آفتابنیوز : آفتاب: ساده از کنار کودکان دست فروشی که پس از یک روز کاری کنار پنجره ماشینات میایستند یا گوشه لباست را میگیرند تا بلکه برگه فالی، بسته آدامسی یا هر چیز دیگری که در دستهای کوچکشان دارند را بفروشند، نگذر.
روزگار نه چندان دوری دیدن کودکان کار که در خیابانها دستفروشی میکردند چیز غریبی بود و ناخودآگاه چشمانمان را برای یافتن والدینشان به اطراف میچرخاندیم. اما حالا مثل نقش و نگارهایی که بر دیوارهای شهر میکشند، دیدن این کودکان هم جزیی از چهره شهرهایمان شده است و گاهی برای فرار از دستهای نیازمندشان، نگاه تندی یا سرزنشی هم نثارشان کردهایم.
اما اگر حوصلهای باشد و اندک وقتی برای فکر کردن به درد دیگران، چه داستانهای غریب و سینهسوزی همین سرگردانان کوچک برایت تعریف خواهند کرد.
قبل از اینکه با بازیهای دوران کودکی آشنا شوند، شکل و رنگ اسکناسها و پول خردها را به خاطر سپردند و کنار دیگر بچههای همسنشان احساس ناراحتی میکنند و متعلق به دنیایی هستند که نه آسوده خیالی دوران کودکی را دارد نه به سان آدم بزرگی بهحساب میآیند.
حمایت و تأمین نیازهای کودکان کار و بازمانده از تحصیل و خانوادههای بد سرپرست و تغییر مسیر زندگی کودکان کار از خیابانها به ادامه تحصیل و رسیدن به موفقیت هدفی است که مؤسسه نیکوکاری مهرآفرین برای خود انتخاب کرده است.
«فاطمه دانشور» بانی این مؤسسه از واقعیتهایی که برای کمک به نیازمندان وجود دارد، در گفتو گو با خبرنگار روابط عمومی اتاق ایران تعریف میکند:
هر چند کودکان بد والدین در بسیاری از خیریهها پشت درها هستند و به راحتی پذیرش نمیشوند، اما درهای خیریه مهرآفرین به روی آنها باز شده است: «در زمان کوتاهی دو هزار کودک را با درآمد شرکتمان تحت پوشش گرفتیم و دفاتری در بندرعباس، سیرجان، خرمآباد، تبریز، کرمان، مشهد و اراک احداث و آنها را مجهز به واحدهای مددکاری، بهداشت و درمان، مشاوره روانشناسی، آموزش و مشاوره حقوقی کردیم که البته حقوق کارمندان آنها را از بخش بازرگانی خود پرداخت میکنیم.»
تجربههای تلخ و شیرین دانشور نشان داده است که برای کمک به کودکان بد والدین نیاز به مداخله انسانی است: «باید خانوادهها را از عواقب ناگواری که این کودکان در آینده با آن مواجه خواهند شد، مطلع کنیم چراکه جلوی بسیاری از ناهنجاریها با مداخله نیروی انسانی گرفته میشود.»
البته برای مداخله کردن در نحوه تربیت و رابطه فرزندان با والدینشان نیاز به مجوز و حمایتهای قانونی بسیاری است: «این مؤسسه از بهزیستی، وزارت کشور و نیروی انتظامی مجوز گرفته است و ظرف دو سال فعالیت توانستیم مجوز (NGO BENCHMARKING) را بگیریم و دومین مؤسسه در سطح خاورمیانه هستیم که این مجوز را دریافت کردهایم.»
داشتن گواهینامه(NGO BENCHMARKING) که تأیید کننده شفافیت و نظاممند کردن یک مجموعه است، گویای نحوه کاری مؤسسه نیز هست: «از آنجا که رشته تحصیلیام مدیریت بود، خوب میدانستم که هر مؤسسهای برای موفقیت باید نظام و سیستم داشته باشد، بنابراین به سرعت به مؤسسه مهرآفرین سیستم کاری بخشیدم.»
او با یادآوری صحنههای تلخی از بیرون کشیدن کودکان از طویلهها، شکنجهها و تجاوز و معلول شدن فرزندان توسط والدینشان، معتقد است اینها واقعیتهای ناگواری است که اطلاعرسانی زیادی از آنها در جامعهمان صورت نگرفته است.
برای انجام کارهای خیر و درگیر شدن برای حل مشکلات نیازمندان، داشتن «عشق» و «علاقه» به این کار حرف اول را میزند و برنامهریزی حساب شدهای را میطلبد: «در رابطه با کودکان بد والدین در نخستین گام باید بر روی فرهنگ خانوادهها کار میکردیم و بنای فکری آنها را میساختیم، چرا که اگر فکر آنها درست شکل بگیرد و بهرهگیری از قدرت اندیشه را یاد بگیرند، به طور قطع خواهند توانست بر فقر خود فائق شوند، به همین دلیل سیستم آموزشی بسیار قدرتمندی را در مهرآفرین راهاندازی کردیم.»
اگرچه این روزها تعداد افراد به ظاهر نیازمند کم نیست، اما برای یافتن مدد جویان واقعی در شهرستانها، این مؤسسه دیدهبانهایی در شهرستانها دارد: «با همکاری سازمان بهزیستی و آموزش و پرورش، اکثر دیدهبانهای ما معلمهایی هستند که از روستاهای مختلف، موارد حاد را به همراه عکس به ما گزارش میکنند و با مداخله مددکاران توانستهایم میزان آزار خانوادهها به کودکان را تقریباً به صفر برسانیم.»
او همچنین از ابتکار جالب مؤسسه یعنی دادن «کوپن» به خانوادهها و تنها شرط لازم برای دریافت آن میگوید: «کمکهای مؤسسه در قالب «کوپن» که شامل ارزاق، خواربار، پوشاک و کالاهای اساسی، خدمات پزشکی و مشاوره رایگان میشود، به صورت سه ماه یکبار است. مستمری ماهیانه نیز برای کودکان تهرانی 30 هزار تومان و کودکان در شهرستانها 20 هزار تومان است که تنها شرطی که برای خانوادهها داریم، «کارنامه تحصیلی» است.»
هرچند داشتن کارنامه تحصیلی شرطی ساده به نظر میرسد، اما در طولانی مدت مصداق بارز آموزش ماهیگیری به جای دادن ماهی است: «با این شرط توانستیم بسیاری از کودکان را به مدرسه و ادامه تحصیل بازگردانیم، بسیاری از خانوادهها که با درس خواندن مخالف بودند، برای دریافت کمکها، کودکانشان را به مدرسه بازگرداندند.»
وی بازگرداندن دو خواهر چوپان به مدرسه را بهترین خاطره خود میداند، چرا که پدر این دو کودک به علت دریافت سالانه 150 هزار تومان از کار آنها، حاضر به ادامه تحصیل فرزندانش نبود: «علت نرفتن بچهها به مدرسه، فرهنگ غلط خانوادههاست. یک وقتهایی پدر و مادرها تحصیل را برای بچهها لازم نمیدانند، ولی وقتی خدمات ما در ازای کارنامه است، هرچند شاید علت اهمیت آن را نفهمند، اما برای دریافت خدمات راضی میشوند که بچهها به مدرسه بروند.»
ولی کمکهای مؤسسه به همین جا ختم نمیشود: «برای خدمات تکمیلی تر مثل تعمیر خانه به آنها میگوییم که باید در کلاسهای تکمیلی ما مثل آموزش مهارتهای زندگی، آداب معاشرت و تنظیم خانواده شرکت کنند، اوایل از کلاسها زیاد استقبال نمیشد، اما الان این کلاسها با تعداد 70 تا 80 نفر برگزار میشوند.»
یکی دیگر از ابتکارهای مؤسسه انتشار «نشریه همراز» است که به صورت مستمر خوراک فکری و فرهنگی خانوادههای تحت پوشش را تأمین میکند: «نشریه همراز به صورت رایگان در اختیار خانوادهها قرار میگیرد و از 2200 کودک تحت پوشش، 60 درصد در شهرستانها و 40 درصد در حومه تهران هستند، مباحث و موضوعات مطرح شده در آن دقیقاً مطابق با نیازهای این خانوادهها تنظیم شده است و وقتی که از آنها نظرسنجی کردیم مشخص شد، فرزندانی که سواد دارند آن را برای پدر و مادرهای خود میخوانند.»
و اما این نشریه دارای یک راز ماندگاری در بین خانوادههاست: «معتقدم خیلی مواقع در زندگی، یک جمله خوب مسیر زندگی آدم را عوض میکند. ما از این جملات کوتاه و تکان دهنده که فرد را وادار به پیشرفت در زندگی میکند، در نشریه زیاد استفاده میکنیم.»
برای رشد و سلامت این کودکان، باید سلامت جسمی و شادابی آنها را هم از نظر دور نداشت: «ما توانستیم یک تیم فوتسال از بچههای تحت پوشش تشکیل دهیم؛ بچههایی که برخی از آنها در ابتدا بسیار سخت پیش مشاوران میآمدند و از مشکلات خود صحبت میکردند، با ممارست و نوازش آنها را جذب کردیم و با بهرهگیری از مشاورهها و دیدن برخوردهای نرم، از آرزوهای خود برای داشتن توپ و فوتبال بازی کردن گفتند، ما هم سریعاً برایشان تجهیزات و وسایل مورد نیازشان را فراهم کردیم و الان در مسابقات استانی شرکت میکنند و برنده میشوند!»
مؤسسه مهرآفرین با انتخاب سفرای نیکوکاری با یاوران خود از سراسر کشور آشنا میشود و با این ابتکار جدید، دایره یاری رسانی خود را گسترده کردهاست: «ایده انتخاب سفیر نیکوکاری برای مؤسسه بسیار مؤثر بود، اولین سفیر ما خانم فاطمه معتمد آریا و دو سال بعد آقایان رضا صادقی، هادی ساعی و خانم مریلا زارعی به عنوان سفرای دیگر با مؤسسه همکاری میکنند. هر کدام از سفیران طرفداران خود را با مؤسسه آشنا میکنند و آنها جزو یاوران مؤسسه میشوند. به طور مثال خانم معتمدآریا به تنهایی سه هزار یاور به مؤسسه آورده است و هر کدام از آنها بچهای را تحت حمایت قرار دادهاند. علت انتخاب سفرا از بین هنرپیشهها و ورزشکاران هم این است که مردم با آنها راحتتر رابطه برقرار میکنند.»
ابتکار دیگر مؤسسه «ساخت مدرسه شبانهروزی» در تهران برای بچههایی است که نابغه و از استعدادهای درخشان هستند: «باید سرمایهگذاری بیشتری روی آنها انجام شود، ولی در شرایط نابهنجاری زندگی میکنند و اگر به آنها رسیدگی نشود ممکن است از استعدادهای خود در راه خلاف استفاده کنند، به همین علت در تلاش هستیم تا مدرسه شبانهروزی احداث کنیم که شبها هم بتوانیم آنها را نگه داریم و ساخت مجتمع فرهنگی– آموزشی در تبریز که زمین آن را یک خیر اهدا کرده نیز با هدف فرهنگسازی در حال بررسی و انجام است.»
اما دایره کمکرسانی مؤسسه تنها به داخل مرزهای کشورمان محدود نشده است و کودکان آسیبدیده کشورهای دیگر را هم پوشش میدهد: «در حال حاضر به کودکان افغانی کمک میکنیم و پاکستان نیز بعد از حادثه ناگوار سیلی که در آن اتفاق افتاده است به فهرست ما اضافه میشود. در خارج از مرزها به قومیت و ملیت کاری نداریم و فقط "انسانیت" مد نظر ماست. کودکان افغانی را نهادهای دولتی زیاد پذیرش نمیکنند، اما ما از آنها حمایت میکنیم، برایشان شناسنامه میگیریم و برنامههای تحصیلی میگذاریم.»
زمان میگذرد و روزی این کودکان به افراد بالغی تبدیل میشوند که برای گذران زندگیشان باید کاری پیدا کنند: «بعد از 18 سالگی برای دختران کارگاه خیاطی و برای پسران آموزش فنی و حرفهای داریم و پس از اینکه مطمئن شدیم حرفهای یاد گرفتهاند، برایشان کاریابی میکنیم.»
حداقل و حداکثر سقف کمکهایی که مؤسسه به کودکان و خانوادههای آنها میکند، نیز مشخص است: «به طور میانگین برای هر خانواده 5 نفره، 300 هزار تومان هزینه میکنیم که علاوه بر خورد و خوراک، احداث سرویسهای بهداشتی در نواحی جنوبی و پرداخت اجاره مسکن در تهران را نیز شامل میشود. در مواردی هم که احتیاج به کمکهای بیشتری مثل عمل جراحی باشد، یاورهای خانوادهها هزینهها را تأمین میکنند و اگر نشد به صورت فراخوان شرایط را به اطلاع کلیه یاوران مؤسسه میرسانیم و در نهایت هزینهها تأمین میشود.»
خوشبختانه امروز مؤسسههای خیریه مردمی زیادی در بخشهای مختلف مثل کودکان سرطانی، سالمندان، زنان سرپرست خانوار و غیره به صورت تخصصی در کشورمان فعالیت میکنند که این مؤسسهها هم برای گرفتن نتیجه بهتر باید با هم تعامل داشته باشند: «ما برای کمک رسانی مؤثرتر و ایجاد ارتباط بین مؤسسههای خیریه یک بانک اطلاعاتی راهاندازی کردهایم و با توجه به مورد مدد جویان آنها را به خیریهای که میتواند به آنها کمک کند، معرفی میکنیم و به این ترتیب یک ارتباط قدرتمند را برای کمک رسانی ایجاد کردهایم.»
وی از چالشهایی که مؤسسه با آن روبهرو است هم سخن میگوید: «آنقدر درجه نیاز در جامعه را بالا میدیدم که گاهی تا سه چهارم درآمد خود را صرف امور مؤسسه میکردم. دیدن نیاز و فقر کودکان از نزدیک، دائماً این موضوع را به من یادآوری میکرد که اگر قرار است اسم انسان را روی خود بگذاریم، نباید چشم خود را روی کودکان نیازمند ببندیم.»
دیگر نشانی از خستگی و غم سراشیبیهای راه در چشمانش دیده نمیشود و با صدای محکمی از برنامههای آینده میگوید: «تولید کالا یک خدمت و تربیت نسل و انسان خدمتی والاتر است، ایران معضلات و مشکلات اجتماعی زیادی دارد، به تجربه دیدهام وقتی یک بازرگان برای حل مشکلات کشورش مداخله میکند و آن را به صورت یک تکلیف برای خود بداند، قدمهای مؤثرتر و بهتری میتواند بردارد، گاهی برخی بازرگانان تصور میکنند با پرداخت مالیات یا اشتغالزایی، دین خود را به جامعه ادا کردهاند، اما ادای مسؤولیت اجتماعی با یاری رساندن به افراد نیازمند امکانپذیر است.»