آفتابنیوز : آفتاب: دیپلماسی ایرانی نوشت: درحالى که نقش اسلامگرایان در قیامهاى تونس و مصر و بحرین در کنار مطالبات دموکراتیک و ضداستبدادى آنها غیرقابل انکار به نظر مىرسید، شبکههاى جهانى بى بى سى و سى ان ان و نیز شبکههاى فارسى زبان صداى امریکا و بى بى سى مىکوشیدند با پوشش رسانهاى گسترده و تحلیلهاى هدفمند ضمن جهت دادن به انگیزه ها و اهداف قیام هاى مردمى کشورهاى اسلامى، از نقش گروههاى اسلامى تاثیرگذار در جنبشها بکاهند و براى حضور و نفوذ غرب در منطقه زمینه سازى کنند.
به قول وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، "اگر آمریکاییها تا لحظه آخر از مبارک حمایت میکردند این جمهوری اسلامی بود که از روز اول با مصر قطع رابطه کرده بود". ولى حالا این امریکا و اروپاست که با قدرت رسانهاى و نفوذ شبکههاى اجتماعىاش قادر است قیامهاى مردمى از این سنخ را مصادره کرده و حتى در دولتسازى و تعیین خط مشىهاى آتى این کشورها ایفاى نقش فورى داشته باشد.
در این میان از تاثیر و نفوذ رسانه هاى غربى چون بى بى سى و سى ان ان که به موازات الجزیره، پوشش هایى دقیق و لحظه به لحظه از تحولات ارائه مى دادند و هر روز به تحلیل و ارزیابى وقایع مى پرداختند، نباید به آسانى گذر کرد.
هفته هاى گذشته را مى توان میدانى براى عرض اندام و قدرت نمایى رسانه ها در منطقه خاورمیانه دانست که با درکشان از قوه تاثیرگذارى و نفوذ به لایه هاى اجتماعى قصد داشتند در انتخاب مسیرهاى سیاسى و روند افکار عمومى کشورها نقش هدایتگر داشته باشند.
محمد حسینی وزیر ارشاد در سخنانى هشداردهنده با بیان اینکه مسئولیت ما سنگینتر از قبل خواهد شد، به جنگ رسان ای موجود اشاره کرده و گفته است: "در جنگ رسانهای، رسانههایی مثل CNN و BBC سعی میکنند حرکت مردم منطقه را به نفع خود مصادره کنند و در این راستا طوری رفتار میکنند که گویی از رفتن مبارک و بن علی خوشحالاند چرا که میخواهند بر امواج سوار شده و اهداف خود را پیش ببرند."
در صحت سخنان وزیر ارشاد تردیدى نیست اما باید بگوییم در این میان رسانههاى بین المللى ایران نیز فعال بودند و اگر بخواهیم واقع بینانه قضاوت کنیم باید اذعان کنیم که نقش موثرى مشابه آنچه در افغانستان و آذربایجان ایفا مىکنند، نداشتند و بیشتر به یک تماشاگر یا منبع خبرى دست دوم تبدیل شده بودند.
در این اثنا هجمههاى رسانههاى غربى با بروز ناآرامىهایى چند در ایران شدت گرفت و شبکههاى فارسى زبان مقیم خارج نیز چون سال 88 به سمتدهى افکار عمومى پرداختند و کوشیدند زمینه ایجاد شورشهایى را در تهران و سایر شهرهاى ایران فراهم کنند.
مقارن با این حرکتها و در شرایطى که در ایران رسانههاى آلترناتیو و قدرتمندى براى خنثىسازى قدرت رسانههاى خارجى وجود ندارد، ارسال پارازیتهاى قوى براى اختلال در پخش شبکههایى چون بى بى سى فارسى و صداى امریکا بکار گرفته شد تا مانع تحرکات مجدد این رسانهها براى ایجاد آشوب و بلوا در کشور شود.
حدود دو هفته از اعمال این روش براى مقابله رسانهاى با غرب مىگذرد اما عدم شفافیت خبرى، خلاهاى نظام اطلاع رسانى، فقدان برنامهسازى قوى و اقناع کننده و نیز گزینش سویههاى مشخص و تحریک کننده از جانب صداوسیما موجب شده است تا حتى ارسال پارازیت نیز براى جلوگیرى از تماشاى شبکههاى اغیار کافى نباشد و از چند روز پیش، ماموران انتظامى به صورت حضورى اقدام به جمعآورى دیشهاى ماهواره از برخى مناطق تهران کنند.
به نظر مىرسد باید در سخنان وزیر محترم ارشاد به خوبى غور کنیم و پیش از آنکه وارد مرحله مابعد جمعآورى دیشها شویم، طرح و اندیشه اى نو براى جذب یا جهت دهى افکار عمومى دراندازیم. ایشان از لزوم داشتن نیروی رسانهای و فکری در این عرصه سخن گفته و خواستار ارتقاى حجم تولید و کیفیت آثار شده است.
او مثالى را از جشنواره فیلم فجر امسال ذکر مى کند و مى گوید: "امسال در کنار برگزاری این جشنواره همایشی را تحت عنوان هالیوودیسم برگزار کردیم و طی آن از متفکران ضد صهیونیسم دعوت کردیم تا تحلیلهای خود را در مورد فیلم های هالیوودی ارائه دهند. گرچه این همایش بازتاب رسانه ای گسترده ای نداشت اما باعث شد که مبانی فکری صهیونیستی را به چالش بکشیم و یادآوری کنیم که هر فیلم و یا بازی رایانه ای که آنها می سازند هدفدار است و فقط برای سرگرمی نیست. به عنوان مثال کارتون هایی که ژاپن میسازد دارای همان مبانی ای است که امریکا و صهیونیسم دارند. یعنی مثلا در حالی که بحث سرزمین موعود، سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین را مطرح میکنند این موضوع را محور ساخت فیلم های خود قرار می دهند تا مبنای فکری خود را در اذهان تثبیت کرده و خود را محق جلوه دهند. در همین راستا فیلم هایی میسازند با این مضمون که مادر و فرزندی از یکدیگر جدا شده اند و از ابتدا کودک رها شده به دنبال مادر خود که نماد سرزمین است میگردد."
درحال حاضر، ارسال پارازیتهاى قوى و جمعآورى دیشهاى ماهواره در مناطقى که ظاهرا تاثیرپذیرى بیشترى از رسانههاى غربى دارند، در دستور کار دستگاههاى ذىربط براى مقابله با شبکه هاى خارجى قرار دارد.
در این شرایط انتظار مىرود سازمان صداوسیما که یگانه مرجع تولیدات رادیویى و تلویزیونى داخلى محسوب مىشود، به تقویت برنامهسازى و بازیابى اعتماد عمومى و در یک کلمه بازنگرى در عملکرد خود اقدام کند تا به تدریج بتوان راهکار دائمى و منطقىترى براى دفع نفوذ باورهاى غربى یا به تعبیرى فتنه انگیزانه در اختیار داشت.