آفتابنیوز : آفتاب- قدرتالله علیخانی*: در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی قرار داریم. بیشک در این انقلاب علاوه بر امام و ملت، افراد دیگری نیز دارای نقش موثر بودهاند. اگر از رهبری قاطع امام خمینی(ره) بگذریم، روحانیون بسیاری در کنار مردم، دانشگاهیان و دیگر اقشار در دوران مبارزه حضور فعال داشتند. انگیزه نوشتن این یادداشت هجمههایی است که از سال گذشته علیه یکی از افراد موثر در برپایی انقلاب اسلامی و تثبیت آن؛ یعنی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شده و به نظرم رسید با در پیش بودن انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری که قرار است در اسفند انجام شود، بر شدت مخالفت ها افزوده شود. به همین دلیل وظیفه خود میدانم از منظر دفاع از انقلاب و روحانیت به دفاع از شخصیت و نقش موثر هاشمی بپردازم. حال و هوای چنین روزهایی را در 32 سال قبل به یاد بیاوریم.
مهمتر آنکه در سالهای نخست پیروزی شاهد فضای سنگین علیه آیتالله بهشتی، آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی که گروههای ضدانقلاب و رئیسجمهور وقت یعنی ابوالحسن بنیصدر به راه انداخته بودند، بودیم. به نظرم یکی از دلایل اصلی این مخالفتها نقش اصلی این سه شخصیت در سازماندهی نیروهای انقلاب و اداره امور کشور بود. به همین دلیل به آنها حمله میشد تا جایی که آیتالله بهشتی شهید شد، آیتالله خامنهای و آیتالله رفسنجانی هم ترور ناموفق شدند، اما خوشبختانه در صحنه انقلاب ماندند. من تا جایی که شناخت داشتم شاهد مبارزات مستمر هاشمی شاگرد امام در جامعه و در زندان بودم. در آن دوران که بسیاری از بزرگان روحانی در زندان بودند بر تیزهوشی، تدبیر و درایت هاشمی تاکید داشتند.
مبارزات قبل از انقلاب و نقشی که هاشمی در برپایی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی داشته است، از او شخصیتی ساخته است که در میان مراجع، روحانیون، متخصصان، کارشناسان و... چهره شناخته شدهای است. به همین دلیل هرچند هاشمی مسئولیتهای مهمی داشته و همواره مورد تایید بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب بوده است، اما میتوان گفت که اگر هاشمی دارای هیچ مسئولیتی هم نباشد، باز هاشمی است. به همین علت نقش او را نمیتوان در انقلاب و پس از انقلاب نادیده گرفت.
به علت این ویژگیها هاشمی را نمیتوان بهدور از انقلاب و جمهوری اسلامی تصور کرد؛ بلکه باید او را همگام با انقلاب، امام، رهبری و مردم دانست. به نظرم مخالفین هاشمی به چند دسته تقسیم میشوند:
گروه اول: شناختی از شخصیت هاشمی ندارند و شمّ سیاسی و تدبیر او را نیز نمیشناسند یا آنکه احتمالاً به او حسد میورزند.
گروه دوم: کسانی هستند که برای خوشایند دیگران یا رسیدن به جایگاه یا حفظ پست یا مقام خود به هاشمی حمله میکنند. غافل از اینکه دیر یا زود پستها از میان میرود و اینان دچار عذاب وجدان میشوند و در آخرت هم باید در مقابل خداوند پاسخگو باشند.
گروه سوم: کسانی هستند که در گذشته نسبت به امام کینه داشتند و دارند و با حمله به یکی از یاران امام به نوعی انتقامگیری میکنند. آن طوری که در سالهای نخست انقلاب به سه شخصیت بزرگ یعنی آیتالله بهشتی، آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی حمله میشد.
گروه چهارم: این گروه برخی از یاران انقلاب هستند که متاسفانه تحت تاثیر فضاسازی افراد تندرو، قادر به تحلیل دقیق مسائل و رویدادها نیستند و با این پیش فرض که فلانی اشتباهاتی هم دارد و باید نقد شود، با تندروها و مخالفان همراهی میکنند. متاسفانه اینان توجه به آثار زیانبار تخریب برخی از اظهارنظرهای خود ندارند و متاسفانه نمی دانند ناخودآگاه در چه فضایی قرار گرفته اند و با چه کسانی همراه شدهاند.
انتظار آن است، این گروه به جای همراهی با جریانات تندرو با حضور فعال خود و تحلیل دقیق قضایا و اتفاقات مانع تخریب شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی شوند و در صورت لزوم اگر سوال یا انتقادی دارند، به دور از فضای تخریب و تهمت حضوری با ایشان با رعایت انصاف و اخلاق در میان بگذارند. درباره این سه شخصیت در سالهای نخست انقلاب امام نکتهای را اینگونه بازگو کردند: «در دفاع از این سه شخصیتهای بزرگ میفرمودند دشمن و اجانب با هر روحانی و آخوندی کاری ندارند. حتی مثال می زدند اگر یک روحانی آهسته برود و امام جماعت باشد و نماز بخواند، اما کاری با سیاست نداشته باشد، کسی به او کاری ندارد (نقل به مضمون)، اما هجمه، حمله، اهانت و افترا به شخصیتهایی میشود که موثر در انقلاب بوده و هستند و دارای نفوذ کلمه یا به عبارت دیگر در جامعه دارای نفوذ هستند».
بنابراین اینگونه افراد که پشتوانه نظام و انقلاب بوده و هستند که یکی از آنها آیتالله هاشمی رفسنجانی است تخریب میشود! هاشمی در کنار امام بود و امروز هم او در کنار مقام معظم رهبری است. وی بارها تبعیت خودش را از رهبری اعلام کرده است. اینگونه افترا و تهمتها نسبت به جایگاه شخصیت هاشمی تاثیری نداشته و نخواهد داشت؛ بلکه تخریب کنندگان به حیثیت خودشان لطمه میزنند و در جامعه آسیب میبینند، نه به هاشمی؛ زیرا روابط آقای هاشمی با رهبر انقلاب همیشه صمیمی و دوستانه بوده و هست و خواهد بود؛ علت آن این است که هاشمی همیشه برای رهبر معظم انقلاب حریم و احترام ویژهای قائل بوده و هست.
نادیده گرفتن و محروم کردن ملت از نقش افرادی که در کارنامه خود خدمات بزرگی به انقلاب، کشور، جنگ و سازندگی داشتهاند، ظلم به ملت است و آثار زیانباری برای آینده کشور در پی دارد. احساس میشود شدت تخریبها در شرایط فعلی علیه هاشمی که بخشی از آن به انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری که در ماه آینده برگزار خواهد شد، مربوط میشود؛ هر چند در این امر ما نباید نه دخالت کنیم و نه تعیین تکلیف برای بزرگان؛ زیرا موضوع بر عهده اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری است، آن چرا که تشخیص دهند ما باید از آن تبعیت کنیم. مع الاسف باید اذعان کرد که جایگاه هاشمی به مسئولیت او نیست؛ زیرا امام درباره هاشمی گفتند: «هاشمی زنده است تا انقلاب زنده است».
*عضو شورای مرکزی فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی
منبع: هفته نامه ستاره صبح، یادداشت هفته، شماره 65، مورخ 16 بهمن 89