آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه ابتکار امروز در سرمقاله خود در رابطه با آماری که از سوی دولتمردان ارئه میشود، نوشت: یکی از ویژگیهایهای مهم دولتها در ایران ارتباط تنگاتنگ با مبحثی به نام “آمار” است.دولتمردان اخیرا به خوبی به نقش تعیین کننده این امر پی بردهاند و بیدلیل نیست که برای توصیف وضعیت کوچکترین حوزه زندگی مردم و کوچکترین واحد مدیریتی کشور از آن به خوبی استفاده میکنند. طبق آمارهای دولتمردان، کشور در دوره دو دولت اخیر به رکوردهایی از “ترین”ها دست یافته است: قدرتمندترین، باثباتترین، ثروتمندترین، آزادترین و دهها “ترین” دیگرازجمله مواردی است که در سخنان مسئولان به وفور یافت میشود.
در همین هفته گذشته معاون اول احمدینژاد دوبار نوید داده است. یکبار اینکه “در پایان دولت دهم کسی بدون خانه نمیماند”. یکبار دیگر هم گفته است “با اجرای هدفمندی یارانهها هیچ فقیری در کشور نخواهیم داشت”.
برخی مقامات اقتصادی در همان زمان که نرخ بیکاری و تورم را تا نزدیکی صفر پایین میکشند، موقعیت ایران را در لیست کشورهای توسعه یافته جهان تا ردهای یک رقمی بالا میبرند. این نوشتار قصد آن ندارد که به بررسی صحت و سقم این آمارهای گوناگون بپردازد،که در فضای رسانهای کشور موافقان به کرات بیان میکنند که ” این آمارها از سوی موسسات جهانی معتبر تایید شده است” و مخالفان نیز شواهد و ادله میآورند تا اثبات کنند که این چنین نیست. سخن بر سر آن است که اعلام کنندگان این آمار که بدون تردید به دنبال آنند که وضعیت حوزه کاری خود را مطلوب جلوه دهند، باید بهگونهای عمل کنند که به منظور خود نائل آیند. مخاطبان این آمارها انسانهایی هستند که قرار است این آمارها را بشنوند و تجزیه تحلیل و نتیجهگیری کنند.
آنان بدون تردید پس از شنیدن آمارهای این چنینی شاخکهای حساس تری نسبت به حوزههای مورد بحث پیدا خواهند کرد و آمارهای داده شده را با وضعیت موجود میسنجند. این آمارها زمانی میتوانند مخاطب را قانع کنند که تناسبی با وضع موجود داشته باشند. وضعیتی که مخاطب بدون استفاده از هر مترو ترازو، وسایل اندازهگیری دقیقتری چون گوشت و پوست و استخوان دارند و پیشرفتها و پسرفتها را با همینها احساس و ادراک میکنند.
اعلام کنندگان این آمارها زمانی به هدف خود میرسند که مخاطبان قدرت پردازش این همه اطلاعات وتطبیق آن با وضعیت موجود را داشته باشند(البته اگر هدف اقناع مخاطبان باشد). این هدف بوسیله بمباران حواس مخاطبان با انواع واقسام آمارها به دست نمیآید، بلکه نتیجه عکس نیز میدهد. وقتی ذهن مخاطبان درگیر انواع مختلف آمارهای همسو باشد، از یک طرف قدرت پردازش اطلاعات و نتیجهگیری منطقی کاهش مییابد و ازسوی دیگر اعتماد به اعلام کنندگان آمار به شدت آسیب میبیند و البته مهمتر اینکه اگر نتوانند میان آمارهای اعلام شده دولتی و واقعیتهای موجود ارتباطی پیداکنند، در علم کاربردی “آمار” نیز تشکیک خواهند کرد.
امروزه آمار پایهای برای استدلال بهشمار میرود که باید در ارائه آن به فرآیند اعتمادسازی توجه لازم مبذول شود. پس بر مسئولان و آماردهندگان است که ضمن آن که به فکر حوزه کاری خود هستند، نیم نگاهی نیز به مخاطبان داشته باشند. همانها که قرار است اعتبار خود و آمارهایشان را از آنان بگیرند.