آفتابنیوز : آفتاب: فرزاد حسنی به جرات یکی از جنجالیترین مجریان صداوسیما در دهه 80 بود و در برهوت مجریگری در سیما خوش درخشید، اما... همشهری جوان شرحی بر ظهور و افول این مجری در سیما به چاپ رسانده است.
شبهای تابستان 87 حولوحوش ساعت 9 اگر رادیو را روشن میکردید و سری به موج رادیو جوان میزدید، صدای آشنایی میشنیدید؛ یک صدای خیلی آشنا که قرآن تفسیر میکرد و بحث دینی می کرد.
صدای آشنایی که آن روزها باید او را در تلویزیون میدیدیم. با یک مدل موی جدید در یک دکور جدید تا باز هم قربان صدقه خودش برود و مرتب علی را صدا بزند (علی زاهدی تهیه کننده ثابت برنامههای کوله پشتی) و اساماس بخواند و با مهمانهایش کل کل کند و آخر برنامه هم خداحافظ همین حالا بگوید. ولی دیگر یک سال میشد که نه ا ز کولهپشتی در تلویزیون خبری بود و نه از مجری خوشبرو رویش.
اتفافی که تا پایان دهه 80 هم به جز درموارد استثنایی مثل شب یلدا ادامه پیدا کرد و خانه حسنی شد رادیو جوان و برنامههای رادیویی مثل سینما صدا.
چه از طرفداران فرزاد حسنی باشید و چه از مخالفانش، باید از این اتفاق ناراحت باشید. نه به خاطر یک مسأله خیلی ساده: چند سال وقت و زمان و انرژی برای ساختن ستارهای مثل او در تلویزیون، به همین راحتی از دست رفت. این بار سیستم ضد ستارهای تلویزیون هم جندان مقصر نبود؛ ستاره خودش خودکشی کرد.
این محبوبیت اتفاقی نبود. حسنی ویژگیهایی را برای اولین بار در اجرای تلویزیون وارد کرد. در برهوت صدا و سیما، هر موج جدیدی چه خوب و چه بد، سریع خودش را نشان میدهد و مخاطب خودش را پیدا میکند. موج مجریهای شیکپوش بچه مثبت نیم رخی گذشته بود و او برای اولین بار با سروشکلی خاص (صورت اصلاح کرده، شلوار جین تنگ، مدل موی خاص و...) در یک برنامه زنده از امام و دفاع مقدس دیگر مسائل ارزشی گفت بینندههای جوانی که تا قبل از آن عادت کرده بودند این حرف ها فقط از مجریهایی شبیه احمدزاده بشنوند، ناگهان با کسی روبهرو شدند که همان حرفها را میزد ولی شکل و قیافه دیگری داشت.
اما بیانصاف است که علت محبوبیت او را فقط به ظاهر متفاوتش نسبت بدهیم. زیرا این ظاهر متفاوت، یکی از ویژگیهای اصلی فرزاد حسنی در اجرا پنهان شده بود. تا قبل از او از برنامه من و گفتوگوی من و مهمان من خبری نبود. هویت مجریها، در داخل برنامهها تعریف میشد و از شخصیت حسینی و رفیعی و احمدزاده واقعی، چیزی دستگیرمان نمیشد. آنها مجری فلان برنامه بودند و تمام. ولی فرزاد حسنی آگاهانه یا ناآگاهانه، ویژگیهای شخصیاش را وارد اجرای تلویزیونی کرد و هویت مستقلی برای خودش درست کرد.
بینندگان دیگری با مجری کولهپشتی سروکار نداشتند با فرزاد حسنی سروکار داشتند که مجری کولهپشتی هم بود. همین تکیه بر ویژگی شخصی، هم طرفداران برنامهاش را اضافه کرد و هم مخالفانی که تعریفهای حسنی از خود و ارجاعات متعدد به خودش و اعتماد به نفس خاصش جلوی دوربین را بیش از حد میدانستند.
ولی همین گفتوگوی چالشی افراطی و تکیه بر ویژگیهای شخصی و اعتماد به نفسش، آخر به پاشنه آشیل او تبدیل شد و مرگ ستاره را رقم زد. کولاکی آمد و کولهپشتی برباد رفت و حالا باید صدای او ار از رادیو جوان بشنویم و چهرههای سنگین و رنگین دیگری را جای او در تلویزیون ببینیم. ستاره خودکشی کرد، همین و تمام.