آفتابنیوز : آفتاب: هوشنگ امیراحمدی در گفتوگو با همشهری ماه ه گفت: از بنیاد راكفلر برای فعالیتهای خود كمك مالی گرفتهایم و اگر باز هم كمک كنند، دریافت میكنیم.
بخشهایی از گفتوگوی همشهری ماه شماره 59 با امیراحمدی در ادامه میآید:
• آمریكاییها مشكوک بودند كه با نظام جمهوری اسلامی همكاری میكنیم. از سوی دیگر روزنامه كیهان هم ما را جاسوس آمریكا خطاب میكرد. البته هدف بسیار بالا و بزرگی كه دنبال میكردیم، مانع آن شد كه با این مسائل از راه خود كنارهگیری كنیم. برای یک كار بزرگ باید هزینه هم داد. همانطور كه در رفت و روب خانه، گرد و خاک هم بلند میشود. ما سختی كار را به خوبی پیشبینی میكردیم ولی چون به راستی حركت خود و درستی خود اعتماد داشتیم؛ نگران سنگپرانیها و اذیتها نبودیم. پی آزار و اذیت برای این كار بزرگ و دشوار را پیشاپیش به آن خود مالیده بودیم. من بابت ناراحتیهایی كه در این مسیر دیدم، ناراحت نیستم، چون معتقدم كار خوبی برای كشورم انجام دادم. برای راه طیشده تاسف نمیخورم و اگر دوباره متولد شوم، باز هم حركت 25 سال اخیر را تكرار میكنم.
• آمریكاییها یک ضربالمثل دارند كه میگویند: «برای اینكه ثابت كنی این فالوده است، باید آن را بخوری.» چرا شما حرف این افراد را تكرار میكنید؟ آنها حسود، هستند یا اینكه درك درستی از مسائل ندارند. شاید برخی افراد كه مخالف برقراری روابط دو كشور هستند، خیال میكنند با بیان این حرفها در مورد من میتوانند وضع موجود را برای همیشه حفظ كنند. فرض كنید كه امیراحمدی دلال و واسط برقراری روابط است؛ اگر با اصل رابطه مشكل نداشته باشیم، چه ایرادی دارد كه افرادی در این زمینه پیشقدم شوند؟
• افرادی كه این حرفها را میزنند؛ با اصل رابطه مشكل دارند وگرنه اگر بدانم فرد دیگری میتواند كار امیراحمدی را ادامه دهد، بیدرنگ و با كمال میل كنارهگیری میكنم. افرادی هستند كه طرفدار سرسخت دشمن دائمی ایران و آمریكا هستند. شرایط رسانه ای دو طرف نشان میدهد كه مشكل آنها با من نیست بلكه با مذاكره ایران و آمریكاست، چون اگر مدركی در خصوص دلالی و پورسانت گرفتن من در اختیار داشتند تا به حال صدها بار آن را منتشر میكردند. من در این زمینه حتی یك شاهی برای خودم پول نگرفتهام. البته شورای آمریكاییان - ایرانیان كمكهایی دریافت میكند. این شورا در آمریكا ثبت شده است و مطابق مقررات قانونی این كشور، از سازمانهای غیردولتی، بنیادها و كمپانیها پول میگیرد. كسانی كه در آمریكا زندگی میكنند، میدانند تمام نهادهای غیردولتی آمریكا به سه منبع دولت، كمپانیها یا بنیادها وابستگی مالی دارند. خوشبختانه شورا، آمریكاییان - ایرانیان حتی یک سنت از دولت آمریكا پول نگرفته است.
• طبیعی است كسانی حاضرند به شورا كمک مالی كنند كه از رابطه دو كشور سود میبرند. از بنیاد راكفلر پول گرفتهایم و باز هم اگر كمک كنند؛ دریافت میكنیم تا بتوانیم با استفاده از آن، اهداف خودمان را دنبال كنیم. متاسفانه از سالها قبل فرهنگ ضدكمپانی و ضد ثروت در ایران وجود دارد و به همین دلیل برخی افراد نمیتوانند مادی بودن این كمكهای مالی را درك كنند. كمپانیهای آمریكایی، بنیادهای وسیعی برای چنین حمایتهای مالی در اختیار دارند. مگر ایرادی در فعالیتهای خیریه وجود دارد كه بخواهیم به رفتار مشابه كمپانیهای آمریكایی ایراد بگیریم؟ این نوع بحثها را باید كنار گذاشت و روش جدیدی در مواجهه با این پدیده در پیش گرفت. روشنفكران و روزنامهنگاران ایرانی نباید خود را درگیر این بحثهای مبتذل كنند. باید مدرنتر به قضایا نگاه كرد و مقایسههای بینالمللی داشت.
• فرض كنید كه امیراحمدی واسطه است. مگر واسطهگری بد است؟ والاستریت همهاش واسطهگری است. خوشبختانه در این واسطهگریها پولی برای خودم برنداشتهام. همان زندگی معمولی خود را با حقوق استاد دانشگاهی اداره میكنم. اگر كسی مدركی دارد كه نشان میدهد من پولی برای خودم برداشتهام، آن را به شما بدهد تا چاپ كنید. یك ضربالمثل آمریكایی میگوید: «یا نشان بده یا ساكت شو» اگر با رابطه مخالفت دارند، به آنها توصیه میكنم حرفشان را صریح بزنند نه اینكه علیه امیراحمدی صحبت كنند. من هم مثل بقیه ایرانیها حق دارم راه زندگی خودم را انتخاب كنم. یكی تجارت را انتخاب میكند، یكی دزدی، یكی مثل من برای برقراری رابطه ایران و آمریكا تلاش میكند.
• ما كه نمیگوییم ایران و آمریكا دوست شوند، بلكه گفتهایم باید رابطهشان منطقی شود. مثال مناسب برای درك این مساله، روابط شوروی و آمریكا در جنگ سرد است. در آن سالها بزرگترین سفارت شوروی در واشنگتن و بزرگترین سفارت ایالات متحده نیز در مسكو بود. روابط دیپلماتیك جزو دستاوردهای تاریخی بشر است و به همین دلیل حتی در زمان جنگها هم آن را حفظ میكنند. رابطه دیپلماتیک جدای از نقش پیشگیرانهای كه در قبال جنگها دارد؛ میتواند از عمیقتر شدن جنگها هم جلوگیری كند. من معتقدم ایران و آمریكا میتوانند مانند شوروی و آمریكا دشمن هم باشند ولی در عین حال روابط دیپلماتیك داشته باشند. این مسأله میتواند مانع از سوءاستفاده دشمنان مشترک ایران و آمریكا شود. همین مساله است كه برخی مسئولان آمریكایی و ایرانی را به فكر مذاكره میاندازد.
• آیتالله هاشمیرفسنجانی وقتی رئیسجمهور بود، به كمپانیهای آمریكایی بهویژه در صنعت نفت، قراردادها و پروژههای بزرگی را واگذار كرد. خاتمی هم سعی كرد این راه را ادامه دهد. احمدینژاد الان سعی دارد گامهایی را بردارد.
• ایرانیهای خارج از كشور ملیگرا به معنای قدیمی آن نیستند. نه اینكه وطن خود را دوست نداشته باشند بلكه ملیگرایی آنها بیشتر جنبه غصه خوردن برای از دست دادن است. فرهنگ ایران برای آنها جذاب است. غذاهای خوشمزه و مردمان مهربان برای آنها خاطرههای خوشی به جای گذاشته است. صرفا با تقویت حس ملیگرایی نمیتوان آنها را بازگرداند. البته استثناهایی هم وجود دارد ولی در مجموع توسل به ملیگرایی برای بازگرداندن آنها یك كار بینتیجه است.
• من در زمان برگزاری سمینارایرانیان خارج از كشور به هزینه خودم در هتل استقلال بودم و هرگز در كنفرانس شركت نكردم. در هتل استقلال كه محل استقرار برخی مهمانان سمینار بود، نكات جالب توجهی را دیدم. فردی آمده بود كه به دنبال زمین خود در سعادتآباد بود. به او گفتم تو برای سمینار آمدهای یا زمین، گفت برای زمین سعادتآباد آمدهام. مراوده با ایرانیان خارج از كشور خیلی خوب است ولی هر كاری باید با حساب و كتاب انجام شود. باید برنامه اساسی برای توسعه كشور داشته باشیم. در این برنامه نقش ایرانیان داخل كشور و مهاجران مشخص شود. امتیاز بازگشت به كشور را باید به كسی بدهند كه اگر صد دلار برای او خرج كردند، هزار دلار سود داشته باشد؛ نه اینكه صد دلار را بگیرد و یک دلار هم پس ندهد.