حرف‌های تاریخی وحید هاشمیان
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: هاشمیان در طول دوران فوتبال خود حرف‌های به یاد ماندنی زیادی زده است.
*بلاژویچ یک شو من بود، مثلا در عاشورا لباس سیاه می‌پوشید!
*برانکو باید به جوان‌ها فرصت بدهد(در اوج انتقاد از غیبت جوان‌ها در ترکیب تیم ملی)
*با این فوتبال به هیچ‌جا نمی‌رسیم(بعد از تعلیق فوتبال)
*اگر دنبال مربیگری بودم همین الان در لیگ برتر روی نیمکت می‌نشستم
*بازی برزیل پیشکش آقایان بعد از خداحافظی یک تماس با من نگرفتند
*تیم ملی ملک شخصی کسی نیست(قبل از جام جهانی 2006، می گفتند منظور او علی دایی است)
*من با علی دایی مشکلی ندارم، اگر هم مشکل چیز دیگری است من خبر ندارم
*واقعا تاسف می خورم به خاطر یک بازی دوستانه(برزیل) اینقدر دست و وپایمان را گم کرده ایم
*از بلاژویچ خوشم نمی آید ولی حداقل او تیم ملی را از انحصار استقلال و پرسپولیس در آورد
*برانکو خوش شانس بود چون در بهترین شرایط تیم ملی به او رسید
*باید برای تیم ملی مربی بزرگ خارجی بیاوریم
*با این مدیریت در فوتبال آسیا به هیچ جا نمی رسیم
*وقتی آمدم سلام نکردم که الان بخواهم خداحافظی کنم
*خدا را شکر در فوتبال ایران همه بدون مدرک روی نیمکت می نشینند
*اماراتی ها برنامه داشتند ستاره های ما را خراب کنند و موفق بودند
*بروید از خودشان بپرسید(جواب هاشمیان درباره علت ناکامی اغلب لژیونرها در فوتبال اروپا)
*وقتی به تیم ملی نمی آمدیم انگ بی تعصب و بی غیرت را به ما می چسباندند
*هیچکس من را به تیم ملی بازنگرداند، فقط به خاطر مردم برگشتم
*خدا را شکر حاجی های فوتبال من را بزرگ نکردند(درباره زد و بند در فوتبال ایران)
*من هم دریبل می کردم و از راه دور گل می زدم اما 20 تا روزنامه نداشتم که از من تعریف کنند
*به خاطر گل هایی که برای تیم ملی زدم منتی روی سر کسی نمی گذارم
*هر وقت گل می زنم ذخیره می شوم، پس بهتر است گل نزنم(در دوران نیمکت نشینی در هانوفر و بوخوم)
*لیگ ایران جذابیتی ندارد(در دوران حضور در هانوفر)
*وضعیت فوتبال ایران نگران گننده است
*امیدوارم روزی سرمربی تیم ملی ایران شوم(بعد از خداحافظی از تیم ملی)
*خدا نکند سرمربی تیم ملی ایران شوم!(قبل از رفتن به پرسپولیس)
*به علی کریمی برای رفتن به بایرن مشاوره ندادم چون چیزی از من نپرسید!
*واقعاً نمی خواستم دیگر برای تیم ملی بازی کنم. این نظر قطعی ام بود.
*آنها که وحید هاشمیان را به بی تعصبی و ایرانی نبودن متهم می کردند به وجدانشان واگذار می‌کنم
*روح من در بوخوم تراش خورد چون واقعاً هیچ کس را نداشتم
*من بازیکنی نیستم که 20 دوست خبرنگار داشته باشم
*بلاژویچ یک شو من بود، مثلا در عاشورا لباس سیاه می‌پوشید!
*برانکو باید به جوان‌ها فرصت بدهد(در اوج انتقاد از غیبت جوان‌ها در ترکیب تیم ملی)
*با این فوتبال به هیچ‌جا نمی‌رسیم(بعد از تعلیق فوتبال)
*اگر دنبال مربیگری بودم همین الان در لیگ برتر روی نیمکت می‌نشستم
*بازی برزیل پیشکش آقایان بعد از خداحافظی یک تماس با من نگرفتند
*تیم ملی ملک شخصی کسی نیست(قبل از جام جهانی 2006، می گفتند منظور او علی دایی است)
*من با علی دایی مشکلی ندارم، اگر هم مشکل چیز دیگری است من خبر ندارم
*واقعا تاسف می خورم به خاطر یک بازی دوستانه(برزیل) اینقدر دست و وپایمان را گم کرده ایم
*از بلاژویچ خوشم نمی آید ولی حداقل او تیم ملی را از انحصار استقلال و پرسپولیس در آورد
*برانکو خوش شانس بود چون در بهترین شرایط تیم ملی به او رسید
*باید برای تیم ملی مربی بزرگ خارجی بیاوریم
*با این مدیریت در فوتبال آسیا به هیچ جا نمی رسیم
*وقتی آمدم سلام نکردم که الان بخواهم خداحافظی کنم
*خدا را شکر در فوتبال ایران همه بدون مدرک روی نیمکت می نشینند
*اماراتی ها برنامه داشتند ستاره های ما را خراب کنند و موفق بودند
*بروید از خودشان بپرسید(جواب هاشمیان درباره علت ناکامی اغلب لژیونرها در فوتبال اروپا)
*وقتی به تیم ملی نمی آمدیم انگ بی تعصب و بی غیرت را به ما می چسباندند
*هیچکس من را به تیم ملی بازنگرداند، فقط به خاطر مردم برگشتم
*خدا را شکر حاجی های فوتبال من را بزرگ نکردند(درباره زد و بند در فوتبال ایران)
*من هم دریبل می کردم و از راه دور گل می زدم اما 20 تا روزنامه نداشتم که از من تعریف کنند
*به خاطر گل هایی که برای تیم ملی زدم منتی روی سر کسی نمی گذارم
*هر وقت گل می زنم ذخیره می شوم، پس بهتر است گل نزنم(در دوران نیمکت نشینی در هانوفر و بوخوم)
*لیگ ایران جذابیتی ندارد(در دوران حضور در هانوفر)
*وضعیت فوتبال ایران نگران گننده است
*امیدوارم روزی سرمربی تیم ملی ایران شوم(بعد از خداحافظی از تیم ملی)
*خدا نکند سرمربی تیم ملی ایران شوم!(قبل از رفتن به پرسپولیس)
*به علی کریمی برای رفتن به بایرن مشاوره ندادم چون چیزی از من نپرسید!
*واقعاً نمی خواستم دیگر برای تیم ملی بازی کنم. این نظر قطعی ام بود.
*آنها که وحید هاشمیان را به بی تعصبی و ایرانی نبودن متهم می کردند به وجدانشان واگذار می‌کنم
*روح من در بوخوم تراش خورد چون واقعاً هیچ کس را نداشتم
*من بازیکنی نیستم که 20 دوست خبرنگار داشته باشم
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید