آفتابنیوز : 
مورخی مینویسد: وقتی همه مهمانان پادشاه در تالار جمع شدند و پادشاه نیز برتخت جلوس کرد ناگهان پردههای حریر سالن کنار رفت و ما دیدیم که چهار غلام از دو پای شترمرغی گرفتهاند و او را به درون میآورند.
در همین هنگام مطربان چنگ وعود نواختند. تعجب من از این بود که چرا این شترمرغ عظیمالجثه حرکتی از خود نشان نمیدهد و بالا و پری نمیزند. به هرحال شترمرغ را در وسط سالن بر روی سینی نقره گذاشتند و غلامان فیالفور به کندن پرهای او پرداختند. معلوم شد که شترمرغ را پختهاند. من هرگز نفهمیدم که او را چطور پخته بودند که پرهایش نسوخته بود! "سفر به تاریخ روم" – آندرسن