کد خبر: ۱۲۵۰۰۹
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۵
25 فروردین؛ بزرگداشت عطار نیشابوری

عاشقان را ملت و مذهب خداست

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در این سال‌ها بسیاری از روزها که قرار بوده با گنجاندن نامی از آنها، در یکی از برگ‌های سالنامه‌ها، بزرگ داشته شوند و به یادمان بزرگداشت ارزش‌های فرهنگی تبدیل گردند، عملاً به فراموشی سپرده شده‌اند. اما به راستی آن روزهایی که همچنان هر سال و هرسال در صفحه‌ای از سالنماهای فارسی با نام‌شان مواجه می‌شویم و شاید تنها یکبار عنوان‌شان را زیرلب زمزمه نماییم؛ چقدر به تحقق کارکردهای فرهنگی و تاریخی ای که از نام‌گذاری‌شان مورد انتظار بوده نزدیک بوده‌اند؟

از جمله این روزها؛ 25 فروردین‌ماه است که به نام «روز بزرگداشت عطّار نِیشابوری» نام‌گذاری شده است. 

فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد.

نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.

او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفته‌بود، به کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت. او را از اهل سنت دانسته‌اند اما در دوران معاصر، شیعیان با استناد به برخی شعرهایش بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوست‌دار اهل بیت بوده است. و البته لازم به ذکر است که استناد این افراد به اشعاری از ایشان است که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان به نام، منسوب به ایشان هستند و توسط افرادی هم تخلص یا به نام ایشان سروده شده اند و این مهم را می توان به راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید هر چند که ایشان در مقدمه منطق الطیر(مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداخته اند و به این افراد توصیه کرده اند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین.

مصیبت‌نامه که اندوه جهان است
 الهی‌نامه که اسرار عیان است 

به داروخانه کردم هر دو آغاز 
چگویم زود رستم زین و آن باز 

مصیبت‌نامه زاد رهروان است
 الهی‌نامه گنج خسروان است 

جهان معرفت اسرارنامه است
 بهشت اهل دل مختارنامه است 

مقامات طیور امّا چنان است
 که مرغ عشق را معراج جان است 

چو خسرونامه را طرزی عجیب است 
ز طرز او که مه را نصیب است 

به گفته بزرگ مرد عرفان ایران زمین؛

ملت عشق از همه دین‌ها جداست 
عاشقان را ملت و مذهب خداست

زهد و زندگی وی

درباره به پشت پا زدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، آن‌ست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. چیزی که نمایان است این است که عطار پس از این جریان مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری می‌گردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم‌سخن گشته و به گردآوری داستان‌های صوفیه و اهل سلوک پرداخته‌است. و بنا بر داستانی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و دیگر نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان، به شهادت رسید.

عطار در نگاه دیگران

وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده‌است؛ چنانکه مولوی درباره او می‌فرماید:

هفت شهر عشق راعطار گشت
 ماهنوز اندر خم یک کوچه‌ایم 

ماجرای شهادت عطار ار غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است که در روان خواننده اثری دردناک به جای می‌گذارد. تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشگر مغول اسیر گشت. گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.

آثار

نام برخی از آفرینه‌های به جا مانده از عطار بدین شرح است:

سروده‌های مثنوی:
اسرارنامه
اشترنامه
الهی‌نامه
بلبل‌نامه
بیان ارشاد (مفتاح‌الاراده)
بی‌سرنامه
پندنامه
جواهرنامه
جوهرالذات
حیدرنامه
خسرونامه
دیوان قصاید و غزلیات
سی‌فصل
شرح‌القلب
گل و هرمز
لسان‌الغیب
مختارنامه
مصیبت‌نامه
مظهرالعجایب
منطق‌الطیر
نزهت‌الاحباب
هیلاج‌نامه
وصلت‌نامه
ولدنامه 

نثر:

اخوان‌الصفا
تذکرة الاولیا 

البته به عقیده عطار شناسان بزرگ عصر ما نظیر دکتر شفیعی‌کدکنی بسیاری از این آثار از عطار نیستند و آثار مسلم وی منطق‌الطیر، اسرارنامه، الهی‌نامه، مصیبت‌نامه، تذکره‌اولیا، دیوان و رباعیات (مختار نامه) وی است.

جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
 رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد 

سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید
 اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد 

هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را 
زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد 

آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند
 هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد 

آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند
 دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد 

اندر ضمیر دل‌ها، گنجی نهان نهادی
 از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد 

عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد
 زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد

عطار از معدود شاعرانی است که در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و هیچ شعری از او که در آن امیر یا پادشاهی را ستوده باشد یافت نمی‌شود. به راستی عطار بزرگ‌مرد ادب و عرفان و اندیشه ایرانی است که بزرگداشت و جهانی كردن نام او آثارش در حقیقت بزرگداشت اندیشه والای انسانی و عرفانی است.

اما حکایت امروز ما چیز دیگری است. ظاهراً قرار است نام‌ها و روزها هم تنها زمانیکه برای دولتی یا جناحی خاص بهره‌ای داشته باشند، عملاً به یاد آورده شده و بزرگ داشته شوند و اینگونه است که عطارها از یاد می‌روند و چه بسیار موضوعات سطحی که به سخن اول روزهای‌مان تبدیل می‌شوند. شاید وصف حال امروز ما همچنان این مصرع مولوی باشد که "ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم"!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین