آفتابنیوز : آفتاب: پایگاه اطلاعرسانی دفتر مرجع عالیقدر شیعیان، حضرت آیتالله العظمی وحید خراسانی، بیانات مهم ایشان را در آستانه ماه محرمالحرام و اعزام مبلغین و بيان مختصری از مناقب و فضائل قمر بنیهاشم حضرت ابالفضل العباس عليه السلام را منتشر کرده است که بهشرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ـ و من احسن قولا ممن دعی الی الله و عمل صالحا)
این بیان خدا است، کیست احسن قولا از کسی که دعوت کند به خدا و آن دعوت توأم باشد با عمل صالح، کسانی که در این ایام به تبلیغ این دین و این مذهب میروند، اینها باید بدانند کاری که متکفل اند کار انبیاء است،(الذین یبلغون رسالات ربهم) این کار فوق بیان و تکلم ماست، آنچه مهم است در این زمان حفظ ایتام آل عصمت است، مردمی منقطع از امام زمانشان با این ابتلائات زندگی، با حرمان از مبانی مذهب و دین، بهقدری این کار ارزش دارد که اگر در این سفر بتوانید یک بیگانه از امام زمان را با ولیعصر آشنا کنید یک تارکالصلاة به نماز بیارید، اجرتان بهاندازهای است که قابل وصف نیست، چون رسول خدا به شخص امیرالمؤمنین فرمود: اگر کسی به وسیله تو یک نفر را هدایت کند (خیر لک مما طلعت علیه الشمس) از آن روزی که این منظومه شمسی بهوجود آمده تا آن روزی که (اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت) تا آن روز آنچه آفتاب بر او تابیده ارزش این کار را ندارد منتها باید آنچنان تبلیغ دین کرد که صاحب دین خواسته (الم تر کیف ضربالله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی أکلها حین باذن ربها) شجره طیبه دین یک ریشه دارد این درخت تنهای دارد شاخههائی دارد برگهائی دارد میوهای دارد، کسانی که به تبلیغ میروند باید متوجه بشوند وظیفه آنها چیه؟ ریشه درخت دین عقائد حقه است، معارف اهل بیت است، این اصل و ریشه این شجره طیبه است، تنه این درخت اخلاق فاضله است، ملکات حمیده نفسانیه، شاخههای این درخت اعمال صالحه است، اگر عقیده، عقیده حقه شد ملکات نفسانی، اخلاق فاضله شد، رفتار، اعمال صالحه شد، ثمره این شجره سعادت ابدی است، یعنی قابل حد و اندازه نیست، حیات ابد زندگی که آخر ندارد، باید تأمین بشود اینجا، وظیفه مبلغین در آن مناطق و هرجا، یکی دفع شبهات است، همانطوری که بدن مبتلا به انواع میکروب میشود، روح هم مبتلا به انواع شبهات میشود، شبهات مخالفین دین، آن هم با کمک شیطان در مغز این طبقه که از دین اطلاع ندارد قهراً تولید مرض روحی میکند، وظیفه شما دفع این شبهات است، هرکس آلوده شده روحش به شبههای از مذهب باطلی، مثل طبیب حاذقی تمام قدرت را صرف کنید آن درد را درمان کنید، بعد تقویت کنید عقول این مردم را به این مذهبی که دنیا را به زانو درآورده، قدرت منطقش و قوت استدلالش تمام مسیحیت را بیچاره کرده، یهود، نصاری، منکرین خدا، اهل مذاهب باطله در مقابل قدرت برهان این دین بیچارهاند، منتها باید شما قدرت علمی پیدا کنید، اگر آن قدرت پیدا شد میشود حسن بن یوسف بن مطهر، علامه حلی، سلطان وقت علماء چهار مذهب را جمع کرد، ارکان حنفیه، مالکیه، شافعیه، حنبلیه، یک مرد پیدا شد با قدرت علمی در آن مجلس نشست و برخاست سر چهار مذهب را به سنگ کوبید، پرچم تشیع را در این مملکت برافراشت، صبح تمام مملکت رسماً سنی بود، ظهر ورق برگشت خطبههای نماز جمعه در سرتاسر مملکت عوض شد، این قدرت یک پهلوان در دین است، بنیه علمی را قوی کنید، علم مرد میکند روح را، حالت فاعلیت دارد، جهل حالت انفعال میآورد، این وظیفه اول.
وظیفه دوم، با این برنامه تحکیم عقائد، تعلیم احکام، تهذیب اخلاق، آنچه همه را به ثمر میرساند، عاشورای حسین ابن علی است، مردم را بیدار کنید، چه خبر است؟ عاشورا چیه؟ بفهمانید به مردم، چه قیامتی است؟ یک کلمه ما میگویم اما کجا در حد فهمیدنیم؟ که که بود؟ چه کرد؟ کاری که او کرد چه کاری بود؟ خود او که بود؟ این دریائی است که مثل شیخ انصاری غرق میشود، مثل محقق و علامه، مات و مبهوت میمانند، کجا ما فهمیدیم عاشورا چیه؟ کسی مگر قدرت دارد، اصحاب او را بشناسد تا برسد به خودش، این بیان کیه؟ بیان، بیان رأس و رئیس مذهب است، امام ششم آن کسی که از مبدأ تا معاد، از طهارت تا دیات، هر چه هست به برکت نفس اوست، آن کسی که جوهر 124 هزار پیغمبر را به صورت مذهب جعفری به دنیا عرضه کرده، او بیانش این است، کسانی که اهل فناند میفهمند شهادت چه اندازه دشوار است، شاهد کی میتواند شهادت بشود، آن وقتی که مشهود به مثل آفتاب واضح و روشن باشد، اونی که محیّر العقول است این است که امام ششم متن کلامش این است: اشهد، شهادت میدهم، لقد اقشعرت، لدمائک، لدمائکم اذلة العرش، شهادت می دهم انّ دمک سکن فی الخلد، هر جملهاش بهتآور است، این بیان امام ششم است، شهادت میدهم خون تو در خلد مسکن کرد، کسی که خونش در خلد برین است، آیا روحش کجاست؟ سیدالشهداء این است، بعد مطلب به اینجا میرسد در مقابل خون تو و خون اصحاب تو اذله عرش به لرزه افتاد، و بکی له جمیع الخلائق، الخلائق جمع معلی به ال است، لا یشذ عنه شاذ غیر خدا، خلاصه، به جز ذات قدوس او آنچه در قلمرو خلقت است، همه برای سر بریده تو گریه کرد، این چه غوغائی بوده؟ چه کرده؟ و بکت له السماوات السبع و الارضون و ما فیهنّ و ما بینهنّ و من یتقلب فی الجنة و النار و ما یری و ما لا یری، عقل مبهوت است، هفت آسمان، تمام این کهکشانها، همه در آسمان اول است، متن قرآن این است، وزینا السماء الدنیا بمصابیح، این کهکشانهائی که میلیاردها در این فضا منتشرند همه در آسمان اولند، حالا در هفت آسمان چه خبر است؟ بیان امام ششم این است سماوات هفتگانه و همه زمینها و هرچه در آنها هست، و هر چه بین آنها هست، برای عزای حسین ابن علی گریه کردند، حالا یک عده بیسواد پیدا شدند، میگویند این عزاداریها افراط است، این غلطها نتیجه جهل است، کیست که بفهمد عاشورا چه روزی است؟ کیست که بداند چه سری بالای نیزه رفت؟ کیست که بفهمد چه دستی کنار نهر علقمه از بدن جدا شد؟ به مردم بفهمانید این مطالب را، رفاعة بن موسی النخاس، موثق است، به توثیق شیخ نجاشی، ابن شهرآشوب، علامه، همچه مردی آمد خدمت امام ششم، او با هر کسی این حرفها را به میان نمی گذارد، همچه مردی باید باشد، فرمود: رفاعه امسال به حج نرفتی؟ گفت: جعلت فداک مال من امسال وفا به حج نکرد، ولی عرفه رفتم کنار قبر حسین ابن علی، بعد که این کلمه را گفتم، سکت طویلا، این دقائق را خوب درک کنید، مدتی سکوت کرد، حالا در این سکوت چه خبر بود؟ ما و همه فقهاء و علماء عاجزتر از این اند که بفهمند آن سکوت چه اسراری داشت؟ حجی که عظمتش این قدر است، یک نفر به حج نرسید، به رسول خدا عرض کرد چه بکنم که جای حج را پر کند؟ پیغمبر اشاره کرد به کوه ابی قبیس فرمود: اگر این کوه را طلا کنی و در راه خدا انفاق کنی جای حج را نخواهد گرفت، حج خانه خدا این است، بعد آنی که عقل را مبهوت میکند این بیان است، بعد از مدتی سکوت سر بلند کرد، فرمود: ای رفاعه لا تترک زیارة الحسین ابدا، لولا، اگر این نبود که من کراهت داشتم، که مردم دست از حج بردارند، آن وقت میگفتم در زیارت قبر او چه خبر است؟
خلاصه این را من میگویم شماها بروید مدتها فکر کنید، بعد فرمود: ای رفاعه من زار الحسین عارفاً بحقه کسی که زیارت کند او را و بشناسد او کیه؟ بشناسد کیست، کسی است که خدا پیغمبر خاتم را فرستاد به زمین، عقل کل را فرستاد به زمین برای اینکه خون اصحاب او را پیغمبر در شیشه کند، و به عرش ببرد، اگر حسین را بشناسی من زار الحسین عارفا بحقه این بیان امام ششم است، خدا به او چه می دهد؟ از وقتی حرکت میکند هزار ملک در یمین او، هزار ملک در یسار او، اینها را باید درک کنید از نظر دلیل علمی، کشف کنید که اثر وقتی این است مؤثر کی بوده؟ که همچه اثری گذاشته، از میوه درخت را باید شناخت، از گوهر معدن را باید شناخت، از زیارت قبر او نزد خدا باید فهمید چه مقامی دارد و چه کرده؟ که زیارت قبر او این شده، آن چیه؟ هزار ملک از یمینش، هزار ملک از یسارش، همراهی اش می کنند تا کنار قبر آن حضرت تا برگردد به خانه اش بعد یک زیارت قبر او به نص بیان امام ششم آن هم چه بیانی؟ بیانی که شیخ الطائفه رئیس الفرقه شیخ طوسی در مصباح المتهجد و صلاح المتعبد متجاوز از هزار سال بر این قضیه گذشته این خبر در همچه سندی است در همچه کتابی است، آن هم به قلم همچه کسی است، که رأس و رئیس تمام علماء طائفهاند در ظرف هزار سال مطلب این است، خدا به آن یک زیارت ثواب هزار حج ثواب هزار عمره میدهد، آن هم حجی که در رکاب نبیای باشد و عمرهای که در رکاب نبیای او وصی ای، خلاصه کلام کسی که به زیارت قبر او برود به نص بیان امام ششم یک زیارت قبر او ثواب هزار حج آن هم در رکاب امیرالمؤمنین دارد، ثواب هزار عمره در زیر بیرق خاتم النبیین دارد، این سیدالشهداء است، چه کرده که خدا به او همچه مقامی داده، آن وقت این غلطها که این عزاداریها افراط است، هیأتهای حسینی بیدار بشوند، اولا مواظب باشند مبادا عزاداریها آلوده به گناهی بشود، آنچه مهم است این است که این اکسیر احمر باطل نشود، انما یتقبل الله من المتقین، عزاداران حسینی باید منزه از حرام بوده، اتیان واجبات نمایند، ترک محرمات، وانجام واجبات، هیأت باید مظاهر تقوی باشند، علمهائی که افراشته میشود زیر آن علمها مبادا یک نظر نابجائی، یک کلمه ناروائی یک عمل فاسدی انجام بشود، چون این هیأتها موردنظر شخص خاتم انبیاء است، از حرام اجتناب کنید، واجبات را بهجا بیاورید، در عزای او هرچه بکنید در حد خودتان است، نه در حد او، فجع به الرسول و ازعجت البتول وطاشت العقول، اصلا مبهوتم چه بگویم؟ رسول در عزای او فاجعه زده شد، بتول یعنی فاطمه زهرا وضعش به جائی رسید که هر روز برای او شیون میزند، و صیحه زهرا تمام ملائکه را بیچاره کرده، و طاشت العقول، عقلها پریشان شد، این چه مقامی است؟
از خود او نمیشود دم زد، خدا باید ذکر او را بکند، سوره والفجر بیان خدا برای سر بریده سیدالشهداء است، (یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة) حجت خدا فرمود این سوره در شأن جد من است، ما از آن بگذریم، امام چهارم صاحب زبور آل محمد، زین العابدین سید الساجدین یک نگاه کرد به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب، فاستعبر، چشمش به یتیم قمر بنی هاشم افتاد، اشکها سرازیر شد، خوب در بیان امام دقت کنید، بعد که گریه کرد، فرمود: هیچ روزی بر جدم رسول خدا سخت تر از روز احد نگذشت، در آن روز اسد الله و اسد رسوله، شیر خدا شیر پیغمبر خدا کشته شد، حمزه سیدالشهداء کشته شد، این روز سختترین روز بود، بر جدم این بیان امام چهارم است، آن هم نسبت به شخص اول عالم امکان، بعد از آن روز، روزی بود که جعفر ابن ابی طالب کشته شد، بعد که هر دو روز را گفت آن وقت فرمود: لا یوم کیوم الحسین، خلاصه، پیغمبر روزی مثل روز عاشورا برایش نگذشته، خدا میداند که بر شخص خاتم چه گذشت؟ آنچه که مهم است این است، بعد که این کلمات را فرمود آن وقت فرمود: رحمت خدا، رحمت خدا بر عموی من عباس، بیان امام را من نمی توانم بگویم، خودش را فدا کرد، چه جور فدا کرد؟ اصلا شهادت قمر بنی هاشم گفتنی نیست، فکر کنید، دست بریده، چه کرده؟ دست راست که افتاده بود آن وقت گفت: (والله ان قطعتموا یمینی، انی احامی ابدا عن دینی، و عن امام صادق یقین) همچه کسی بود، بعد که دست چپ افتاد، آن وقت گفت: (قد قطعوا ببغیهم یساری)
شهادت اینجور شهادتی بود، آن وقت آنچه که عقل همه حکماء و فهم همه فقهاء را مبهوت میکند این جمله است، فرمود: برای عمویم عند الله، عند الله یعنی چه؟ فوق بهشت است، فوق خلد برین است، ان لعمی العباس عند الله چیه؟ منزلتی است مقامی دارد عند الله که غبطه میخورند به آن مقام جمیع الشهداء، واقعاً بهتآور است، از اول خلقت حساب کنید، از زمان آدم که هابیل شهید شد، تا روز احد که حمزه سیدالشهداء به شهادت رسید، تا شهداء بدر، احد، ختم کجاست آن روزی که امام زمان ظهور کند، شهداء در رکاب او همه در کلمه جمیع الشهداء مندرج است، حالا مقام چه مقامی است؟ که همه اینها به آن مقام غبطه میخورند، این مقام علمدار اوست، حالا خود او کجاست؟ آنچه که من شنیده ام، خدا نکند که چنین باشد، غلطی میخواهند انجام بدهند، که اگر این غلط را انجام دادند، من وظیفه ام این است که به آنها گوشزد کنم، اگر سعادتمند باشند در دنیا بیچاره خواهند شد، اگر اهل شقاوت باشند در دنیا آسیبی بهشان نخواهد رسید، ولی آن وقتی که دست بریده او وارد محشر بشود، کمر همه آنها را خواهد شکست که برای ابد از رحمت خدا محروم باشند، و آن کلمه این است، شنیده ام می خواهند، لا اله الا الله، می خواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشه ها درآورند، ای خاک بر سر این مردم، کسی که حجت خدا مقابل قبر او می ایستد، و میگوید سلام خدا، سلام تمام انبیاء، سلام تمام اوصیاء، سلام تمام شهداء بر تو یابن امیرالمؤمنین، کسی که هر صبح و شب خدا و 124 هزار پیغمبر به او سلام میکنند این را میخواهند به نقش هنرپیشهها درآورند، خدا نکند چنین غلطی بکنند، آن وقت هر چه پیش آید و هر چه ما بگوئیم معذوریم، باید جوانهای غیرتمند فانی در قمر بنیهاشم، تاسوعای امسال، غیر از تاسوعاهای هر سال است، در اثر این صحبت غلط، باید روز تاسوعای امسال محشری سرپا کنند در عزای قمر بنیهاشم، تا بگویند ای دست بریده کربلا، این فرق سر پاشیده از عمود در راه خدا، تو، تو بالاتر از اینی، ای روزگار، ای دنیای ناپایدار، باید روزگاری بشود، که ما زنده باشیم و در این روزگار بخواهند هنرپیشهها نقش او را به مردم نشان بدهند، مردم بدانید! این نقشهها برای این است، وقتی قمر بنیهاشم را به آن صورت نشان دادند، دیگر این سوز و گداز در روضهها نخواهد بود، آن کسانی که آن صحنه را ببینید آن هنرپیشه را تماشا کنند، اینها دیگر آنچنان که باید در عزای او نمیسوزند، ولی باید بدانند اگر با چکمه، با کراوات خواستند این چراغ را خاموش کنند نشد، با این ریشها، با این یقههای باز هم این نور خدا خاموششدنی نیست، دیگر ختم کلام، پشت و پناه عالم کیست؟ پشت و پناه اولین و آخرین کیست؟ امید تمام عالم به کیست؟ امید تمام اولین و آخرین به آن وقتی است که مادرش پیراهن غرقه به خونش را سر دست بگیرد، پشت و پناه عالم او است، خدایا من چه جور بگویم، آن کسی که پشت و پناه عالم امکان است، وقتی آمد کنار نهر علقه گفت: الان کمرم شکست، ای قمر بنیهاشم، تو چه کردی؟ تو که بودی؟ که وقتی به زمین افتادی آن کسی که هر مصیبتی میدید، رنگش مثل گل سرخ برافروخته تر می شد، اما وقتی تو را دید، گفت: الان دیگر ناامید شدم، انقطع رجائی، ای ماه بنیهاشم، تو که بودی؟ که وقتی کنار نهر علقمه گوشواره عرش خدا آمد گفت: (الیوم نامت اعین بک لم تنم، و تسهدت اخری فعز منامها) تو رفتی اما به رفتنت خواب از چشم زینب رفت.