کد خبر: ۱۱۷۴۹۸
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۸۹ - ۲۲:۵۸
رضا شاهرودی:

مشت دایی به من نخورد ولی مشت من خورد!

غرور جوانی نگذاشت از مایلی‌کهن عذرخواهی کنم
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: از دعوایش با علی دایی در جام جهانی 98 حرف می زند و می گوید با او در گیری فیزیکی پیدا کرده است. 

«غرور جوانی نگذاشت از مایلی‌کهن عذرخواهی کنم.» این حرف رضا شاهرودی است که فلاش بکی به جام ملت‌های 1996 می‌زند. همان جام معروفی که هنوز هم خیلی‌ها معتقدند شاهرودی آن را خیلی راحت از دست داد. 

خودش می‌گوید: «بله، ظهر ناهار خوردیم و عصر آخرین تمرین بود و شب هم پرواز به دبی. من دیرتر رسیدم سر تمرین و آقای مایلی‌کهن گفت لخت نشو. بعد از تمرین محمد پنجعلی و چند نفر دیگر از بزرگان زنگ زدند وساطت کنند، مایلی‌کهن گفته بود خودش زنگ بزند و عذرخواهی کند اما متأسفانه من جوان بودم و غرور بی‌جا داشتم، اشتباه بزرگی کردم که زنگ نزدم.» با هم صحبت آن خاطره معروف را هم می‌کنید؟»

شاهرودی در ادامه درخصوص مالدینی شدنش حرف می‌زند. آنجا که شماره 16 سرخپوشان را همه رضا مالدینی صدا می‌زدند. «من در خصوصی‌ترین محافل هم اهل فخرفروشی نیستم، اصلاً روی زبان من نمی‌چرخد که بگویم «من رضا مالدینی» هستم! خودم هم نمی‌دانم چطور این ماجرا سر زبان‌ها افتاد؟ هنوز هم که سال‌ها از بازنشستگی‌ام می‌‌گذرد خیلی اوقات مردم می‌گویند «استیل تو را فراموش نکرده‌ایم.» آن زمان پیرمردها می‌گفتند مثل استیل من ندیده‌اند و شاید لطف خدا بوده که استیل من بعد از این همه سال در ذهن فوتبالدوستان بماند، این لقب هم از همان استیل می‌آید و شایعه هم که همیشه هست!»

کاپیتان سابق پرسپولیس یک بار دیگر خاطراتش را مرور می کند و پای علی دایی را پیش می‌کشد.خاطره دعوای مشهورش با دایی که در جام جهانی جام 98 پیش آمد! شاهرودی می‌گوید: «یک ماه از خانواده دور بودیم، فشار تمرینات ایویچ و استرس جام‌جهانی هم بود، کلاً اعصاب همه بچه‌ها خراب بود و آن اتفاق افتاد. بعدش سریع آشتی کردیم و تمام شد. ایویچ تمرین دروازه نزدیک گذاشت، دایی مهاجم تیم روبه‌رو بود و در صحنه‌ای برخورد ایجاد شد، او فحش داد و... درگیری شد دیگر! البته این را قبول ندارم که شایعه شده دایی گفته بود من بازیکن بایرن‌مونیخ هستم؟ نه‌بابا، بنده خدا از این غرورها نداشت. اما بزن بزن کردیم!

او مشت انداخت که به من نخورد ولی مال من خورد! بچه‌‌ها سریع جدای‌مان کردند. بعد از تمرین قرار شد مرا برگردانند ایران ولی بچه‌ها یکی‌یکی گفتند رضا برگردد، ما هم برمی‌گردیم. بعد قرار شد آشتی کنیم و تمام شد.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین