آفتابنیوز : آفتاب - ابوالفضل فاتح: یکی از اساسی ترین مسائل سال گذشته انشقاق جامعهی ایران به دو قطب اساسی بود. مشارکتی حداکثری به وقوع پیوست که نمونههای آن را میتوان فقط در شرایطی چنان قطبی و یا شور پسا انقلابی تجربه کرد. اما هیجانات سرریز شده و شور پیش از انتخابات فضای سیاسی حامعه را در مواردی از عقلانیت دور کرد که هر که توانست هیمهای بر آتش ریخت.
فضا، کار را بر نخبگان دشوار ساخت و عرصه برای تندرویهای نااهلان هر دو قظب فراختر شد. به تدریج میدانداری به سخنگویان خودخواندهای در هر دو قطب رسید که در بیان و عمل تغییر اساسی نه تنها در نظام سیاسی که در سنت و اجتماع ایرانی را دنبال کردند.
یکی در جستجوی خالص کردن نظام بود و وعدهی "فتنهی جدید" میداد و دیگری در اندیشهی خلاصی از نظام و در این میانه رویکرد اصلاح دچار لکنت زبان گردید. پس نگرانیها دربارهی آینده نظام و حد مطالبات فزونی یافت.
اکنون یک سال و پس از آن، این تجربه در منظر ماست. جامعهی ایرانی حداقل دوبار دیگر هم این شرایط را تجربه کرده است. یکی پس از انقلاب مشروطه که تشدید تعارضات و استعمار خارجی منجر به کودتای سوم اسفند شد و دیگری نهضت ملی شدن صنعت نفت، که باز هم هر دو عامل منجر به کودتای 28 مرداد شد.
شرایط اکنون جامعهی ایرانی، با عدم وفاق گسترده و "ناشنوایی عمومی" و نیز فشارهای گستردهی خارجی، مشابه دو تجربهی پیشین است. دو تجربهای که در آن مردم کنار کشیدند و انقلابیون (دموکراتها و اعتدالیون؛ مصدق و کاشانی) به هر دلیل به جان هم افتادند و از هم نشنیدند و با هم ننشستند و در نهایت استبداد داخلی و استعمار خارجی از آن بهره گرفتند.
تجربهی مخالف آن پاییز و زمستان 57 است که همهی جناحهای مبارز در انقلاب، زیر درخت سیب (تحت الشجره) گرد هم آمدند و انقلاب اسلامی شکل گرفت.
گذشته چراغ راه آینده ماست، یک سو بهمن 57 است و یک سو مرداد 32 و اسفند 1299. انجمن اسلامی که بنیانگذاران آن، بزرگترین ضعف جامعهی ایرانی را در شعار "زود و زور" دیده بودند و معتقد بودند که جز با تلاش جمعی همه جانبه و دراز مدت، بهبودی حاصل نمیشود، میتواند پیشقدم گفتو گو در عرصهی عمومی شود و این لکنت زبان ملی را تصحیح کند. وفاق و تفاهم در جامعهی مدنی جز از طریق گفتو گوی آزاد بدون پیش شرط حاصل نمیشود. هر کسی در هرجا که هست تلاش کند "از جای برخیزد و یک قدم به سمت آنکه اندکی با او فاصله دارد پیش برود". منطق اخلاقی جامعهی ایرانی، پیش قدم شدن را فضیلت میشمارد.
انجمن اسلامی دانشجویان در فضای نسبتا آرامتر دانشگاه، "جنبش عمومی گفتو گو" را بنیان نهد. گفتو گو با هر که غیر ما میاندیشد و میاندیشید و میتواند و میخواهد سخن بگوید و چیزی برای گفتن دارد و متکی به منطق هتک و زور نیست. در تجربهی نظامهای توتالیتر و پوپولیستی آنها نه برای مردم و نا با مردم سخن نمیگویند بلکه برای خود و خطاب به مردم سخن میگویند. در منطقی زبان را الکن میکنند و داغ و درفش و زندان به میان میآورند و در منطقی قرآن پاره میکنند. باید منطق دیگری برای گفتو گو بهمیان آورد و رسمیت داد.
سخن، بزرگترین سرمایهی جنبشی است که بر پایهی اندیشه بنا شده است و آغاز مردمسالاری پایدار است. راههای دیگر فرجامی مبهم دارد.
باشد که خداوند یاری فرماید.