آفتابنیوز : آفتاب: زن و شوهری پس از سه سال جستجوی یکدیگر سرانجام و به طور اتفاقی در یکی از شعبههای دادگاه خانواده همدیگر را ملاقات کردند و خواستار طلاق شدند.
مدتی پیش مردی با مراجعه به دادگاه خانواده مدعی شد همسرش مدت سه سال است که به همراه فرزندانش مفقود شده است. وی سپس دادخواست طلاق غیابی داد.
چند روز بعد از این ماجرا و به طور اتفاقی زن 47 سالهای نیز با مراجعه به دادگاه خانواده مهریهاش را به اجرا گذاشت. این زن خطاب به قاضی مجتمع قضایی خانواده (1) گفت: سه سال است که از شوهرم بیخبرم و با این که میدانم او زنده است، از پیدا کردن محل زندگیاش عاجز ماندهام.
بر اساس این گزارش، منشی دادگاه پس از مطالعه دقیق این دو پرونده، متوجه شد شاکیان همان زن و شوهری هستند که سه سال است از همدیگر بیخبرند. وی سپس این مساله را با رییس شعبه در میان گذاشت و قاضی از وی خواست تا هر دو آنها را در یک روز به دادگاه فراخواند. سرانجام در موعد مقرر زن و شوهر پس از سه سال دوری و بیخبری، همدیگر را در یکی از شعبههای دادگاه خانواده ملاقات کردند اما در همان اولین ملاقات با هم به جر و بحث پرداختند و در نهایت از قاضی خواستند حکم به جدایی آنها بدهد.
در همین خصوص مرد به قاضی گفت: سه سال پیش وقتی از سرکار به منزل بازگشتم متوجه غیبت همسر و هشت فرزندم شدم. ابتدا تصور کردم آنها به منزل مادرم رفتند، اما فردای آن روز وقتی غیبت آنها طولانی شده با منزل مادرم تماس گرفتم ولی مادرم نیز از آنها بیاطلاع بود.
وی افزود: بعد از آن به مدت هشت ماه برای یافتن همسر و فرزندام تلاش کردم، اما وقتی اطمینان پیدا کردم که بعضی از اقوامم از محل زندگی همسرم اطلاع دارند و آدرس او را به من نمیدهد، تصمیم گرفتم با فروش خانه به محل دیگری بروم.
این مرد اظهار کرد: دیگر از این وضع خسته شده بودم، بنابراین به دادگاه مراجعه کردم تا همسرم را به طور غیابی طلاق دهم.
زن نیز در دفاع از خود گفت: 18 ساله بودم که با همسرم ازدواج کردم، 26 سال با همهی مشکلات ساختم، او در طول این مدت کمتر شبی بود که مرا کتک نزند تا اینکه یک روز به پیشنهاد فرزندانم تصمیم گرفتیم در غیاب همسرم از خانه خارج شویم. بنابراین ابتدا خانهای کرایه کردیم و یک روز که شوهرم در خانه نبود به همراه فرزندانم از خانه فرار کردیم. اما چند ماه بعد پشیمان شدم ولی وقتی به منزل بازگشتم شوهرم، منزل را تخلیه و به جای دیگر نقل مکان کرده بود.
وی افزود: از این کار شوهرم شوکه شدم. بنابراین تصمیم گرفتم به هر قیمت ممکن او را پیدا کنم، اما موفق نشدم و در آخر مجبور شدم به دادگاه خانواده مراجعه کرده و مهریهام را به اجرا بگذارم، ولی هرگز تصور نمیکردم او را پس از سه سال پیدا کنم. وی سپس از قاضی خواست تا با تقاضای طلاق آنها موافقت کند.
قاضی شعبه نتوانست این زن و شوهر را برای ادامه زندگی ترغیب کند و از آنها خواست تا کمتر از 20 روز داورهای خود را به دادگاه معرفی کنند تا پرونده رسیدگی نهایی شود.