کد خبر: ۱۲۵۹۱۸
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۵

قیام یمنی‌ها و راه‌های بستۀ شده به روی صالح

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- سرویس بین‌اللمل: بحرانی که با سقوط بن علی در تونس گریبان رژیم‌های اقتدرگرای عرب را گرفت، یمنِ بحران‌زده را نیز به شدت لرزاند. از زمان آغاز اعتراضات گستردۀ یمنی‌ها در اوایل فوریۀ ٢٠١١ تا زمان ارائه ابتکار شورای همکاری خلیج فارس برای حل و فصل بحران در ١٠ آوریل ٢٠١١ تحولات گسترده‌ای رخ داد و مفاهیم نوینی وارد فرهنگ سیاسی حاکم بر یمن شد. 

روشن‌ترین نتیجۀ این دگرگونی‌ها گذار یمن از علی عبدالله صالح پس از ٣٢ سال حکمرانی است. به نحوی که در شرایط کنونی بحث بر سر خروج یا عدم خروج صالح از یمن نمی‌باشد بلکه بر چگونگی خروج وی از قدرت متمرکز است. صالح خود در مصاحبه با العربیه به طور ضمنی خواستار خروج آبرومندانه از قدرت شد.
سه اهرم داخلی ارتش، قبایل و معترضان و اپوزیسیون و نیز عامل خارجی، نقش و سیاست آمریکا در قبال تحولات یمن جملگی در کنار یکدیگر اوضاع را بدین سمت پیش برد. 

شکاف‌های درون ارتش و به خصوص پیوستن علی محسن الأحمر به معترضان و حمایت وی از خواسته‌های آنها از یک سو جایگاه صالح را به شدت تضعیف کرد و از سوی دیگر خطر جنگ داخلی را جدی‌تر از پیش در افق آیندۀ سیاسی یمن نمایان ساخت. 

اختلاف قبایل و دست شستن بسیاری از قبایل پشتیبان صالح از وی نیز نقشی اساسی در حرکت یمن به سمت‌ گذار از صالح داشت. از میان قبایل مورد اشاره، کنفدراسیون قبایل حاشد از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا از یک سو صالح خود عضو آن است و از سوی دیگر مهمترین رقبای سیاسی وی، خاندان الأحمر، رهبران این کنفدراسیون می‌باشند. فاصله گرفتن فرزندان شیخ عبدالله الأحمر از صالح جایگاه وی در ساختار قبیله‌ای یمن را نیز به شدت تضعیف کرد. 

جوانان معترض که خود عامل اصلی تحولات کنونی یمن می‌باشند تاکنون توانسته‌اند علاوه بر اپوزیسیون رسمی یمن، بسیاری از قبایل، نظامیان، قضات و ... را با خود در مطالبۀ کناره‌گیری صالح همراه سازند. در واقع اعتراضات از چنان گستره‌ای در شهرها و استان‌های مختلف یمن برخوردارند که اپوزیسیون و سایر نیروها برای حفظ اعتبار، خود را مجبور به هماهنگی با مواضع معترضان می‌بینند. این نکته به وضوح در موضع اپوزیسیون در رد ابتکار شورای همکاری مشهود بود.
عامل خارجی اثرگذار در تحولات نیز سیاست اتخاذی ایالات متحده است. آمریکا به دو دلیل عمدۀ اتحاد با صالح در جنگ علیه تروریسم و به طور مشخص سازمان القاعده در شبه جزیره، و نیز بیم از تسری دگرگونی‌های یمن به کشورهای همجوار و به ویژه عربستان و اثرگذاری آن بر تولید و قیمت نفت، سیاست کاملاً تردیدآمیزی در قبال تحولات یمن اتخاذ کرد زیرا از یک سو نمی‌توانست، به دلیل عدم وجود جایگزین مطمئنی همچون ارتش مصر برای مدیریت دورۀ انتقالی، همچون مبارک به راحتی از صالح بگذرد و از سوی دیگر نمی‌توانست به وضوح و بدون توجه به هزینه‌های احتمالی مترتب بر حمایت از صالح در مقابل خواسته‌های معترضان بایستند. اما با به دراز کشیدن تحولات و اصرار معترضان بر کناره‌گیری صالح و ناتوانی صالح در فایق آمدن بر بحران، آمریکا نیز به تدریج از تردید خارج شد و با توجه سیاست‌های اعلانی و اعمالی آن به نظر می‌رسد تنها در صدد کنترل و مدیریت دگرگونی‌های شتابان یمن، برای پیشگیری از موج سواری القاعده می‌باشد و لزوم گذار از صالح را پذیرفته است. 

مجموعۀ این عوامل در ماه‌های گذشته، دگرگونی‌های یمن را به نقطۀ‌گذار از صالح رسانده است. آنچه در مرحلۀ کنونی حائز اهمیت است چگونگی کنار رفتن صالح از یک سو و چیدمان نیروهای داخلی یمن پس از صالح می‌باشد. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که یمن با سه بحران اساسی مواجه است که با صرف کنار رفتن صالح مرتفع نخواهد شد: تجزیه‌طلبی در جنوب، قدرت‌گیری حوثی‌ها در شمال و گسترش فعالیت القاعده. هر چند اعتراضات یمن این نیروها را در کنار هم و در مقابل صالح قرار داد اما به نظر می‌رسد با تحقق هدف اصلی، اختلافات گسترده‌ای بر سر تقسیم غنایم آغاز خواهد شد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین