کد خبر: ۱۲۶۰۹۶
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۹:۵۰

منتقد ادبی کیلویی چند؟!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: خبر نوشت: اصلاً حال خوشی ندارم! برای چه حال خوشی داشته باشم؟ ادبیات، وارد عرصه‌ تازه‌ای شده یا سینمای ما مشکلاتش حل شده یا وضع خودم به عنوان یکی از دست‌اندرکاران نقد ادبی، نقد سینمایی، شعر، قصه، روزنامه‌نگاری تکانی خورده؟ نه به خدا، خودتان قضاوت کنید! 

آن قدر حس و حال غایب است این وسط که حتی نمی‌دانم دیگر از چه و کجا و...[ این حرف‌ها !] بنویسم؟ شما چه‌طور؟ [می‌دانید!] بگذارید ببینم، می‌شود یکی دو بهانه جور کرد برای آخر و عاقبت‌دار شدن این متن یا نه! چه‌طور است اصلاً فقط تیتر بگذارم و والسلام؟ نظر شما چیست؟ حالا هر چه!شروع کنیم: 

یک- سینمای تهمینه میلانی دیگر نه افشاگری‌ است نه نوگرایی نه فریاد زن ایرانی نه حتی جذاب برای آن چند نفری که سرشان درد می‌کرد که با اکران هر فیلم میلانی بریزند جلوی سینمای نمایش‌دهنده و مشت بالا ببرند واز حقانیت چیزهایی دفاع کنند که لابد در این فیلم‌ها غایب بود. 

دو- راستی یعنی چه؟! شعر تعطیل شد و رفت پی کارش؟ شما که فکر نمی‌کنید که با برگزاری یک «شب شعر فجر» به جای «جشنواره شعر فجر»، می‌شود از به جا‌ آوردن نماز میت بالای سر این میت خودداری کرد؟ 

سه- راستی آن قصه‌نویسان بااستعداد و امیدوار دهه هفتاد کجا رفتند؟ تازه داشت قصه‌نویسی ما یک جانی می‌گرفت. تهران و شهرستان‌ها پر از جلسات قصه‌نویسی شده بود و بازتاب این جلسات را می‌شد هم در روزنامه‌ها دید هم در نشریات تخصصی. نشریات تخصصی قصه کجا رفتند؟ کجا هستند؟ الفاتحه... 

چهار- ما نقد سینمایی داریم؟ کدام نقد؟ 20 نفر می‌نویسند در‌باره یک فیلم و همه هم اشاره می‌کنند به یک مشکل یا چند مشکل مشترک و بعد فیلمساز محترم، آن اشکال را تا یک کرور فیلم بعدی هم ادامه می‌دهد؛ این یعنی نقد فیلم‌نویسی؟ من که به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آن می‌گویم بدبختی، فلاکت، بیچارگی! 

پنج- منتقد ادبی کیلویی چند؟ مملکتی که تولیدات ادبی داخلی‌اش دخل و خرج نمی‌کند،نقد می‌خواهد چه کار؟ این قرتی‌بازی‌ها مال آن کشورهایی ا‌ست که نویسنده و شاعر درآن اعتباری دارد و زندگی‌اش از این راه تأمین می‌شود. بابا بیایید بروییم سراغ یک کاری که رومان بشود به در و همسایه بگوییم! 

شش- روزنامه‌نگاری؟ ببینید یک چیزی بهتان می‌گویم ناراحت می‌شویدها! ول کنید دیگر! بگذارید به درد خودمان بسوزیم! من که هر کس از فامیل و مأمور جمع‌آوری دیش گرفته تا مسئول تربیت‌بدنی محل می‌پرسد، می‌گویم کارمندم! [صرفاً برای آبروداری!] 

هفت- باورتان می‌شود؟ آقای... تمایل دارد که چهارش را هم بسازد! وقتی سودربرگ، «یاران اوشن2» را ساخته بود و فروش نکرده بود، کلونی گفته بود این انگیزه‌ای می‌شود برای ساخت سومی‌اش بلکه فروش کند!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین