آفتابنیوز : آفتاب- سرویس بینالملل: اعتراضات 18 روزه مردم مصر که از 25 ژانویه آغاز و در 11 فوریه به کنارهگیری مبارک از قدرت ختم شد، علاوه بر دگرگونیهای داخلی در این کشور، پیامدهای متعددی نیز بر کشورهای عربی خواهد داشت.
به دلیل در هم تنیدگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای عربی، احتمال محدود ماندن دگرگونیهای قیام مصر در درون مرزهای آن بسیار بعید به نظر میرسد و دگرگونیهای این کشور قطعاً پیامدهایی بر سایر کشورهای جهان عرب خواهد داشت؛ (همانگونه که طی روزهای اخیر دامنگیر لیبی شدهاست)، اختلاف تنها بر میزان شدت و سطح این اثرگذاری موثر میباشد.
بُعد دیگر اثرگذاری تحولات مصر بر منطقه از لحاظ وزن منطقهای و محوریت آن کشور در جهان عرب است. در این معنا تحولات مصر الگوهایی مطرح میسازد و آموزههایی را در بردارد که سایر کشورهای عربی، از آنها اثر خواهند گرفت.
در ارتباط با میزان اثرگذاری دگرگونیهای مصر بر سایر کشورهای عربی، در مجموع دو نظر مطرح است: نخست نظری است که از سوی افرادی چون محمدالبرادعی مطرح بوده و آن به راه افتادن دومینوی عربی است. طبق این نظر، قرابت فرهنگی و اجتماعی و مشابهت اوضاع سیاسی و اقتصادی، سبب میشود تا تاثیرات دگرگونیهای مصر باعث به راه افتادن جریانی در منطقه شود که در نهایت، تمامی نظامهای کشورهای عربی را دگرگون کرده و یا حاکمان را وادار به اصلاحات اساسی میکند.
در سر دیگر این طیف، یک نظر افراطی دیگر مطرح است که براساس آن الزامات ژئوپولیتیکی مصر و خاورمیانه و گره خوردن استراتژیهای کلان این منطقه با جامعه بینالملل و قدرتهای فرامنطقهای، در نهایت اجازه وقوع تحولات بنیادین را نخواهد داد. بنابراین از دید این افراد، تحولات مصر در نهایت حتی در خود این کشور هم تحولاتی اساسی به وجود نخواهد آورد. نظام مصر با تغییر چهرهها و کنار رفتن مبارک و فرزندش، باز تولید خواهد شد.
اما از سوی دیگر رویکرد کشورهای عربی در قبال دگرگونیهای اخیر، حاکی از وحشت این نظامها است تا جاییکه یک هفته پس از آغاز اعتراضات در مصر و در حالی که جهان به سمت پذیرش ایده مصر بدون مبارک میرفت، رهبران چند کشور عربی حمایت خود را از بقای مبارک، در تماس با وی اعلام کردند.
در نهایت رژیمهای عرب مجبور شدند واقعیت نوین مصر را بپذیرند. و هماکنون نیز پس از سقوط مبارک، شاهد گسترش اعتراضات در چندین کشور عربی هستیم.
تاثیر تحولات اخیر خاورمیانه بر سایر کشورهای عربی طبعاً به تغییر رویکرد داخلی و خارجی رژیمهای حاکم نیز میانجامد. بدین ترتیب شاهد تغییر و یا تعدیل حکومتهای اردن و الجزایر و وعدههای گسترده برای اصلاحات در چندین کشور عربی بودهایم.
هرچند در حال حاضر به دلیل جریان شتابان تحولات نمیتوان سیر آینده را به وضوع دید، اما به نظر میرسد حرکت کشورهای عربی به سمت مردمسالاری آغاز شده و آینده منطقه به سوی اصلاحات سیاسی گستردهتر، توقف تدریجی حرکت نظامهای جمهوری مادامالعمر و وراثتی و نیز تضعیف گروهها و سازمانهای افراطی از قبیل القاعده خواهد بود. همچنین تحولات اخیر علاوه بر تنگتر کردن عرصه بر رژیمهای اقتدارگرای عرب، بر توازن نیروها در منطقه و سیاست قدرتهای فرامنطقهای در خاورمیانه نیز اثرگذار خواهد بود.