آفتابنیوز : به گفته كارشناسان اين نوع رفتار قابليت انتقال از نسلي به نسل ديگر را دارد؛ چرا كه پسران شاهد خشونت عليه مادرانشان، در بزرگسالي براي حل اختلافهاي خود بيش از ساير پسران به خشونت روي ميآورند و در مقابل دختران شاهد خشونت عليه مادرانشان نيز در مقايسه با ساير دختران بيشتر قرباني خشونت شوهران خود هستند.
از سوي ديگر تحقيقات نشان ميدهد كه 16 الي 25 درصد زنان نقاط مختلف جهان متحمل خشونت شركاي مذكر خود بوده و حداقل 20 درصد آنها در طول زندگي خود يك بار تجاوز يا تهديد را تجربه كردهاند، اين در حاليست كه در ميان انواع خشونت عليه زنان «خشونت خانگي» شايعترين شكل خشونت بوده؛ به گونهاي كه نتايج بررسيها حاكيست احتمال ضرب و جرح، تجاوز و قتل زنان به دست همسرانشان بيش از ساير افراد است.
در اين نوع خشونت زنان بارها به دست همسران خود به طور جدي مجروح شده و در برخي موارد بعلت آسيبهاي وارده كشته شدهاند، عدم قابليت پيشبيني تهاجمها و نامأنوس بودن آنها با روحيه و اخلاق زنان برعذاب و شكنجه حاصل از آن ميافزايد. در خشونت خانگي امكان ادامه تهاجمها در خانه از هفتهاي به هفته ديگر و شايد تا ساليان متمادي و تا زمان مرگ زنان وجود دارد.
خشونت خانگي زماني به اوج خود ميرسد كه زن ميخواهد به اين رابطه ستمگرانه با ترك خانه خاتمه داده، شواهد نشان ميدهد كه زنان در چنين شرايطي با خطراتي مواجه بوده وگاه حتي جان خود را از دست ميدهند.
خشونت خانگي پديدهاي جهان شمول است كه زنان هيچ قوم، طبقه يا گروه سني از آن در امان نيستند و از علتهاي اصلي جراحات و مرگ و مير زنان محسوب ميشود، اعمال خشونت در خانه گاه آن قدر شديد است كه خانه را براي زن تبديل به جهنم مي كند واغلب با اين توجيه كه مسأله خصوصي است مورد اغماض قرار ميگيرد.
تحقيقات نشان ميدهد كه در ايالات متحده امريكا، روزانه ده زن توسط همسرانشان كشته ميشوند كه 74 درصد مقتولان زناني هستند كه همسرانشان را ترك و تقاضاي طلاق كردهاند يا عليه رفتار خشونت آميز زوجشان شكايت كردهاند، در روسيه نيز تقريبا نيمي از مقتولان سال 1995 زناني بودند كه به دست همسرانشان كشته شدند. در سال 14،1993هزار زن به وسيله همسران خود كشته و54 هزارنفر ديگر به شدت مضروب شدند.
همچنين بين سال 1988 تا 1993 بيش از 20 زن هندي به دليل آنكه نتواستند جهيزيه مورد نظر شوهرانشان را تهيه كنند به قتل رسيده يا خودكشي كردهاند، در ويتنام نيزازميان طلاقهاي صورت گرفته درسال 1991، 22 هزار مورد آن به دليل اعمال خشونتهاي خانگي بوده است.
تجاوز در زناشويي شكل خاصي از خشونت خانگي است كه تنها در تعداد محدودي از كشورها جرم محسوب ميشود. به عنوان مثال در امريكا، پس از سالها فعاليت از سوي سازمانهاي دفاع از حقوق زنان، سرانجام در سال 1993تجاوز در زناشويي جرم شناخته شد، اما در بسياري از موارد اين قانون به خوبي اجرا نميشود.
«ياسمين حسن»، نويسنده زن پاكستاني اعتقاد دارد كه نبايد تجربيات جهان غرب را بيش از حد به شرق تعميم دهيم؛ چرا كه در غرب تصور عموم از خشونتهاي خانگي رفتار خشونتآميز شوهر نسبت به زن است كه خانواده هستهاي متشكل از زن و مرد را در ذهن مجسم ميكند و داراي يك ساختار قدرت خاص است، اما در كشورهاي در حال توسعه، زنان در خانوادههايي زندگي ميكنند كه در آن مجموعهاي از قدرتها و روابط خويشاوندي شامل افراد مختلف (اعم از زن ومرد) وجود دارد كه هر كدام به نوعي خاص به زن خانه ستم ميكنند.
در اين زمينه و با تلاش و سازماندهي زنان، پناهگاههاي بسياري براي زنان درمعرض خشونتهاي خانگي وسوء استفادههاي جسمي تأسيس شد كه اغلب از حمايت دولت بي بهره بوده و با كمك مادي ومعنوي نيروهاي داوطلب اداره مي شوند اما در مقابل در بسياري از كشورها نيز هيچ پناهنگاهي براي اين زنان وجود ندارد وبسياري از دولتها اين خشونت را به كلي ناديده مي گيرند.
در چندين كشور آمريكايي لاتين از جمله آرژانتين، برزيل، كلمبيا، كاستاريكا، آلوادور، وپرو پاسگاههاي پليس زنان تأسيس شده كه كاركنان آن همه زن هستند و به زناني كه مورد خشونت خانگي وخشونت جنسي قرار گرفتهاند پناه ميدهند.