آفتابنیوز : آفتاب: حسین صمصامی، سرپرست وزارت اقتصاد در سال 1387 که انتظارش برای معرفی به مجلس برای تصدی این وزارتخانه برآورده نشد، از دعوا و کشمکش با مظاهری، رئیس کل بانک مرکزی پرده برداشت.
سرپرست پیشین وزارت اقتصاد در گفتوگو با ویژهنامه روزنامه ایران، مطالب زیر را درباره سابقه آن دعوا چنین مطرح کرده است:
در جلسهای که گزارش بانک اطلاعاتی [مربوط به جمعآوری اطلاعات بانکها] در حضور آقای رئیسجمهور ارائه میشد، آقای مظاهری درخواست کرد از این بانک بازدید داشته باشد. ضمن آن که با توجه به وظایف بانک مرکزی، درخواست داشت این بانک اطلاعاتی به بانک مرکزی منتقل شود. آقای رئیسجمهور گفت اطلاعات این بانک در جلسهای با حضور معاون اول برای ایشان ارائه و بعد از کامل شدن آن به بانک مرکزی منتقل شود، اما متأسفانه آقای مظاهری یک روز بدون اطلاع معاون اول تماس گرفت که من دارم میآیم بانک اطلاعاتی را ببینم. بعد از چند دقیقه ایشان آمدند. من به آقای مظاهری گفتم با توجه به اینکه رئیسجمهور فرموده بودند معاون اول هم حضور داشته باشد، اجازه بدهید یک روزی با حضور معاون اول، این کار انجام شود. ایشان ناراحت شد و پرخاش کرد و گفت اصلاً شما نباید این بانک اطلاعاتی را ایجاد میکردید. این از وظایف بانک مرکزی است. من به ایشان گفتم 30 سال است این بانک باید ایجاد میشده، شما هم یک سال است در بانک مرکزی در انجام این مهم تعلل کردید. با توجه به اهمیت این موضوع و با توجه به اینکه براساس قانون تسهیل، موظف شده بودیم این کار را بکنیم، این کار در مدت کمتر از سه ماه انجام شد و قطعاً برکات آن نصیب بانک مرکزی هم میشود. اما آقای مظاهری عصبانی بود و در اتاق من را محکم کوبید و با ناراحتی پیش رئیسجمهور رفت. آقای رئیسجمهور هم تماس گرفت که اشکالی ندارد، بانک [اطلاعاتی] را برای ایشان بدون حضور معاون اول ارائه کنید...
گفتنی است دکتر احمدینژاد در پایان مهلت قانونی برای معرفی وزیر اقتصاد، دکتر شمسالدین حسینی را به عنوان وزیر معرفی کرد و صمصامی که نتوانسته بود با طرحهایش نظر رئیسجمهور را جلب کند، به دانشگاه شهیدبهشتی برگشت. ضمن اینکه صمصامی در دوران وزارت اقتصاد، تصمیمهایی اتخاذ میکرد که سایر بخشهای اقتصادی دولت از جمله بانکها نسبت به آن اظهار بیاطلاعی میکردند.
سرپرست پیشین وزارت اقتصاد در مصاحبه با روزنامه ایران،حتی از چالشهایی که با برخی مسئولان کشور داشته، سخن گفته و صراحتاً اظهار داشته است که آنها به من میگفتند: شما آشنا به علم اقتصاد نیستید.