کد خبر: ۱۲۷۱۹۶
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۷
نگرانی از استحاله عدالت‌خواهی بواسطه خطاهای احمدی‌نژاد

سایت عدالت‌خواهی: احمدی‌نژاد، دیگر آن رئیس‌جمهور عدالت‌خواه سال ۸۴ نیست

نوعی دلسردی از احمدی‌نژاد در جریان عدالت‌خواه رخ داده است
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سایت عدالتخواهی نوشت: 

1. تقریبا همه می‌دانیم که محمود احمدی‌نژاد، دیگر آن رئیس‌جمهور عدالت‌خواه سال ۸۴ نیست. البته او مثل هر انسان دیگری از همان اول اشکالاتی داشت. عده‌ای هم چند سال آن را علم کردند و او را نقد و تخریب کردند. لیکن رهبری در همه این سال‌ها از او و دولتش بواسطه حرکت در مسیر آرمان‌های انقلاب حمایت کردند. حزب‌اللهی‌ها و مردم هم این همه تخریب را نپذیرفتند. منتها امروز احمدی‌نژاد اشکالات جدی‌تری دارد. جریان انحرافی در دولتش شکل گرفته است که با اسلام ناب محمدی زاویه‌های جدی دارد. تحلیل‌هایش درباره برخی مسائل پیرامون انقلاب بعضا انقلابی نیست و در نمونه اخیر به هر دلیل رفتاری را انجام داده است که تجلی‌اش تقابل با رهبری است؛ خواه ایشان بپذیرد یا نپذیرد. به این دلایل نوعی دلسردی از احمدی‌نژاد در جریان عدالتخواه رخ داده است. اما این همه ماجرا نیست.

۲. احمدی‌نژاد در این سال‌ها، نماینده یک جریان متفاوت در کشور بود. جریان عدالت‌خواه که راست و چپ را کنار زد و برخی مبانی حاشیه رفته انقلاب را زنده کرد. این جریان مرزش با جناح موسوم به اصلاح‌طلبان مشخص بود چرا که از دل قشر مذهبی و انقلابی برخاسته بود. در ایامی مرز این جریان با راست سنتی (با نام‌های مختلف محافظه‌کار و…)هم معلوم بود؛ ولو کمرنگ. آنها هم اظهار می‌کردند و می‌کنند که به ولایت مطلقه فقیه معتقدند، متشرع‌اند، خودشان را انقلابی می‌دانند، رابطه‌شان با جریان مذهبی‌، مساجد و هیأت بیشتر است و… . بدیهی است که مرزبندی جریان عدالت‌خواه با این جریان دشوارتر است. به هر حال اویل این مرز شفاف‌تر بود. متاسفانه با شکل‌گیری دولت نهم و گذر از نیمه راه مجلس هفتم با کلمه واحدی به نام اصو‌لگرایان مواجه شدیم که این تفکیک را کم‌رنگ کرد و همه شدیم اصول‌گرا. البته ما نمی‌گوییم راست‌های سنتی، متشرع، ولایت‌مدار و… نیستند. با آنها در ضرایب ارزش‌ها و به حاشیه رفتن برخی ارزش‌ها نقد داشته و داریم. به هر حال مردم این را فهمیدند. در رای سال هشتاد و سه و هشتاد و هشت هم نشان دادند که هر راستی‌ای الزاما عدالت‌خواه نیست.

۳. ما دچار این پدیده بودیم که عدالت‌خواهی به اصول‌گرایی و اصول‌گرایی به منافع حزبی عده‌ای راستی تقلیل پیدا کرده است. الان این دغدغه وجود دارد که بواسطه خطاهای احمدی‌نژاد و بویژه خطای غیرقابل اغماض اخیر، استحاله جریان عدالت‌خواهی تشدید شود. به هر حال رفتار عده‌ای ذیل پرچم اصول‌گرایی، اصول‌گرایانه نبوده و نیست. مثلا در حوادث اخیر بر خلاف نظر رهبری و به نام دفاع از ولایت فقیه موضوع را تشدید کردند و به قول معروف آتش‌بیار معرکه شدند. وقتی نسیم حل شدن موضوع وزید و دشمن را ناامید می‌کرد، عده‌ای این اتفاق مهم را به هر دلیل به حاشیه بردند. عدالت‌خواهان اصیل حق دارند شک کنند که گویی ایشان ولایت فقیه را ابزار اهداف خودشان می‌دانند. بعضی اوقات ‌دفاع‌شان از ولایت فقیه هم بیشتر برای خودشان است تا ولایت فقیه.

۴. هل دادن و ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه کردن افراد هنر نیست. خدمت به ولایت فقیه هم نیست. کسی در موردی یا مواردی مقابل رهبری ایستاده است. اشتباه کرده است. هزینه‌اش را هم داده و خواهد داد. مثل خیلی‌های دیگر که چنین کردند، هزینه دادند و تا حدودی هم تکرار نکردند. چرا عده‌ای می‌خواهند این اتفاق غلط را به ضد ولایت فقیه شدن یک فرد و خروج او از دایره انقلاب و… ختم کنند و به گونه‌ای تحلیل می‌کنند که گویی هیچ راه برگشتی نیست و همه چیز تمام شده است. در این رفتار چه خیری برای نظام است؟ البته خیرهایی همچون حذف رقیب نصیب این عده خواهد شد!!! وقتی عده‌ای از شکل‌گیری این اتفاق شاد می‌شوند و از حل شدنش ناراحت و یا حداقل رفتارشان چنین است؛ چنین تحلیلی دور از ذهن نیست.

۵. ما از این اتفاق خوشحال نیستیم. ناراحت و نگرانیم. اولا برای سرعت پیشرفت آرمان‌های انقلاب اسلامی. چون دشمن از این اتفاق خوشحال شد، دلسوزان نظام نگران شدند، مدتی مسأله‌ای حاشیه‌ای مسائل اصلی نظام را تحت شعاع قرار داد و در راه پیشرفت کشور خلل وارد شد، در شرایط حساس منطقه ذهنمان منحرفشد، چه بسا روحیه آنها هم تضعیف شد، تلاش‌های ناچیزمان برای کمک به انقلاب‌های منطقه ناچیزتر شد و…. ثانیا نگران شدیم برای جریان عدالت‌خواهی که دارد یواش یواش استحاله می‌شود توسط نفوذی‌های به ظاهر اصول‌گرا در همه جبهه‌ها و نگرانیم از اینکه دوباره برخی ارزش‌های واقعی انقلاب و عدالتخواهی به حاشیه برود. ثالثا ناراحت و نگرانیمبرای شخص احمدی‌نژاد. چرا که یک ظرفیت استثنایی برای جمهوری اسلامی بود و دارد یواش یواش از دست می‌رود. ایشان سرباز خوبی برای جریان عدالت‌خواهی بود و حضورش برای پیشبرد جریان عدالت‌خواهی موثر است. البته اگر ایشان از دست برود دنبال کسان دیگری خواهیم گشت. اما دوست نداریم چنان بشود.

۶. ولایت چکیده اعتقادات ماست. جایگاهش در اندیشه دینی و فلسفه سیاسی اسلام روشن و شفاف است. اگر کسی راهش را از رهبری جدا کندو حتی اگر آنگونه که انتظار می رود پشت سر رهبری حرکت نکند، راهش از ما جداست. ممکن است به عنوان یک مسئول نظام اسلامی مورد احترام باشد. اما این احترام متفاوت از احترام و عزت یک سرباز ولایت است. لیکن ما در این ولایتمداری مان نگاهمان به رهبری است. رهبری بر آرامش فضای سیاسی کشور تاکید دارند (دیدار مردم فارس)، بر اخلاقی بودن فضای سیاسی تاکید کردند(دیدار خبرگان اسفند ۸۹)، رهبری طرفدار اقتدار دولت و رئیس‌جمهور هستند(سخنرانی در جلسه ششم بازنگری قانون اساسی)، در عین حال رهبری را عامل مشروعیت همه ارکان نظام می‌دانند(سخنرانی در جلسه ششم بازنگری قانون اساسی)و البته به راحتی هر کسی را ضد ولایت فقیه نمی‌دانند(دیدار دانشجویان سال ۸۶) و… لذا همه کسانی که می‌خواهند از رهبری حمایت کنند باید این چهارچوب را ببینند و بر اساس آن عمل کنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین