کد خبر: ۱۲۷۵۸۸
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۵

شیشه ارزان شد!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: به قصد به رخ کشاندن خبری به رخ ما، روزنامه را دو دستی می‌گیرد مقابل صورت‌مان که: ــ بفرما... هی بگو که فلان چیز گران شد؛ بهمان چیز قیمتش بالا رفت؛.... و همه‌اش نیمه‌خالی لیوان را ببین. 

دست از این اخلاقت بردار. این منفی‌بینی، ره به جایی نمی‌برد. از من می‌شنوی، همین فردا برو بینی منفی‌ات را عمل کن، مثبتش کن، راستش کن!... مگر همیشه نمی‌گویی که حافظ می‌گوید: «منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن»؟....خب پس در عمل هم بدبین نباش! 

می گویم: حالا مگر چی شده که این طوری شمشیر بسته، وارد مناظره با ما شدی؟....خود روزنامه‌ها همین دیروز تیتر زده بودند که دولت رسما افزایش قیمت‌ها را اعلام کرد. روزنامه‌ای هم با یک نگاه هنری نوشته بود: «ساز گرانی کوک شد»!.... به چه ساز تو برقصم گرونی... گرونی؟.... 

می‌گوید: خب حالا برای ما آواز کوچه باغی نخون!... بیخود نوشته که ساز گرانی کوک شد. شایعه ساختن و انداختن در افواه عمومی، شاخ و دم ندارد که!.... متاسفانه به عوض اطلاع‌رسانی، عده‌ای عادت کردند همین جور الکی و کتره‌ای، راه بروند و فرت و فرت تشویش اذهان عمومی کنند. کاش یاد می‌گرفتیم که همیشه فقط نیمه‌خالی‌بندی شده لیوان را نبینیم. بالاخره یک نیمه پری هم هست که بشود دید. 

می گویم: می‌شود مثالی جهت روشن شدن اذهان عمومی و شفاف‌سازی فضای اقتصادی موجود بزنید که ما هم در جریان ارزان شدن بعضی چیزها قرار بگیریم و ندانسته از دنیا نرویم؟ ما هم مثل جناب مولانا دوست نداریم که شیشه کبود (یا همان عینک دودی فعلی) به چشممان بزنیم تا مخاطب این کلام ایشان قرار گیریم که روز روشن گفت: 

پیش چشمت داشتی شیشه‌ی‌کبود
زین سبب عالم کبودت می‌نمود 

روزنامه را جلوی من می‌گیرد و می‌گوید: بفرما خودت بخون..... نوشته که «شیشه ارزان شد». من رفتم یک مقداری شیشه بخرم برگردم. آخه چند تا از شیشه‌های منزل شکسته که باید عوض بشه. 

خداحافظ، من رفتم شیشه خری!... او می‌رود دامن‌کشان و فقط صدای آوازش از بیرون می‌آید که: «شیشه به دست گیر و بیا، تو بیا ساقیا.... شیشه ارزان خری‌ام، خری‌ام آرزوست...»...و کم‌کم صدا کمرنگ و گم و گور می‌شود. فید! 

تا می‌آیم به خودم بجنبم و از اشتباه درش بیارم که این شیشه با آن شیشه که در ذهن توست، از زمین تا آسمان فرق و توفیر دارد؛ رفیق عجول ما (کسرالله سرعته!) رسیده است سر کوچه. همیشه همین طور سطحی و شتابزده است. 

کامل خبر را نمی‌خواند که جانشین دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، گفته است که تریاک از سال گذشته تا الان بیش از 5 برابر افزایش قیمت داشته و در عوض، شیشه و کراک لعنتی ارزان شده و از کیلویی 180 میلیون تومان به کیلویی 4 میلیون تومان در برخی مناطق کشور رسیده است. 

ساعتی نگذشته که رفیق ما دست از پا درازتر به خانه برمی‌گردد. عصبانی است. تشر می‌زند که: خب نمی‌توانستی یک کلمه بگویی منظور از شیشه چیه؟... می‌خواستی ما رو بشکنی بی‌انصاف؟!... آخه به تو هم می‌شه گفت قوم و خویش؟... بی‌خود نگفتند که: 

شیشه نزدیک‌تر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به انسان برسد، از خویش است 

تا می‌آیم به او توضیح دهم که این «خویش» با آن «خویش»ی که در ذهن تو هست، زمین تا آسمان با هم فرق و توفیر دارد؛ متاسفانه در حیاط را محکم به هم زده است، رفته است. چنان رفته که نه انگار از اول بوده... (خدا‌رفتگان همه را بیامرزد!)
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
United States of America
|
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
0
0
مرسی به این همه ارزانی
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین