آفتابنیوز : آفتاب: «کمال الملک هنر ایران زمین» این بار به احوالپرسی «آقای همیشه شماره یک فوتبال ایران» رفت و گوشهای دیگر از هنر مردان هنر این سرزمین را نقش زد.
استاد جمشید مشایخی عصر سهشنبه به خانه ناصر حجازی رفت و از دروازه بان دوست داشتنی فوتبال ایران احوالپرسی کرد.
«کمال الملک» در این دیدار حجازی را جهان پهلوان عرصه فوتبال برشمرد و گفت: همیشه برای ورزشکاران ارزش زیادی قائل بودهام ولی سه نفر در ورزش ایران برایم در اوج بوده و هستند؛ «جهان پهلوان غلامرضا تختی»، «روان شاد پهلوان سید محمد طباطبایی» و «ناصر خان حجازی» که جهان پهلوان عرصه فوتبال ایران هست و همیشه برایش احترام بسیار ویژهیی قائل هستم. او هیچ گاه نوکر کسی نبوده و هرگز مجیز کسی را نگفته و همواره انسان راستگو و رک گویی بوده است. از صراحت لهجهاش همیشه خوشم میآید. آدمی اهل چاپلوسی و تملق نبوده و نیست. حرفش را رک ولی در نهایت ادب میزند. انتقاد میکند برای آن که عاشق مردم و مملکتش است. او همانند بنده همواره باور داشته است که مردم ولی نعمت ما هستند. در ورزش هم هر کاری را که انجام داده با عشق به مردم و سرزمین ایران بوده است. نشستن در کنار بزرگ مردی که عاشق ملت ایران و سرزمین ایران بوده، برایم افتخار بزرگی است.
دروازه بان بزرگ تیم ملی ایران نیز که به تازگی با بهبود نسبی حالش بیمارستان را ترک کرده و به خانه بازگشته است، گفت: نگران حال خودم نه ولی نگران حال مردم این سرزمین هستم. ناراحتی خودم نه ولی ناراحتی مردم ایران آزارم می دهد. این حرف را پیش از این هم زدم.
حجازی که آرام و همانند همیشه به صراحت سخن میگفت، ادامه داد: «بی خبر بودن از احوال مردمم خوب است یا آگاهی از آنها؟» او در عین حال به پیامکهای تماشاگران آخرین برنامه 90 اشاره کرد که در آن مهمترین عامل محبوبیت ناصر حجازی به پرسش گذاشته شد و بینندگان صراحت کلام و سلامت کاری دروازهبان آبی ها را بیش از موفقیت او به عنوان بازیکن فوتبال و پیروزیهایش در دنیای مربیگری مورد توجه قرار داده بودند.
«رضا تنفگچی هزاردستان» در این زمینه به حجازی گفت: دربار محمود غزنوی 400 شاعر داشت ولی یکی همانند حکیم توس، فردوسی بزرگ را نه.
مرور خاطرات گذشته بخش دیگری از دیدار «رضا خوشنویس هزاردستان» و دروازه بان تیم ملی ایران در جام جهانی 1978 آرژانتین بود. مشایخی گفت: در گذشته به ورزشگاه امجدیه ـ شهید شیرودی فعلی ـ میرفت تا تماشاگر بازی های ناصر حجازی باشد. او خود را هوادار همیشگی حجازی و تیم ملی ایران دانست و گفت، نه سرخ است، نه آبی. او به روحیه خوب حجازی اشاره کرد و گفت: هر دو باری که به احوالپرسی او رفتم، از روحیه بسیار خوبی برخوردار بوده است. امیدوار هستم هر چه زودتر سلامتیاش را به دست بیاورد. با روحیهای که در او میبینم، با توکل بر خدا صد در صد این اتفاق به زودی رخ خواهد داد.
مشایخی همچنین از علاقهاش به تماشای مسابقههای فوتبال گفت: اگر برنامهای نداشته باشم یا سر فیلمبرداری نباشم، حتما تماشاگر رقابتهای فوتبال هستم. به ویژه همراه با همسرم که او هم بسیار علاقمند این رشته و تماشای مسابقههای فوتبال است. او بهتر و بیشتر از من بازیکنان فوتبال را میشناسد. ولی ناصر خان حجازی را همه در این مملکت میشناسند. او این همه عاشق و هوادار در این سرزمین دارد. یکی از این عاشقان او هم "جمشید" است. ناصر خان مردی با شخصیت است که چون صریح و بی پرده صحبت می کند، مورد پسند اندکی از افراد نیست. اکثریت هوادارانش همانند آنچه در برنامه شب گذشته 90 اعلام شد، دوست دار صراحت و راستگویی ایشان هستند.
حجازی هم به نقشهای ماندگار بازیگر برجسته سینمای و تئاتر ایران اشاره و عنوان کرد، تماشاگر بازیهای خوب مشایخی بوده است از جمله در فیلم به یاد ماندنی قیصر: آقای مشایخی از بزرگان زمان ماست و با هنرپیشههای امروزی فرقهای زیادی دارد و صراحت لهجه اش همیشه زبانزد بوده است .
حجازی به پیشنهادهای زیادی که برای بازی در سینما داشته، اشاره کرد و گفت: آخرین آن پیشنهاد «ایرج قادری» در اولین فیلم پس از شروع به کار دوبارهاش بود و از من خواست تا در فیلمی ساخته او جلوی دوربین بروم ولی من این پیشنهاد را رد کردم. از راه ورزش به شهرت رسیده بودم. اسم و رسمی برای خودم به هم زده بودم و دیگر نیازی نداشتم بخواهم از راه سینما معروف و بزرگ بشوم. شاید به خاطر چهرهام میتوانستم، اسم در کنم ولی این کار برایم وسوسه کننده نبود. دست آخر هم برای این که قادری قبولم نکند، به او پیشنهاد دستمزد یک صد میلیونی را دادم. او هم از پیشنهادش منصرف شد.
دروازه بان آبیهای تهران در دهه 50 و 60 گفت، اهل سینما رفتن نبوده و سینمای ایران را دنبال نمیکرده است: بیشتر اهل دیدن فیلمهای خارجی بودم. در این سالها یکی دو بار بیشتر به سینما نرفتم. یک بار برای تماشا فیلم عروس و یک بار هم برای تماشای اخراجیهای 2 به سینما رفتم ولی از دیدن این فیلم حالم به هم خورد. به همراهانم گفتم، زودتر از سینما بیرون برویم.
حجازی هم چنین از کسانی که با فرستادن نماینده از او احوالپرسی کرده اند، گلایه داشت و می گفت، چرا خودشان به دیدن او نرفته اند.
او که از روحیه بسیار خوبی برخوردار بود، گفت، به دلیل مصرف برخی داروها نمیتواند مزه غذاها را بچشد ولی خوردن شیرینی را بسیار دوست دارد. او در عین حال به شوخی عنوان کرد، با توجه به سن و سال استاد مشایخی و خودش از میان میوههای حاضر روی میز تنها نارنگی را میتواند بخورد که با واکنش مهمان رو به رو شد. مشایخی گفت: "از من سن و سالی گذشته است نه از شما. شما به کمال ادب و اخلاق رسیدهاید. من عاشق ناصر خان هستم. همانند تمام ملت ایران. به خاطر شرف و مردانگی این مرد."
حجازی که پیامکهای احوالپرسی فراوانی را نیز از سوی دوستان و هوادارانش دریافت میکند، گفت: "این گوشی موبایل را به تازگی برایم خریدهاند و کار با آن را هنوز یاد نگرفتهام. باید راه استفاده از آن را یاد بگیرم."
او همچنین از حضور استاد مشایخی بهره گرفت و مسابقه مشاعره کوتاهی را نیز میان هنرمند بزرگ ایران و دیگر مهمانانی که برای عیادت در خانه او حاضر بودند، ترتیب داد. استاد مشایخی هم با خواندن شعر، برشمردن خاطره و لطیفه سعی داشت میزبان را همراهی کند.
حجازی با اشاره به بیماریاش گفت، کار در اسلواکی باعث بروز این ناراحتی در او شده است. او گفت: "در ایران به من کار نمی دادند. ناچار شدم به اسلواکی بروم تا مربیگری کنم. کار در آنجا با سفرهای زیادی همراه بود از جمله به نقاط سردسیر همانند اوکراین و همین هم موجب بیماریام شد. آنجا میتوانستم به عنوان مربی روی نیمکت بنشینم ولی اینجا برخی با دیدن من روی نیمکت مربیگری ناراحت میشوند و به آنها بر میخورد!"