ژاله کاتالیزور پیروزی در 22 بهمن بود. قیام در 17 شهریور به‌شدت سرکوب شد ولی در 22 بهمن رخ نشان داد. هر قیامی چنین سرنوشتی دارد.

واقعه تا آن اندازه دهشتناک بود که افکار عمومی در باره آمار شهدا، حتی غلو می‌کرد. با این همه رقم کشتار بیش از 300 نفر از زن و مرد چیزی نبود که بتوان آن را نادیده گرفت. این کشتار همانطور که برژینسکی تاکید می‌کند، همه کشمکش‌های دولت با مخالفان را به فراموشی سپرد و تا سقوط آن راهی کوتاه و 5ماهه را طی کرد. یعنی پیروزی در بهمن 57.

تنها چندروز پس از واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌ بود، مجبور به استعفا شد و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.

اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضدّ حکومت شاهنشاهی شد. به‌دنبال این تظاهرات، ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز 16 شهریور به‌وقوع پیوست.

دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز 17شهریورمشخص نیست ولی برخی از روحانی‌ای به نام علامه یحیی نوری نام می‌برند. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله شدند. غافل از آن‌که از ساعت 6 صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام شده و در حال اجراست و اجتماع بیش از 3 نفر ممنوع است.

همان روز این شایعه در سطح کشور پراکنده شد که سربازان اسرائیلی دست به این کشتار وحشیانه زده‌اند. مردم باور نمی‌کردند که هموطنان نظامی‌شان این چنین به‌روی آن‌ها آتش بگشایند. کشور یک هفته دست به اعتصاب زد. تمامی بازارها و بیشتر اماکن کسب تا 25 شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار تعطیل بودند.

نخستین بار ساعت 6 صبح روز هفدهم،‌ اعلامیه اجرای مقررات حکومت نظامی از رادیو خوانده شد، بر این اساس تنها تعداد اندکی از مردمی که آماده راهپیمایی بودند از این مقررات اطلاع داشتند و مقایسه شعارهای مردم در حرکت اولیه به سمت میدان شهدا و پس از فاجعه،‌ گویای این مطلب است.

در ابتدای حرکت به سوی میدان شهدا،‌ شعار بیشتر مردم "‌نصر من‌الله و فتح قریب بود‌"‌ این در حالی است که پس از کشتار مردم،‌ شعارهایی چون "‌ قتلگه پهلوی، ‌ژاله تهران شده / قتلگه پهلوی، ‌تمام ایران شده " و " ارتش بگو جواب گل گلوله است؟‌"‌ به گوش می‌رسید.

یکی از خبرنگاران حاضر در میدان شهدا،‌ خبرنگار روزنامه فیگارو بود. مشاهات وی به نقل از روزنامه کیهان چنین است: ساعت 8 صبح میدان ژاله، ‌ارتش و نیروهای امنیتی کاملا در میدان مستقر گشته‌اند و تمام راه‌هایی را که به میدان متصل می‌شود بسته‌اند.

ماسک‌های ضد گاز،‌ کلاه کاسک‌ها، ‌سرنیزه‌ها و تفنگ‌های نشانه رفته در پرتو نور خورشید می‌درخشید. راه‌پیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله اینجا هستند. در میدان و کوچه‌ها طوری موضع گرفته‌اند که به سختی دیده می‌شوند و در حالتی جدی و فریب‌دهنده اما کاملا هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند،‌ آن هم بدون کوچک‌ترین سلاحی و تنها با دست خالی همراه با فریادها و پلاکاردهایی که در دست دارند.

در ساعت 8/15 از قسمت فرماندهی نظامی صدایی که با بلندگو تقویت شده است چنین می‌گوید:‌ حکومت نظامی است. به شما دستور داده می‌شود که متفرق شوید، ما را مجبور به تیراندازی نکنید. جمعیت یک‌صدا پاسخ می‌دهد: ما شاه نمی‌خواهیم جمهوری اسلامی می‌خواهیم، ‌مرگ بر شاه جانی 8/30 هیجان و اضطراب بیشتر شده و جمعیت فشرده‌تر می‌گردد.

فریادهای شادی جمعیت حاکی از ورود آیت‌الله نوری است. وی با جرأت و شهامت به طرف نیروهای امنیتی می‌رود و پس از مختصری گفت‌و گو با یکی از افسران باز می‌گردد و با اشاره سر از جمعیت می‌خواهد تا به آهستگی روی زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچک‌ترین واکنشی به دعوت وی لبیک می‌گوید. 9/15 از قسمت دیگر میدان به ی‌کباره صدای رگبار مسلسل‌ها شنیده می‌شود.

من بلافاصله خود را به روی زمین انداخته و به‌سختی به‌طرف پیاده‌رو می‌رسم؛ جایی که سربازان ردیف اول بدون وقفه شروع به تیراندازی به طرف ما کرده‌اند. تیراندازی مدت 30 ثانیه به طول انجامید. تیراندازی به مردم بی‌دفاع و بی‌سلاح چه کار آسانی بود،‌ چرا که جنگ نبود،‌ بله یک کشتار دسته‌جمعی بود."

جان دی. استمپل که خود از مسئولان رده بالای سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران بود،‌ بعدها کتابی منتشر کرد. وی در کتاب خود درباره واقعه میدان شهدا می‌نویسد: "بلادرنگ پس از آغاز برخورد در میدان ژاله، مجروحین حادثه به 3 بیمارستان واقع در ناحیه روانه شدند. منابع پزشکی کشته‌شدگان را بین 200 تا 400 نفر برآورد کردند. در ابتدا دولت مدعی شد که مقتولین 58 نفر بوده‌اند اما در عرض یک هفته این رقم به 122 نفر افزایش یافت که به این رقم بین 2000 تا 3000 زخمی نیز افزوده گردید.

در نیم روز 8 سپتامبر (17/6/57) رقم مقتولین اعلام شده از طرف مخالفین 400 تا 500 نفر بود،‌ اما طی 24 ساعت تا حدود 1000 نفر بالا رفت ... قبرستان بهشت زهرا تنها محل رسمی دفن مردگان در تهران به کنترل مخالفین درآمد و نیز تحریکات قابل توجهی درباره ثبت ارقام قبور مقتولین از هر دو طرف به عمل آمد پزشکانی که مدت 36 ساعت کار کرده بودند عقیده داشتند که رقم 300 تا 400 کشته و 3000 تا 4000 مجروح که در بیمارستانها و مراکز درمانی درمان سرپایی شده‌اند برآوردی منطقی است."

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Switzerland
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۸۹/۰۶/۱۸
1
0
همش نمايش بود خلاص
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین