کد خبر: ۱۲۷۱۹
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۶:۱۹

یازده سپتامبر؛ فرصتی از دست رفته

آفتاب‌‌نیوز :

فرصت واقعي نزديكي ميان تهران و واشنگتن پس از فاجعه 11 سپتامبر به وجود آمد. حمله اجتناب‌ناپذير ايالات متحده به افغانستان، تأثير عميقي بر اوضاع و شرايط ايران مي‌گذاشت. ايران از طالبان در هراس بوده و از سركوب و نابودي آنان كاملاً احساس رضايت مي‌كرد. در طي اين جنگ، ايرانيان با آمريكا همكاري داشته و حتي در شكل‌گيري دولت موقت كه در جريان گردهمايي «بن» در دسامبر همان سال صورت گرفت، كمك‌هاي بسياري كردند. بار ديگر مشخص شده بود كه برخي از عناصر درون حكومت ايران كه خواهان برقراري رابطه بهتر با ايالات متحده هستند، از نبرد افغانستان براي نشان دادن اين تمايل استفاده مي‌كنند. 

اما همزمان با اين موضوع برخي گروه‌هاي راديكال داخل ايران نيز روابط خود با شبه نظاميان حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامي فلسطين و درنهايت دولت خودگردان فلسطين را بيش از پيش، مستحكم مي‌كردند كشف محوله ارسالي به فلسطين و كشتي كارين ـ 8، و سیل اتهامات ایالات متحده علیه تهران  تمامي اميدهايي را كه در اوايل به قدرت رسيدن بوش و پس از نبرد افغانستان براي نزديكي دو كشور به وجود آمده بود، نابود كرد. عملاً پس از اين حادثه بود كه ايران در ليست كشورهاي عضو «محور اهريمني» قرار گرفته و به هدف سياست‌هاي پيشگيرانه دولت بوش تبديل شد. حتي ميانجيگري مؤثر ايران در افغانستان پس از پايان جنگ و تلاش تهران براي بازگرداندن صلح و ثبات به اين كشور نيز نتوانست اين موضوع را از ذهن سياستمداران آمريكايي پاك كند. 

در تابستان يا پاييز سال 2002 به وضوح مشخص بود كه درگيري آمريكا و عراق ـ حال به هر شكلي ـ غيرقابل اجتناب است. مقامات آمريكايي در ديدارهايي سري و مخفيانه با همتايان ايراني خود مي‌خواستند از اين موضوع مطمئن شوند كه در صورت وقوع هر نوع درگيري، ايران همان نقشي را كه در جريان جنگ نخست خليج‌فارس ايفا كرده بود، تكرار مي‌كند. براساس دانسته‌ها، رفتار ايران در جريان جنگ عراق در سال 2003، نسبتاً مشاركت‌جويانه بود، اما پس از پايان جنگ، برخي اتهامات در مورد دخالت ايران در امور داخلي عراق را بايد جدي گرفت. روند حوادث عراق مباحث گسترده‌اي را در ايران مبني بر عاقلانه بودن نزديك شدن به ايالات متحده در اين زمان خاص برانگيخت. 

اصلاح‌طلبان، غالباً سقوط صدام را فرصتي براي آغاز گفت‌وگو با دولت آمريكا دانسته و معتقد بودند كه با توجه به حضور نظامي گسترده آمريكا در منطقه، بايد واقعيات را پذيرفته و از فرصت به دست آمده، نه فقط براي برقراري رابطه با آمريكا بلكه حل بسياري از مشكلات داخلي نيز بهره گرفت. در نقطه مقابل، اقتدارگرايان خطر آمريكا را واضح‌تر و آشكارتر از پيش احساس كرده بودند. برنامه‌ريزان استراتژيك ايران در اين دوران چندان از شرايط عراق پيش از سقوط صدام راضي نبودند، اما به‌هرحال صدام حتي در طي آن زمان نيز به شدت تحت فشارهاي تحريم سازمان ملل و ايالات متحده قرار داشته و تضعيف شده بود. 

اقتدارگرايان ايران، عزم جدي خود را براي كسب قدرت با پيروزي در انتخابات 2004 نشان دادند. گام بعدي آنها فراهم آوردن شرايطي بود كه به موجب آن از به قدرت رسيدن يك رئيس جمهوري محافظه‌كار در انتخابات سال 2005 نيز مطمئن شوند. با اين وجود علي‌رغم رفتار اقتدارگرايانه اين طيف، ناظرين بي‌طرف بر اين باور بودند كه براي به قدرت رسيدن مجدد اصلاح‌طلبان، با توجه به بنيان‌هاي حركت اصلاح‌طلبانه در ايران، تنها موضوع زمان مطرح است. زماني كه به نظر مي‌رسید حداقل چندان نزديك نباشد.
 

ادعای حضور اعضای القاعده در ایران
در ماه جولای سال 2004 نیز کمیسیون یازده سپتامبر گزارشی را منتشر کرد مبنی بر اینکه چند ماه پیش از حملات یازده سپتامبر 2001، ایران به ده نفر از عاملان این واقعه اجازه عبور داده و پیشنهاد همکاری به القاعده علیه امریکا داده بود. این کمیسیون که در سال 2002 توسط کنگره امریکا ایجاد شده بود در این گزارش به همکاری و گسترش روابط القاعده با ایران اشاره کرده و آن را مسبب یکی از وقایع فاجعه بار جهان ذکر کرده بود. 

این کمیسیون می گفت که حدود ده نفر از هواپیماربایان یازده سپتامبر که در افغانسان بوده اند بین اکتبر 2000 و فوریه 2001 از ایران گذر کرده اند و مقامات ایرانی نمی بایست در پاسپورت آنها مهر زده یا مانع از عبور آنها می شدند. بنابر اظهارات زندانیان گوانتانامو پیش از واقعه یازده سپتامبر، اتحادی محکم میان ایران شیعه و القاعده سنی شکل گرفته بود. 

رئیس کمیسیون یازده سپتامبر نیز اعلام کرده بود که ارتباط ایران و پاکستان با القاعده خیلی بیشتر از عراق است. در آنزمان پیش بینی می شد که این قضیه تنش های میان تهران و واشنگتن را افزایش دهد و ایران فعالیت های غنی سازی خود را از سر گیرد. 

این در حالی بود که بوش ایران را در سال 2002 بخشی از محور شرارت خود خوانده بود و این قضیه سبب می شد که ایران تبدیل به نخستین هدف دولت بوش در دور دوم شود که همین گونه نیز شد و دولت بوش به کرات به تهدید ایران و بیان ادعاهایی واهی در مورد این کشور پرداخت که هم چنان ادامه دارد و سبب اوج گیری تنش ها میان دو کشور شده است تا جایی که زمزمه های تغییر حکومت ایران به طرق صلح آمیز اکنون تبدیل به بیانات عادی مقامات ارشد امریکایی شده است. 

در آنزمان برخی از مقامات دولت بوش در فکر حمله نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران بودند زیرا قرار بود سال آینده سوخت هسته ای روسیه وارد ایران شود. پس از این جریان تهران اعلام کرد که تعداد نامشخصی از حامیان ایرانی القاعده را دستگیر کرده است. پس از انتشار این گزارش با وجودی که واشنگتن مدرکی برای اثبات اتهامات علیه ایران نداشت، بوش اعلام کرد که به پیگیری در مورد نقش ایران در یازده سپتامبر ادامه خواهد داد و همه حقایق موجود را بررسی خواهد کرد. 

در سال 2002 نیز بوش با قرار دادن ایران در محور شرات خواستار توقف برنامه هسته ای کشور و حمایت از گروه هایی شد که واشنگتن آنها را تروریست می دانست و پس از آن با همکاری کشورهای دیگر سعی در توقف فعالیت های هسته ای ایران داشت. 

ایران تکذیب کرد
در پی ادعاهای امریکا، دولت ایران این ادعاهای بی پایه را در مورد پناه دادن به اعضای القاعده و دست داشتن در وقایع یازده سپتامبر رد کرد و آنها را مضحک خواند. آصفی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت که این اظهارات خنده دار است زیرا خود امریکا ویزا و اقامت به عاملان این واقعه داده و آنها در خود این کشور تعلیم دیده اند و هرگونه ادعایی در مورد ارتباط ایران با این واقعه حقیقت ندارد و ایران بنابر منافع و امنیت ملی خود عمل می کند. 

تهران با رد این اتهامات تایید کرد که 450 نفر از فعالان تروریستی راکه پس از حضور امریکا در افغانستان از این کشور فرار کرده بودند، دستگیر کرده است. ایران هم چنین اعلام کرد که اعضای القاعده به طور غیر قانونی از طریق پاکستان وارد ایران شده بودند که با تعیین ملیت آنها به کشور متبوعشان برگردانده شده اند. 

آصفی هم سپس اعلام کرد که ایران هیچ علاقه ای به رابطه با کشوری ندارد که سیاست هویج و چماق را در پیش می گیرد و خواهان برابری و احترام دو جانبه بر پایه منافع ملی خود است. 

این گفته های آصفی و به طور کل دولت ایران تاکنون هم ادامه داشته و اظهارات ایران در مورد امکان برقراری رابطه با امریکا به ویژه پس از واقعه یازده سپتامبر همواره یکسان بوده است. امریکا پس از واقعه مذکور ایران را در محور شرارت قرار داده و متهم به شرکت داشتن در عملیات تروریستی سال 2001 کرده بود ولی ایران پس از این اتهامات همواره اعلام کرده بود که در صورت احترام امریکا به ایران و رویکرد محترمانه دولت غربی شاید بتواند امکان رابطه را بررسی کند. 

شمارش معکوس بحران، نقش ایران در یازده سپتامبر
اواخر ماه ژوئن سال جاری واشنگتن تایمز به بررسی کتاب شمارش معکوس بحران نوشته کنت تیمرمن پرداخت که بر اساس اطلاعات وی در دو دهه گذشته به عنوان روزنامه نگاری محقق نگاشته شده است. منابع اطلاعاتی وی ادعا کرده بودند که شاهد عینی ملاقات رهبران ارشد القاعده با مقامات عالی رتبه دولت ایران بوده اند. پس از یازده سپتامبر شواهد بسیاری حاکی از نقش ایران در حملات تروریستی یازدهم سپتامبر بوده اند. تیمرمن در کتاب خود می نویسد که ماموران جاسوسی امریکا بارها قصد داشتند دست او را از منابع اطلاعاتی اش کوتاه کنند تا مانع از کشف کاستی های خود آنها شوند که به مرگ هزاران امریکایی منجر شد.

این کتاب چهارصد صفحه ای حاوی انبوهی از اطلاعات است که عموما جدید بوده و به افزایش خطر سلاح های هسته ای ایران و حمایت این کشور از تروریسم در دهه های 80 و 90 اشاره دارند. در این کتاب به عدم مواجهه کلینتون با واقعیت اشاره می کند که با وجود رفتار تهدید آمیز ایران در دهه 90، رویکرد کلینتون مصالحه آمیزتر شده بود.

تیمرمن به تفصیل به نحوه همکاری ایران با عبدالقدیر خان پاکستانی در مورد تسلیحات هسته ای پرداخته و نوشته که جان بولتون به دلیل مخالفت شدید با تسلیحات هسته ای ایران و سایر کشورها دشمنان زیادی در آژانس و وزارت خارجه پیدا کرده است. اما مهم ترین بخش کتاب یاد شده بخش های مربوط به دست داشتن ایران در واقعه یازده سپتامبر است که حتی به حضور بن لادن در ایران و حمایت های این کشور از زرقاوی و نا آرامی های عراق اشاره می کند. 

یازده سپتامبر 2005، اتهام مجدد ایران
نیوزویک در یکی از شماره های اخیر به نقش ایران در یازده سپتامبر پرداخته است و به این موضوع اشاره کرده که ایران مزرهای طولانی با افغانستان دارد که مامن تروریست ها بوده و گزینه خوبی برای گذر از این مرز هاست. به نوشته این مجله، مقامات اطلاعاتی امریکا معتقدند که دولت کنونی ایران حتی به گذر این تروریست ها که از افغانستان می آیند کمک می کند و بنابر گزارشی که سال گذشته منتشر شد، برخی از اعضای القاعده با حمایت ایران توانسته اند از این کشور به راحتی عبور کرده و با پاسپورت های مهر نخورده خود به امریکا برسند.

گزارش جدید کمیسیون یازده سپتامبر حاکی از این است که هر چند مدرکی مبنی بر دست داشتن ایران در واقعه یازدهم سپتامبر وجود ندارد ولی این مسئله ایجاد شده که آیا دولت بوش با خلع صدام، دشمن اصلی خود را درست تشخیص داده بود، زیرا بنابر اطلاعات امریکا، ایران روابط مشکوک تری با القاعده نسبت به عراق دارد و زرقاوی تروریست شماره یک عراق در ایران حضور داشته است.

این یافته ها سبب می شود که دولت تند روی بوش خواهان اقدامات شدیدتری در برابر ایران باشد که یکی از اعضای محور شرارت بوش بوده ولی با آن به شدت برخورد نشده است. دولت بوش بر این موضوع پافشاری می کند که رابطه ایران با القاعده هیچ گاه روشن نبوده و به تغییر رویکرد ایران پس از یازده سپتامبر اشاره می کند که ادعا می کرد تعداد بسیاری از اعضای القاعده را از کشور بیرون کرده یا بازگردانده است.

گزارش جدیدی که در مورد یازده سپتامبر انتشار یافته است این موضوع را نشان داد که امریکا به رغم گذشت سه سال از شروع جنگ علیه تروریسم هنوز دشمن اصلی خود را نشناخته است و به سختی قادر است تهران را وادار به تغییر کند به ویژه پس از اینکه اصلی ترین خطری که دولت ایران را تهدید می کرد یعنی صدام را از حکومت برکنار کرد. مقامات دولت بوش اکنون دوباره هشیار شده اند و می گویند خطر القاعده اکنون هم مانند سال 2001 است. 

در حال حاضر با تحولات تاریخی ایران و انتخاب احمدی نژاد، امریکا سیاست های گوناگونی را در قبال ایران در پیش گرفته است ولی برخی معتقدند که روی کار آمدن دولتی اصولگرا در ایران بهترین فرصت برای معامله با دولت تندرو امریکایی است که از زمان وقوع حملات تروریستی به برج های نیویورک مدام در پی حمله به ایران، مانند عراق و افغانستان بوده و به طریق مختلف دولت ایران را تهدید کرده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین