آفتابنیوز : آفتاب: هفتهنامه «صبح صادق» ارگان سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادااشتی به قلم سردار یدالله جوانی، از ائمه جمعه و صدا و سیما خواست در سخنرانیها و برنامههای خود از رهبری معظم انقلاب اسلامی با عنوان «امام» یاد کنند و در ترویج آن بکوشند.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، این هفتهنامه در شماره روز دوشنبه (۱۶ خرداد) خود نوشته که "امروز باید با صراحت و شجاعت اعتراف کنیم که در سال 8631 و پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره)، پس از اعلام نام «خامنه ای عزیز» از سوی خبرگان رهبری، دچار اشتباهی بزرگ شدیم و آن اشتباه این بود که از ایشان با عنوان «امام» یاد نکردیم".
سردار جوانی رئیس اداره سیاسی سپاه در سرمقاله هفتهنامه «صبح صادق» افزوده است: «باید اهتمام ویژهای داشت و اشتباهی را که در گذشته به هر دلیلی مرتکب شدیم، جبران نماییم.»
به اعتقاد سردار جوانی «صدا و سیما باید در این مسیر به رسالت رسانهای خود عمل نماید. ائمه جمعه سراسر کشور و دیگر صاحبان تریبون و قلم باید بسیج گردند».
وی افزوده است: «وظیفه خود بدانیم که اولاً از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ادای حق جایگاهش، با عنوان امام خامنهای یاد کنیم و ثانیاً دلیل به کار بردن این عنوان را برای مردم تبیین نماییم».
به گزارش آفتاب، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
به کار بردن واژه «امام» برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و معمار نظام مقدس جمهوری اسلامی از سالها قبل از پیروزی انقلاب، بین دو واژه زیبای خمینی و امام، پیوندی برقرار کرده بود که پس از پیروزی انقلاب، با اشاره به یکی از این دو واژه، خود به خود دیگری در اذهان متبادر میشد.
هر چند در همان ابتدای انقلاب عده ای از کج اندیشان مغرض یا ساده لوحان جاهل، برای ایجاد سوال در این راستا، میگفتند مگر ما بیش از 12 امام داریم! اما جامعه اسلامی و انقلابی ایران با عشق و علاقه و از سر اعتقاد و به صورت حقیقی، کلمه امام را برای آن عزیز سفر کرده به کار برد و در تمامی نوشته ها، خطابهها و رسانهها از ایشان با عنوان «حضرت امام خمینی» یاد میشد.
به کار بردن این عنوان برای خمینی عزیز، ریشه در اعتقادات دینی، آموزههای اسلامی و نظریه سیاسی شیعه دارد. نظریه سیاسی شیعه مبتنی بر اندیشه «امت و امامت» است. در واقع در یک جامعه اسلامی که حکومت آن دینی و اسلامی باشد، پیشوا و رهبر جامعه را امام گویند.
سوال این است که چرا در نظام جمهوری اسلامی که دارای یک نظام دینی، اسلامی و با محوریت ولایت فقیه است، پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)، واژه «امام» برای خلف صالح ایشان، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) به کار برده نشد؟ آیا برای به کار نبردن این واژه برای رهبر معظم انقلاب اسلامی، توجیه عقلانی، دینی و عرفی وجود دارد؟
شاید عده ای قلیل حساب شده مانع از به کار بردن این واژه برای مقام معظم رهبری در سال 1368 شده باشند و دیگران نیز با این تصور که شاید تکرار این واژه برای دیگری از عظمت حضرت امام خمینی(ره) بکاهد، آن عده قلیل را تبعیت کردند، اما امروز باید با صراحت و شجاعت اعتراف کنیم که در سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره)، پس از اعلام نام «خامنه ای عزیز» از سوی خبرگان رهبری، دچار اشتباهی بزرگ شدیم و آن اشتباه این بود که از ایشان با عنوان «امام» یاد نکردیم.
پس از گذشت دو دهه، افرادی از بزرگان به این اشتباه امت و به ویژه نخبگان این امت اعتراف کردند. پس از فتنه سال 88 یکی از مراجع عظام تقلید، یعنی حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی، با صراحت اعلام کرد که اشتباه کردیم و باید از همان اول از ایشان با عنوان «امام خامنه ای» یاد میکردیم.
اکنون مدتی است که در جامعه، بین مردم، مسئولان و در برخی از رسانه ها، به این مهم توجه میشود و از رهبر انقلاب اسلامی و ولی فقیه حاکم با عنوان «امام خامنه ای» یاد میگردد.
باید اهتمام ویژه ای داشت و اشتباهی را که در گذشته به هر دلیلی مرتکب شدیم، جبران نماییم. صدا و سیما باید در این مسیر به رسالت رسانه ای خود به عنوان رسانه ملی که نقش مهمی در فرهنگ سازی دارد، عمل نماید. ائمه جمعه سراسر کشور و دیگر صاحبان تریبون و قلم باید بسیج گردند. وظیفه خود بدانیم که اولاً از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ادای حق جایگاهش، با عنوان «امام خامنه ای» یاد کنیم و ثانیاً دلیل به کار بردن این عنوان را برای مردم تبیین نماییم. هر چند مردم ما به خوبی میفهمند که خامنه ای امام است، به همان دلایلی که خمینی امام بود، اما این فهم و اعتقاد مردم، ضرورت تبیین را مرتفع نمیسازد.
امام یعنی راهنما، پیشوا، رهبر و کسی که باید به او اقتدا کرد و از او تبعیت نمود. پیش نماز را از این جهت امام جماعت گویند که مردم در اقامه نماز کاملاً از او تبعیت میکنند. در نظام سیاسی اسلام، مردم در حکم «امت» و رهبر یا حاکم جامعه در حکم «امام» است.
یعنی نظام سیاسی اسلام، نظام «امت و امامت» است. این نظام ریشه در اصول اعتقادی و جهان بینی توحیدی دارد. در اندیشه توحیدی، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداوند است و خداوند نیز انسان را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داده است. حاکمیت خداوند بر دو نوع تکوینی و تشریعی است. بر اساس اعتقاد به حاکمیت تکوینی خداوند، هیچ موجودی، از ذرات بی مقدار و بی جان گرفته تا پیچیده ترین پدیدههای جاندار آفرینش، از حوزه قدرت و قلمرو علم خداوند خارج نیست «لا یعزب عنه مثقال ذره فی السموات و لا فی الارض» ( سبا، آیه 3)
این خداوند حکیم که هم خالق جهان است و هم رب و پرورش دهنده و هدایت کننده موجودات، انسان را موجودی مختار و با اراده آفریده و او را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته و در عین حال، راه سعادت و درست زندگی کردن را با فرستادن انبیا و کتب آسمانی به او نشان داده است «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» (انسان، آیه 3)
خداوند با فرمان «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نسا، آیه 59)، حاکمیت تشریعی خود را از سه راه اعمال نموده و به عبارت دیگر مسیر اطاعت خدا را مشخص کرده است. انسان از سه طریق با توجه به شرایط زمانی خداوند را اطاعت میکند:
الف- اطاعت از پیامبر اکرم(ص) که ولایت مستقیم از خداوند دارد «النبی اولی بالمومنین من انفسهم» (احزاب، آیه 6)
ب- اطاعت از امامان معصوم(ع) که ولایت از نبی اکرم(ص) دارند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
ج- اطاعت از ولی فقیه عادل که در زمان غیبت امام زمان(عج) به نیابت از آن حضرت ولایت امر و امامت امت بر عهده وی میباشد. در توقیع شریف امام زمان(عج) آمده است: «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم»
بر اساس ادله عقلی و نقلی، فقهای جامع الشرایط دارای ولایت و امامت عامه هستند. هر چند امامت خاص از آن رسولان و امامان معصوم(علیهم السلام) است، لکن از حیث ولایت و امامت در امر اداره جامعه هیچ تفاوتی میان فقیه جامع الشرایط با امام معصوم و پیامبر اکرم(ص) وجود ندارد. معنی ولایت مطلقه فقیه چیزی جز آنچه گفته شد، نیست.
حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه (حکومت اسلامی) حقیقت مذکور را چنین بیان میدارند: «اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت(علم به قانون و عدالت) باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا میباشد و بر همه مردم لازم است از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی حضرت رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بود و یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت امیر(ع) از همه بیشتر است. لکن زیادی فضایل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد. همان اختیارات ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه (صلوات الله علیهم) در تدارک سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه قرار داده است.» (حکومت اسلامی، ص 55)
بنابراین در نظام سیاسی اسلام، امامت فقیه به نیابت از امامت معصوم(ع) است و همان اختیارات حکومتی معصوم را دارد. وقتی هیچ تفاوتی بین اختیارات امامت فقیه یا ولایت فقیه با ولایت و یا امامت معصوم (ع) نباشد، بین اختیارات فقهایی که واجد شرایط ولایت و امامت مسلمین باشند نیز هیچ تفاوتی وجود ندارد. همان اختیاراتی را که حضرت امام خمینی(ره) از حیث ولایت و امامت بر مسلمین از آن برخوردار بودند، اکنون ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) نیز از همان اختیارات برخوردار است.