آفتابنیوز : آفتاب: علی مطهری گفت: بازرگان حرف شنوی که از شهید مطهری داشت از امام نداشت و شاید اگر ایشان شهید نمیشدند قضایای سفارت آمریکا هم رخ نمیداد.
علی مطهری که پنجشنبهشب در برنامه دیروز، امروز و فردا حضور یافته بود در پاسخ به سوال مجری برنامه درباره دلیل خروج شهید مطهری از حسینه ارشاد گفت: اعتراض ایشان به نوع مدیریت حسینیه بود چرا که ایشان یکی از اعضا موسس آن بودند ولی یکی از اعضای هیأت مدیره کارهای خودسرانه میکرد و یا برنامههایی اجرا میشد که به تصویب هیأت مدیره نرسیده بود.
وی ادامه داد: ایشان احساس کرد این اقدامها به نام ایشان و به کام دیگران است و اگر انحرافی رخ میداد مردم ایشان را از موسسان حسینیه ارشاد میدانستند، از چشم ایشان میدیدند. بنابراین وقتی احساس کردند کاری از ایشان ساخته نیست، استعفا دادند.
مبارزه با ناسیونالسیم و باستانگرایی و چگونگی برخورد با معتقدان به این تفکر سوالی بود که مجری برنامه از مطهری سوال کرد، و وی با بیان اینکه ناسیونالیسم در رژیم شاه یک سیاست اساسی بود، اظهار داشت: رژیم پهلوی سعی میکرد ایران را به ایران قبل از اسلام بر گرداند و به اصطلاح آداب و رسوم ایرانی را پررنگ و اعیاد اسلامی را کمرنگ میکردند. ضمن اینکه در اواخر این رژیم هم تاریخ هجری را به شاهنشاهی تبدیل کردند.
مطهری با اشاره به خاطرات حسینفردوست از تاثیر کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، گفت: کتاب شهید مطهری برای خنثی کردن این تلقی از توجه به ایرانیت بود و سپهبد فردوست در خاطرات خود آورده که هر چه ما برای رسیدن به ایران قبل از اسلام تلاش کردیم این کتاب همه رشتههای ما را پنبه کرد.
مجری برنامه در ادامه از فرزند شهید مطهری سوال کرد استدلال ایشان برای رد ناسیونالیسم چه بود؟ که مطهری گفت: ناسیونالیسم دو قسم است و مورد انتقاد ایشان ناسیونالیسم منفی است چرا که دوست داشتن وطن خوب است، اما این دوست داشتن، امر متعالی شمرده نمیشود و امری مشترک بین انسان و حیوان است. همچنان که پرنده از آشیانه خود دفاع میکند، ولی آنچه مقدس است دفاع از عقیده و دیدگاه است.
وی با بیان اینکه در اسلام چیزی به نام قومیت و نژاد نداریم، افزود: اسلام داعیه جهانی دارد و به دنبال برنامه سعادت انسان است. بنابراین پررنگ کردن ایرانگرایی، برخلاف تعلیمات اسلام است و ضمن اینکه این موضوع از نقشههای استعمار برای رخنه در کشورهای اسلامی بوده است که ایرانیان را با برتری نژاد آریایی و عربها را با نژاد عرب مشغول کند، در حالی که اسلام همه این موارد را بر طرف کرد.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه سنگ محک شهید مطهری برای شناختن جریانهای انحرافی چه بود؟، گفت: ملاک شهید مطری این بود که اگر فردی از روی تفکر و فکر به این عقیدهای رسید نباید با او برخورد تند داشته باشیم، ولی جایی که پای نفاق و فریب در میان باشد ایشان به قاطعیت وارد میشد.
عضو فراکسیون اصولگرایان با اشاره به نزدیکی رفتار شهید مطهری و مرحوم بازرگان، خاطرنشان کرد: ایشان نسبت به افکار مهندس بازرگان انتقاد داشت چرا که مهندس بازرگان نسبت به معارف دینی نوعی نگاه علمزدگی داشت. با فلسفه و تفکر فلسفی خیلی آشنایی نداشت و علوم اسلامی را نمیشناخت. اما شهید مطهری معتقد بود بازرگان حسن نیت دارد و از روی فکر به اینجا رسیده است و صداقت دارد. لذا دوستی ایشان باقی بود و برای نخستوزیری هم، ایشان آقای بازرگان به امام معرفی کرد.
وی با اشاره به خاطرهای مربوط به دولت موقت، گفت: در روز آخر حیات ایشان، سر سفره ناهار بحث دولت موقت بود و بنده به ایشان گفتم که آقای بازرگان به امام گوشه و کنایه میزد. ایشان گفت این حرف را از خودش شنیدی یا از کسی نقل میکنی که گفتم خودم شنیدم. ایشان به فکر فرو رفتند و گفتند امام هم از ایشان ناراحت است و طی چند روز آینده قرار است اینها را کنار بگذاریم و دولت انقلابی سر کار بیاوریم. بنابراین باید بگویم که در مجموع شهید مطهری از عملکرد بازرگان راضی نبودند. با اینکه خود ایشان بازرگان را به امام معرفی کرده بودند.
مطهری تصریح کرد: با این همه بازرگان حرفشنوی که از شهید مطهری داشت از امام نداشت و شاید اگر ایشان شهید نمیشدند قضای سفارت آمریکا هم رخ نمیداد.
فرزند شهید مطهری ادامه داد: اما واقعیت این است که آنها [دولت موقت] به دنبال دموکراسی بودند، یعنی معتقد بودند شاه باشد ولی حکومت نکند و سلطنت بکنند. ضمن اینکه اصل ولایت فقیه را قبول نداشتند و میگفتند حکومت دموکراتیک باشد. در حالی که امام و شهید مطهری به دنبال تشکیل حکومت اسلامی بودند.
مطهری گفت: البته بنده شخصا معتقم آقای بازرگان بهترین انتخاب در آن دوره - آغاز انقلاب- بود و موجب شد آمریکا نرم شود و انقلاب با تلفات کمتری پیروز شود. اما اینها [دولت موقت] خود را زود نشان دادند.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه اگر شهید مطهری در حال حاضر در قید حیات بودند چه اموری را دنبال میکردند، گفت: ایشان روی مسأله عدالت اجتماعی، آزادی بیان و استقلال سیاسی و اقتصادی و خصوصا فرهنگی و مسأله زن تاکید بسیاری داشتند. ضمن اینکه بر نقش و جایگاه روحانیت موکدا تاکید داشتند و معتقد بودند اگر انقلاب به دست روشنفکران بیفتد از مسیر خود منحرف میشود.
وی ادامه داد: البته بعد از انقلاب اسلامی بنا بود ایشان به قم بروند و نظر امام هم این بود و که ایشان کار علمی کنند ضمن اینکه خود ایشان هم خیلی حوصله کار اجرایی نشدند و اگر به قم میرفتند قطعا تحولی در حوزه رخ میداد.