آفتابنیوز : آفتاب: زایندهرود برای چندمین بار خشک شد تا هر از گاهی اگر آبی در آن جاری شد برای اصفهانیها خوشایند باشد و برایش جشن بگیرند.
حالا دیگر همه اصفهانیها رودی را که برایشان مظهر همه چیز بود شبیه یکی از زیر گذرهایی میبینند که ماشینها در آن جاری میشوند و شاید دیری نپاید که مسیر غرب به شرق اصفهان را کسی روبان ببندد و کس دیگری قیچی به دست بگیرد تا افتتاحش کنند.
اما با همه اینها بیآبی زنده رود برای اصفهانیها داغی است که هرگز التیامی نمییابد و اگر چه پای درد و دل مردم بنشینی میتوانی چشمهایی را ببینی که بر لب خشکیده زایندهرود گریه میکنند.
جالب آنکه عمده مردم اصفهان دلایل خشک شدن زاینده رود را ناشی از عواملی همچون خشکسالی، احداث مترو و... میدانند ولی انتقال آب زایندهرود به رفسنجان، کرمان، یزد، کاشان و قم دلیل دیگری بر خشکی زنده رود بیان میشود.
دلیل و دلایل هرچه هست، کارشناسان این حوزه نیز ضمن اعلام میزان اندک آب انتقالی به استانهای مرکزی کشور، اعلام میکنند که خشکسالیهای اخیر و نیز ضرورت آبرسانی به برخی منابع صنعتی مانند پالایشگاه و ذوب آهن اصفهان عمدهترین دلیل بستن آب زاینده رود بوده است.
در کنار همه این مباحث، کارشناسان دیگری هم به طرح موضوع شایعه، آثار روانی آن و لزوم اعتماد مردم به نهادهای ذیربط اشاره میکنند.
اما اگر پای درد دل مردم چهارمحال و بختیاری (که زایندهرود از زمینها و مناطق آنان سرچشمه میگیرد) بنشینی، همواره از اینکه اصفهانیها حقابه آنان را به یغما میبرند، شکایت دارند و خود را نیازمندتر و محقتر برای بهرهبرداری بیشتر از این ثروت ملی میدانند که البته این موضوع نیز در نوع خود قابل تأمل است.
کمبود آب در ایران به خصوص در حوزه مرکزی کشور، موضوعی است که همواره نیازمند مدیریت بوده و هست و شاید به همین خاطر بود که شیخ بهایی سالیان دور حقابه ها را تعیین کرد اما با دور شدن از سالهایی که اصفهان به طراوت و شادابیش میبالید، حالا باید بر رنج این رود گریست و کسی نیز برای کارکردهای آمایش سرزمین جواب قانع کنندهای ندارد.
طومار شیخ بهایی در هم پیچید در حقیقت مطالعات کارشناسی در رابطه با زاینده رود چنان به گوشهای پرتاب شده که طومار شیخ بهایی را درهم پیچیده تا از زنده رود تنها ماهیهایی بمانند که قطره قطره آب را از این رود گورستان شده التماس میکنند.
ادامه روند خشکسالی و سقوط نمودار بارندگی که سطح ذخیره آبهای پشت سدها را کاهش داده، متولیان تأمین آب کشور را بر آن داشته تا اقداماتی در دستور کار خود قرار دهند که یکی از این برنامهها، توقف توزیع آب کشاورزی در برخی استانهاست.
این در حالیست که وقتی که معاون وزیر نیرو در آخرین خبر تاکید کرد در صورت همکاری و توجه مردم در مصرف بهینه از منابع آبی میتوان محدودیتهای موجود را برطرف کرد، خیلیها خوشحال شدند، آنهایی که فکر میکردند با مدیریت آب میتوان زندگی زنده رود را نجات داد اما مدیریت و صرفهجویی تنها چیزی نبود که این رود پر آب به آن نیاز داشت.
در چند سال اخیر زمان بارش و ماه بارش تغییر و به سمت بهار گرایش پیدا کرده است غافل از آنکه کسری منابع آب کشاورزی ریشه در تاریخچهای ۲۰ ساله دارد و مأموریت تأمین آب کشاورزی در این سالها به عهده وزارت نیرو و مدیریت صحیح مصرف آب به عهده وزارت جهاد کشاورزی محول شده است.
اما این مأموریتها در دو دهه گذشته یا به فراموشی سپرده شده و یا به دلایل مختلف به صورت ناقص انجام شده و همه این مأموریتها به رقم سادگی در آغاز تبدیل به مأموریتهایی غیرممکن شده است.
کار به همین جا ختم نمیشود چرا که طرحهای بسیار دیگری هم به خاطر بودجه و مسائل دیگر یا کامل اجرانشده و یا به صورت ناقص اجرا شدهاند.
یکی از این طرحها هم که از قبل آن قرار بود زاینده رود جان دوباره بگیرد احداث تونل سوم کوهرنگ بود که در سال ۱۳۷۷ سازمان آب منطقهای اصفهان به منظور تأمین و انتقال آب به میزان حدود ۲۵۵ میلیون متر مکعب در سال، جهت تأمین قسمتی ازکمبود آب منطقه مرکزی ایران برای مصارف شرب صنعت، کشاورزی و افزایش حجم آب تنظیم شده سد زاینده رود اصفهان با استفاده از سد مخزنی کوهرنگ سه، طراحی و عملیات اجرایی آن را آغاز کرد اما با ورود این طرح به تونل پیچیده معادلات بودجهای و بوروکراسیهای نامربوط، هنوز هم باید صبر کرد تا آب از این تونل در شریان زاینده رود جاری شود.
این در حالیست که خشکی زاینده رود دمار از روزگار کشاورزان هم درآورده و البته بماند که کشاورزی کشور خیلی وقت است به برخی بیماریهای مزمن تاریخی دچار شده که در نهایت این بیماریها، خود را در شرایط بحران و خشکسالی نشان میدهد و یکی از پیامدهای این بیماریها، اتلاف آب کشاورزی در سطح وسیع در سراسر کشور است.
هرسال مقادیر زیادی آب را در بخش کشاورزی از دست میدهیم و علت آن نیز ادامه کشاورزی به روش سنتی است و متأسفانه آبیاری سنتی موجب خروج صدها میلیون مترمکعب آب از دسترس میشود، در حالیکه میتوان با پرداختن به روشهای نوین آبیاری نهایت صرفهجویی در مصرف آب را حفظ کرد ضمن اینکه افزایش محصول نیز از نتایج بهره گیری از روشهای نوین آبیاری است.
در این رابطه عباس حاج رسولیها عضو شورای اسلامی شهر اصفهان نیزمی گوید: برداشتهای بیرویه از حوزه زایندهرود موجب شده که بحث آب به مشکل حادی تبدیل شود و بر مشکلات استان بیافزاید.
وی با نگاه به ۱۰ سال گذشته و اعمال مدیریت مجزا برای منابع آبی استان اضافه میکند: در۱۰ سال گذشته مدیریت مجزا برای حوزه آبی زایندهرود مناسب نبوده و باید به مدیریتی واحد تبدیل شود.
از طرفی شاید بتوان به گفتههای کهرم استاد دانشگاه محیط زیست تهران هم اشاره کرد که مدیریت توزیع آب در سراسر کشور را مورد تردید قرار میدهد و میگوید: مسأله اینجاست که سرمنشا زاینده رود مانند سالهای گذشته آب تولید میکند اما برخلاف تمام موازین به استان یزد منتقل میکنند و این امر موجب فاجعه میشود.
وی با تاکید بر نبود مدیریت صحیح منابع آبی اضافه کرد: اگر میزان بهرهبرداری از آب رودخانهها بر حسب توانشان تعیین شود این مسائل اتفاق نمیافتد.
این مباحث در حالی رخ میدهد که خشکسالی در ایران دیگر یک پدیده غیر مترقبه نیست. در واقع دیگر همه کارشناسان و حتی مردم میدانند که از هر ۲۱ سال حدود ۱۴ سال آن در ایران شرایط خشکسالی حاکم است و با توجه به این حقیقت مهم، غافلگیرشدن مسئولان و یا آماده نبودن آنها و ... به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
اکنون که خشکترین روزها را طی سالیان گذشته پشت سر میگذاریم خشک شدن و نبود آب در زاینده رود و مرگ گاوخونی، به عنوان تالابی بینالمللی خبرهای تلخی است که نشانه کمکاری و سوءمدیریت مسئولان در بخش مدیریت منابع آب کشور است.
در واقع اگر از چند سال پیش مسئولان وزارت نیرو و جهاد کشاورزی به جای مقصر قلمداد کردن یکدیگر و گناه را به گردن دیگری انداختن طرحهای آبخیزداری، آبخوانداری و نیز اجرای سیستمهای نوین آبیاری و بحث حقابهها را جدی میگرفتند اکنون ناچار نبودند آسانترین راه را برگزینند.
البته بماند که رشد سریع شهرنشینی در استان اصفهان، مانع از اتخاذ تدابیر لازم برای حفاظت از محیط زیست شهری به طور عام و منابع آبی استحصالی از حوضه کارون و زاینده رود(چهار محال بختیاری) به طور خاص شده است.
مصیب شیرانی کارشناس ارشد منابع طبیعی و محیط زیست گرایش مدیریت آب، در این رابطه معتقد است: ضعف این اقدامات کاملا مشهود بوده و ابعاد این مخاطرات هر روز گستردهتر میشود بنابراین چنانچه تدابیر لازمی در این مورد اتخاذ نشود و با توجه به کمبود منابع آب کشور در نتیجه خشکسالیها و تغییر الگوهای زندگی میتواند زمینهساز بحرانهای جدی در کشور باشد.
در این میان انتقال آب زاینده رود به یزد و کاشان و نایین نیز در تشدید بحران، نقشی مضاعف داشته است و این در حالیست که در چندین سال گذشته بارها توسط متخصص با انتقال آب بین حوضه ای شدیداً مخالفت شده است.
تخریب اکوسیستم زیبای زاینده رود و محیط زیست گاوخونی، دودی است که نه تنها به چشم مردم اصفهان میرود بلکه چشم ایران را کور میکند که از دلایل اصلی آن کاهش توریسم و گردشگر در اصفهان است.
خاتونآبادی عضو هیأت مدیره پیام سبز و استاد دانشگاه صنعتی اصفهان میگوید: کاوش در تاریخچه رودخانه زایندهرود، نشانگر وابستگی زیاد اصفهان به آن است و با توجه به اینکه زایندهرود دارای هویتی یکپارچه و تجدید ناپذیر است، این مسأله باید با پیگیری مسئولان حل شود.
وی تاکید میکند: جمعیت افرادی که از زایندهرود بهرهبرداری میکنند کم نیست که بتوان به سادگی از کنار این موضوع گذشت و با آن به تاریخ پیوست.
استاد دانشگاه صنعتی استان اصفهان میافزاید: اگر مسئولان استان اصفهان اقدامات لازم را برای رسیدگی به آب زایندهرود انجام ندهند به جایی خواهیم رسید که این استان خالی از سکنه خواهد شد.
خاتونآبادی تصریح میکند: میتوان گفت که تاریخ اصفهان مرهون این رودخانه است.
وی با اشاره به اینکه نباید منفعتهای شخصی خود را لحاظ کنیم، اظهار داشت: باید در راستای بهبود این بخش پیش رویم و منفعت آیندگان خود و استان را تأمین کنیم.
خشک شدن زاینده رود اکنون مشکلی است که به اساسیترین چالش برای مردم و شهروندان پاییندست زایندهرود تبدیل شده است.
خشکسالیهای اخیر عامل در ظهور و تشدید بحران زیست محیطی بوده و استان را با چالش جدی روبهرو خواهد کرد.
کارشناسان معتقدند ریشه اصلی بحران در اتفاقاتی است که طی سه دهه گذشته روی داده و میتوان گفت که ریشه اصلی بحران در تخلفات قانونی دربرداشت از حوزه، توسعه بدون لحاظ عدالت و رعایت حقآبهها، تفکیک مدیریت حوزه،عدم رعایت الگوی کشت مناسب، برداشت از حوزه بدون جایگزین کردن منابع است.
تابلوهای انتقال آب در قسمتهایی از مسیر رودخانه شاهدی جدی بر این ادعاست که آب زاینده رود به کجا میرود.
نبود کارشناسی صحیح در بخش کشاورزی و امور آب منجر به وارد آمدن خسارات بزرگی به بخش کشاورزی اصفهان شده و باعث شده که در این مناطق خانوادهها در تأمین مایحتاج زندگی خود با مشکل روبه رو شوند.
این در حالیست که به گفته مسعود دایی، بازرس انجمن خبرگان کشاورزی شهرستان اصفهان، افتتاح تونل سوم کوهرنگ نیز باعث برطرف شدن مشکل خشک سالی اصفهان نخواهد بود.
به گفته برخی زاینده رود جز آن که منبع آبیاری زمینهای کشاورزی در استان اصفهان است، شهر یزد را هم سیراب میکند و در آینده با اتمام تونل سوم کوهرنگ، پیش بینی میشود استان کرمان را نیز سیراب کند و اگر چه عدهای معتقدند هم اکنون نیز کرمان در حال سیراب شدن از زاینده رود است.
بازرس انجمن خبرگان کشاورزی شهرستان اصفهان در این رابطه تصریح میکند: آب زاینده رود سهم کسانی است که حق آبه دار هستند و در قدیم سهم آب را خریداری کردهاند اما با گذشت زمان و افزایش تعداد کارخانههای صنعتی در حاشیه زاینده رود و بهره برداری آنها باعث شد که از سهم حق آبه داران در این کارخانهها استفاده شود و همین امر اعتراضاتی را به دنبال داشته باشد.
اما پیامدهای خشکسالی و انتقال آب زایندهرود به استانهای دیگر به همین جا ختم نمیشود چراکه به گفته مدیرکل محیط زیست استان اصفهان، اولین پیامد زیست محیطی خشکسالی زایندهرود این است که از سد نکوآباد به پایین، حیات را از دست دادهایم و به صورت برنامه ریزی شده فقط به باغات آب رسانی میشود به طوری که حیات رودخانه در خطر است و در عمل سه تا پنج سال زمان نیاز است تا زاینده رود دوباره احیا شود.
در حالیکه مردم و کارشناسان از نابودی حیات زاینده رود و در نتیجه اصفهان صحبت میکنند، فتحالله معین عضو شورای اسلامی شهر اصفهان با اشاره به این که حق مسلم مردم اصفهان با زنده بودن زاینده رود محقق میشود، معتقد است: هیچ مسئولی راضی نیست رودخانه این گونه از دست برود البته نباید ناسیونالیستی هم برخورد کرد چون برخی تصمیمات گرفته شده، فرابخشی و فرا استانی است.
این عضو شورای اسلامی شهر اصفهان افزود: یک سری حق آبه در زاینده رود جریان دارد که از طریق کانالها جدا میشود و در زمان خشکسالی باید درصدی از سهم آب در این کانالها کاهش یابد اما این امر اعمال نمیشود و به همین خاطر ما با مشکل مواجه میشویم.
اما با وجود این که معین نیز از حل مشکل آب زاینده رود با بهره برداری از تونل سوم کوهرنگ صحبت میکند، هنوز بسیاری معتقدند که به دلیل نبود کارشناسی دقیق و تخصیص مدیریت آب به صورت سنتی به افرادی خاص و نیز موارد دیگر، در صورت افتتاح این تونل هم، مشکل آب زایندهرود و بخش کشاورزی رفع نخواهد شد.
روزهای غم انگیز مهمترین رودخانه فلات مرکزی ایران همچنان ادامه دارد و هرسال با نزدیک شدن به روزهای گرم سال اصفهان شاهد ترک برداشتن تن فرسوده زاینده رودش است.
شاید اجرای طرح چهارم با عنوان تونل بهشتآباد به دلیل توسعه صنعت و کشاورزی ضرورتی اجتناب ناپذیر و مورد نیاز است، طرحی که امید است در پیچ و خم حرفها و بودجهها گم نشود و به دنبال مفاد مفقوده طومار شیخ بهایی نرود.