کد خبر: ۱۲۱۲۲۰
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۶

خاطره آیت‌الله خامنه‌ای از بیعت همافران با امام(ره)

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: نوزدهم بهمن‌ماه سالروز بیعت همافران نیروزی هوای ارتش رژیم سابق با بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است. به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظمر هبری، تصویر و خاطره‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را از این روز فراموش‌نشدنی، منتشر می‌كند:

«يكى از مسائل مهمى كه در هفته‌ى گذشته در زمينه‌ى انقلاب پرشكوه اسلامى به آن اشاره كردم، مسئله‌ى حفظ جهتگيرى اين انقلاب در طول فراز و نشيبهاى بيشمار دوران بعد از پيروزى تا امروز است؛ كه امروز با اندكى تفصيل به اين مطلب می‌پردازم و جوانب گوناگون آن را عرض می‌كنم. اما قبل از آنكه وارد اين بحث شوم، لازم ميدانم از خاطره‌ى باشكوه امروز - كه روز نوزدهم بهمن و روز نيروى هوائى است - ياد كنم و در بين خاطرات شيرين و پرهيجان و تعيين‌كننده‌ى آن روزهاى حساس، اين يک خاطره را به مناسبت بيان كنم.

البته اين روزها، بلكه ساعتها، سرتاپا خاطره بود. هر ساعتى يک حادثه بود و همان طورى كه در هفته‌ى گذشته هم عرض كردم، حفظ اين خاطره‌ها در حافظه‌ى تاريخ و براى نسل‌هاى آينده، يكى از عمده‌ترين وظائف ماست. اما اين خاطره، يک خاطره‌ى عجيبى است.

من فراموش نمی‌كنم؛ در خيابان ايران، نزديك به مقر امام عزيز و عظيم و بزرگوار - اين بنده‌ى صالح خدا - آنجائى كه آن روز دل همه‌ى ايران در آنجا می‌تپيد و همه‌ى عاطفه‌ها و روحها از سراسر كشور به آنجا پر ميكشيد؛ آنجائى كه همه‌ى مردمى كه در سراسر دنيا از حادثه‌ى ايران اندک خبرى داشتند – همه‌ى محافل سياسى، همه‌ى قدرت‌هاى بزرگ، همه‌ى دولت‌هاى مستضعف، همه‌ى روشنفكران، همه‌ى علاقه‌مندان به اسلام، همه‌ى انقلابيون عالم - متوجه بودند ببينند آنجا چه می‌گذرد؛ آن محلى كه مخصوص تبليغات مربوط به آن روزها بود؛ خبر دادن به مردم و توجيه ذهن‌هاى مردم، كه ما به آن می‌گفتيم دفتر تبليغات، و بنده آنجا مشغول كار بودم، ديدم يک همهمه‌ى فوق‌العاده‌اى است. نگاه كردم؛ از حيرت به يك حالتى دچار شدم كه واقعاً در مقابل حوادث آن روز، از همه‌ى حوادثى كه تا آن روز بنده ديده بودم - يا از بيشتر آنها - حيرت‌انگيزتر بود. ديدم عده‌ى كثيرى از پرسنل نظامى نيروى هوائى در گروه‌هاى منظم و صف‌كشيده، كارتهاى شناسائى‌شان را در آوردند سر دست گرفتند و آشكارا و با شجاعت دارند به طرف بيت امام راهپيمائى ميكنند.

همه عكس اين را انتظار می‌بردند، همه غير از اين را تصور می‌كردند؛ خيال می‌كردند كه نظامى‌ها در مقابل مردم، در حساس‌ترين لحظات و آخرين لحظات، خواهند ايستاد؛ اما حقيقت غير از اين بود و اين برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگ‌شدگان آغوش ملت كه جزو مردم بودند، معلوم بود كه سرنوشت‌شان جز همكارى با مردم و قرار گرفتن در كنار مردم، چيز ديگرى نخواهد بود. البته آن سران مزدور يا افراد پست و ضعيف و بى‌ارزشى كه نمی‌توانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، يا مقاومت ميكردند، يا ميگريختند، يا كارشكنى ميكردند، يا لااقل حضور پيدا نميكردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع - اين جوانها، اين آگاه‌ترها - دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاع‌تر و گستاخ‌تر برادران نيروى هوائى بودند كه آمده بودند حساسترين كار را انجام بدهند؛ يعنى آمده بودند در مقابل امامشان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفادارى كنند و بگويند فرمانده ما شما هستيد. اين حادثه به قدرى عجيب و هيجان‌انگيز بود كه اينها بى‌اختيار همه را به دنبال خودشان راه مى‌انداختند.

من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوى، كه فاصله‌ى كوتاهى داشت با آنجائى كه ما بوديم. آمادگى‌هائى به وجود آمد و امام عزيز ايستادند و اين جوانها، اين دلاورها، اين سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ايمان و باورى كه هميشه از اول شروع نهضت به مسئوليت خود و به نقش خود در اداره‌ى اين انقلاب و اين ملت داشتند، از اينها رژه گرفتند؛ آنها را نصيحت كردند، به آنها دل دادند، به آنها شجاعت دادند، پرچم آنها را امضا كردند؛ طومارى نوشته بودند، آن را تحويل گرفتند و براى آنها دعا كردند و آنها رفتند و اين كمر دستگاه را شكست؛ دستگاه احساس كرد بى‌پشت و پناه شده. تنها اميد آن نظامى كه جز با سرنيزه و زور نميتواند حكومت كند، چيست؟ جز نيروهاى نظامى؟ به مردم كه اتكائى نداشتند. اما نيروهاى نظامى هم با اين صراحت و با اين قاطعيت در خدمت مردم قرار گرفتند و ما خدا را شكر می‌كنيم كه نيروى هوائى و همه‌ى ارتش جمهورى اسلامى ايران امتحان خوبى به مردم دادند.» 

بخشى از خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران‌ به امامت حضرت آيت‌اللَّه خامنه‌اى‌ 19/11/1363
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین