آفتابنیوز : آفتاب: حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی هفته گذشته در گفتگویی با روزنامه روزگار به بیان دیدگاههای خود درباره مسائل کشور پرداخت، مشروح این گفتگو در پی میآید:
تصمیمگیری در مورد مسائل هستهای در ایران بر عهده چه کسانی است و چه تغییراتی در این سیستم تصمیمگیری انجام شده که برخی شما را متهم به عقبنشینیمیکنند؟
در مدت یک سال و 10 ماهی که بنده مسوول تیم مذاکرات هستهای بودمٰ، ٰٰتمام تصمیمات بدون استثنا توسط مسوولان ردهبالای نظام اتخاذ میشد و به صورت کتبی هم به ما ابلاغ میشد؛ تصمیمی صرفاً شفاهی نبوده و فعالیت ما بعد از ابلاغ کتبی انجام گرفته است. مثلاً مذاکرات سعدآباد در چارچوبی بوده که به ما ابلاغ شده بود و ما بر اساس آن مذاکره کردهایم. البته من میتوانم مدعی باشم و افتخار کنم که همیشه بیش از آنچه از من خواسته شده، به دست آوردهام. در همه مذاکرات معلوم است که چه چیزی از من خواسته شده و من چه چیزی به دست آوردهام.
اساس سیاست در آن دوران یک سیاست چهاروجهی بود؛ وجه اول آن، حقوقی و فنی بود تا اتهاماتی که علیه ما به راه انداخته بودند، را از بین ببریم، چرا که امریکا و رژیم صهیونیستی ما را متهم میکردند که به دنبال فعالیت نظامی هستهای هستیم و ما خواستیم این اتهام را رفع کنیم و ثابت کنیم که فعالیت ما قانونی و صلحآمیز است، که موفق هم شدیم. این موفقیت یک ادعا نیست بلکه در قطعنامه نوامبر 2004(آذر 1383) شورای حکام آژانس به صراحت اعلام شد که، «فعالیتهای هستهای ایران هیچ انحرافی نداشته است» اینکه الان هم به این مساله اذعان دارند و خیلیها هم به آن افتخار میکنند که دستاورد همان زمان است.
وجه دوم سیاست ما این بود که فرصتی فراهم کنیم تا دانشمندان ما بتوانند فناوری هستهای را کامل کنند، چرا که آن زمان فناوری هستهای کامل نبود. ما نمیتوانستیم uf4 یا uf6 را تولید کنیم، تازه در حال ساخت و نصب تاسیسات UCF اصفهان بودیم. در زیر زمین نطنز فعالیت گستردهای لازم بود انجام گیرد. یا برای آب سنگین و رآکتور اراک و همچنین تولید کیک زرد در بندرعباس باید فرصتی را فراهم میکردیم.
همه این فعالیتها در آن زمان شروع شده بود، اما ناقص بود و لازم بود در فرصتی این فعالیتها را تکمیل کنیم و ما این کار را کردیم، یعنی در آن دوره پروژه اصفهان کامل شد و حتی توانستیم تا پایان سال 83، 40 تن uf6 و uf4 تولید کنیم؛ در حالی که ما قبل از آن یک گرم تولید در این زمینه نداشتیم. در دوره ما فناوری تکمیل شد و به محصول رسیدیم یا در بندرعباس به تولید کیک زرد رسیدیم.
بندرعباسی که اخیراً درباره آن زیاد صحبت میشود. یا در نطنز ما طرحهای زیرزمین نطنز را حتی برای یک ثانیه متوقف نکردیم و کار را سهشیفته ادامه دادیم. ما در آن یک سال و 10 ماه بیش از هزار و 200 سانتریفوژ تولید و مونتاژ کردیم که در گزارشهای آژانس آمده است. در اراک در تابستان 83 به تولید آب سنگین رسیدیم، یک لحظه در اراک فعالیت ما متوقف نشد. ما به دنبال این بودیم که فناوریها را تکمیل کنیم و همین کار را هم کردیم؛ ما این افتخار را داریم که در آن یک سال و 10 ماه کلیه فناوریها را تکمیل کردیم. اینکه بعضیها میگویند فعالیتها متوقف شد، یک دروغ بزرگ است. هرکس گزارشهای آژانس را بخواند به خوبی میفهمد که در آن دوره تا چه حد فعالیت شده است.
* پس شما در چه مواردی تعلیق داوطلبانه کردید؟
بله، برای عبور از شرایط آن زمان و شکست توطئههای امریکا برخی موارد برای برههای تعلیق شد، درحالی که شورای حکام از ایران تعلیق کامل را میخواست، ما توانستیم آن تعلیق را به تعلیق محدود، موقت و داوطلبانه تبدیل کنیم، یعنی نه زیر بار تعلیق حقوقی الزامآور رفتیم، نه تعلیق کامل را پذیرفتیم. مواردی را که فناوری آن کامل بود، موقتاً تعلیق کردیم تا فرصت سیاسی لازم را به دست بیاوریم تا بخشهایی را که فناوری آن ناقص بود، کامل کنیم. لذا هر جا که فناوری ما ناقص بود، زیر بار تعلیق نرفتیم.
وجه سوم سیاست ما این بود که پرونده ما به شورای امنیت نرود، چراکه امریکا خیلی تلاش میکرد سریع پرونده ما را به شورای امنیت ببرد. در آن شرایط امریکای پیروز در عراق و افغانستان، مست پیروزی بود و به دنبال این بود که پرونده ما را به شورای امنیت ببرد و به قول برخی سناتورهای امریکا «دیگر نوبت ایران بود». ما میخواستیم در مقابل این توطئه امریکا بایستیم و موفق هم شدیم و نگذاشتیم در آن یک سال و 10ماهی که ما بودیم پروندهمان به شورای امنیت برود.
وجه چهارم سیاست ما این بود که فعالیتهای سیاسیمان را در سطح بینالمللی گسترش دهیم، بهگونهای که با این کار به اهداف سهگانهای که اشاره کردم، دست پیدا کنیم. این سیاست چهاروجهی سیاست بنده یا تیم هستهای نبود؛ سیاستی بود که نظام طراحی کرده بود، یعنی سران نظام در جلسات راجع به آن بحث کرده بودند و سیاست به ما ابلاغ شده بود. در چارچوبی که ما عمل کردیم هیچ تصمیم فردی اتخاذ نشده است. مقام معظم رهبری هم چند نوبت در سخنرانیها گفتند که هیچ وقت تصمیم فردی در مساله هستهای اتخاذ نشده، جمع ما تصمیم گرفتیم. در آن دوره یک سال و 10ماه روند این بود که در کمیتهای که اعضای آن توسط سران نظام انتخاب شده بودند، تمامی کارهایی را که قرار بود انجام دهیم، بررسی میکردیم؛ تصمیمسازی میکردیم بعد در جلسه سران تصویب شده و سپس به ما ابلاغ میشد و ما عمل میکردیم.
* منظورتان از سران نظام روسای سه قوه و مقام معظم رهبری هستند؟
روسای سه قوه، مقام معظم رهبری و چند نفر دیگر. در آن جلسات در حد بالا تصمیم اتخاذ میشد. در واقع، پرونده هستهای زیر نظر شورای عالی امنیت ملی بود و ربطی به دولت نداشت. دولت هشتم در سیاستها دخالتی نداشت و به دولت مربوط نمیشد. تصمیمات هستهای فرای قوه مجریه اتخاذ میشد و سند همه اینها هم در دبیرخانه شورای ملی و در دیگر مراکز مهم کشور موجود است. اما در حال حاضر یکسری سایتها و روزنامهها میخواهند هر کسی را که منتقد دولت باشد به هر بهانهای و با هر وسیلهای تخریب کنند. برای یک کشور بزرگ مثل ایران بسیار بد است که یک پرونده ملی که اصلاً ربطی به هیچ فرد و تیمی ندارد و مربوط به نظام است - و نظام هم دقیق و درست تصمیم گرفته و عمل کرده - وسیله بازی عدهای شود که دنبال اهداف حزبی و گروهی هستند. در حال حاضر من از جزییات روند پرونده هستهای خیلی مطلع نیستم ولی قاعدتاً پرونده هستهای همچنان فرای دولت بحث و تصمیمگیری میشود. حداقل استراتژی کلان هستهای فرای قوه مجریه است و ربطی به قوه مجریه ندارد.
* ما به چه نقطهای برسیم میتوانیم بگوییم در پرونده هستهای موفق شدهایم؟آن روزی که ما بتوانیم کاملاً به حقوق ملیمان دست پیدا کنیم، موفق شدهایم. حقوق ملی هم این است که در کنار تکمیل کردن فناوری هستهای، تصمیمات ظالمانهای را که علیه ملت ایران در این پرونده اتخاذ شده، از بین ببریم. اینکه پرونده ما را به شورای امنیت بردهاند و قطعنامه علیه ما صادر میکنند، یک ظلم است. هر فشاری که از طریق سازمان ملل یا شورای امنیت بر مردم ما وارد شود و حق انتخاب مردم ما را کم کند این ظلم است. ما هم مثل بقیه کشورها هستیم، جمهوری اسلامی با ژاپن چه فرقی میکند؟ چرا آنها غنیسازی کنند و ما نکنیم؟ ما بیش از ژاپن و برزیل و دیگر کشورها که زیر نظر آژانس در حال غنیسازی هستند، چیز بیشتری نمیخواهیم. فعالیت هستهای حق طبیعی و قانونی ماست.
* منطق اینکه حق برابری برای ما قائل نیستند، چیست؟ چرا به این نتیجه رسیدهاند که ما با ژاپن و برزیل فرق داریم؟
همان حرف ناصحیحی که مرتب تکرار میکنند و میگویند «ما به ایران اعتماد نداریم»؛ میخواهند ایران را متهم کنند که نمیخواهد در مسیر صلحآمیز بماند؛ که حرفی کاملاً غیرمنطقی و غیرحقوقی در مورد کشوری است که دروازه خودش را کاملاً باز کرده و کاملاً شفاف عمل میکند. امروزه بالای سر همه فعالیتهایی که ما الان در نطنز یا اصفهان انجام میدهیم دوربین آژانس وجود دارد. یعنی 24ساعته دوربینهای آژانس کوچکترین فعالیت ما را ضبط میکند. آژانس هم به طور مرتب از آنها بازدید میکند. آن چیزی هم که در بحث هستهای مهم است حسابرسی مواد است، معلوم است که ما چقدر مواد هستهای و در چه جایی داریم. اگر ما جلوی آژانس را برای بازرسی میگرفتیم، شاید میشد به آن کشورهایی که به ما تهمت میزنند، حق داد، ولی وقتی بازرسان به راحتی وارد ایران میشوند و بازدید میکنند این اتهام کاملاً نابجاست و به اعتقاد من این پرونده به جای اینکه حقوقی و فنی باشد کاملاً سیاسی شده است.
* آقای روحانی با توجه به انتقاداتی که شما و خیلی از مسوولان جمهوری اسلامی مثل رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیسجمهور سابق و... نسبت به وضع موجود دارید سوال من این است که آیا منطق رقابت سیاسی در ایران عوض شده و دیگر انتخابات و صندوق رای محل رفع منازعات نیست؟
چارچوبها و اصول تغییری نکرده است، آنچه به نظر من با گذشته متفاوت است این است که آستانه تحمل برخی مسوولان به ویژه مسوولان قوه مجریه نسبت به انتقادات پایین آمده است. به اعتقاد من کشوری که در آن آزادی انتقاد نباشد، نمیتواند مدعی آزادی یا حتی اسلامیت باشد؛ چرا که یکی از احکام روشن اسلام نظارت عمومی مردم و امر به معروف و نهی از منکر و بیان انتقاد به صورت سازنده است، ولی در حال حاضر آستانه تحمل عدهای خیلی پایین است، یعنی یک جملهای که گفته میشود مثل موجی است که در یک فنجان کوچک توفان ایجاد میکند و از اینکه فلان فرد چرا این حرف را گفت برآشفته میشوند، پاسخ منطقی هم داده نمیشود، بلکه بلافاصله شروع میکنند به اتهام و تخریب و تهمت و حرفهای بیاساس و واهی. این چیزی است که به نظر من با گذشته متفاوت است، ولی به اعتقاد من چارچوبهای کلی نظام و سیاستهای آن اصلاً تغییر نکرده است. خود رهبر معظم انقلاب همواره بر فضای آزاد انتخابات تاکید کردهاند چرا که اصل آزادی یک دستاورد بسیار مهم در انقلاب اسلامی است و در سایه این آزادی است که ما حاکمیت ملی داریم.
* اگر انتقاد کردن با براندازی مترادف دانسته شود و به هیچ منتقدی اجازه حضور در رقابت انتخاباتی دهند چه اتفاقی میافتد؟ با علم به صحبتهای اخیر دبیر شورای نگهبان درباره حضور اصلاحطلبان در مجلس این سوال بسیار جدی است و به نظر یک پروژه اساسی است تا ویژگی تحمل نداشتن انتقاد.
اینکه کسی بخواهد منتقد را بلافاصله به مخالف و مخالف را هم به معاند و بلافاصله معاند را به برانداز تبدیل کند و حکم صادر کند و بگوید که این فرد نباید در صحنه فعالیت سیاسی باشد یا میشود با او برخورد کرد، این حرکت، حرکتی غیرمنطقی و ناصحیح است. بارها رهبری معظم نظام تصریح کردهاند که نه تنها انتقاد مجاز است بلکه وظیفه مردم است. اگر کسی نظری دارد و نتواند آن را دلسوزانه مطرح کند این خیانت ملی است. البته اگر کسی بخواهد مانع از انجام کار اجرایی شود، کار غلطی است ولی با انتقاد کردن فرق میکند.
ممکن است نظر منتقد اشتباه باشد، اشکالی ندارد، کسی که مسوول است باید جواب او را بدهد.
من هیچ وقت فراموش نمیکنم در دورهای که ما مسوول پرونده هستهای بودیم دو سه روزنامه، خبرگزاری و سایت به طور مداوم برنامه هستهای ما را نقد میکردند. گاهی هم تیترهای غلط و اشتباه و دروغ چاپ میکردند. گاهی ما به آنها تذکر دوستانه میدادیم که اینگونه که شما نوشتهاید، نیست، اما هیچ وقت با آنها برخورد تندی نکردیم یا از دست هیچ کدام شکایت نکردیم. در حالی که این موضعگیری آنها در مورد پروندهای مهم و ملی و حساس بود ولی ما دست آنها را برای انتقاد باز گذاشتیم و هیچ وقت روزنامهای را به دلیل نقد نبستیم.
من میخواهم بگویم امروز باید چنین فضایی حاکم باشد. به اعتقاد من باید فضا را کاملاً فضای بازی کنیم. باز نکردن فضا به ضرر نظام است به نفع نظام نیست. هر چه در جامعه چندصدایی باشد، به نفع اقتدار نظام است، چهره نظام هم در دنیا و در افکار عمومی مردم جهان چهره زیباتری جلوه میدهد. هر چه جلوی انتقادات گرفته شود و فضا امنیتی شود، به ضرر نظام و مردم خواهد بود. چنانچه مقام معظم رهبری مسئولان نظام را به نگهداشتن احترام انتخابات توصیه کردهاند و فرمودهاند: هیچکس نباید به نحوی در انتخابات دخالت کند تا انتخابات براساس روال قانونی انجام و مجلس براساس تشخیص و انتخاب مردم تشکیل شود.
* همین امروز که ما در حال گفتوگو هستیم خیلی از کسانی که سابقاً مسوول بودهاند یا احزابی که قبلاً در دولتهای قبلی حضور داشتند دارای پرونده قضایی هستند یا منحل شدهاند. آیا وقتی شما میگویید از بین بردن چندصدایی به ضرر نظام است یک توصیه اخلاقی میکنید یا با توجه به موقعیت شما، ما باید فکر کنیم برنامهای هم برای تغییر این شرایط دارید؟من توصیه نمیکنم. ببینید ما یک چارچوب بیشتر نداریم، همه باید به آن ملتزم باشیم و در آن چارچوب حرکت کنیم، آن چارچوب «قانون» است. این چارچوب یا قانون اساسی است که منشور ملی ماست یا قوانین موضوعه کشور است؛ ما چیز دیگری نداریم. قانون همواره باید معیار باشد؛ هر کس که میخواهد حرفی بزند، انتخاباتی اگر میخواهد برگزار شود، احزابی اگر میخواهند فعالیت کنند، همه باید در چارچوب قانون باشد. اگر روزی فراقانونی تصمیم گرفته شد مسلماً در یک مسیر اشتباه قدم گذاشتهاند. شورای نگهبان و دولت باید مجری قانون باشند. در انتخابات نظارت شورای نگهبان باید در چارچوب قانون باشد و همه دستگاههای ناظر باید بر اجرای قانون نظارت کنند. دستگاههای نظارتی معمولاً در اختیار قوه مقننه و قوه قضائیه است و هر دو ابزار لازم برای نظارت را دارند. سوال و استیضاح و دیوان محاسبات و کمیسیون اصل 90 در اختیار مجلس و دادگاه و دیوان عدالت و بازرسی کل کشور و... در اختیار قوه قضائیه. این دو قوه باید به وظایف خود عمل کنند.
* به نظر شما این نهادها در حال حاضر به وظیفه خود در مقابل قانونشکنی عمل میکنند؟
این را دیگر باید از خوشان بپرسید.
* مساله اینجاست که رئیس دولت این نهادها را به غیرقانونی عمل کردن متهم کرده است.
به اعتقاد من چارچوب قانون اساسی ما، برای نظارت یک چارچوب بسیار خوب و دقیقی است، برای توزیع قدرت و چرخش قدرت هم قانون اساسی، چارچوب دقیقی دارد. حالا اگر تخلفی صورت میگیرد نهادهای نظارتی به عنوان مسوول باید پاسخگو باشند. آنها باید با عدم اجرای قانون برخورد کنند. راه دیگری که وجود ندارد. درثانی رئیس دولت و سایر مسئولین نظام نیز به این فرمایشات مقام معظم رهبری که اخیراً ایراد کردند توجه داشته باشند که «هیچ اصراری بر یکیشدن این جریانات نیست چرا که اختلافنظر و سلیقه سیاسی، امری طبیعی است اما این جریانها باید مراقب باشند که اختلاف سلیقه را به کشمکش و چالش تبدیل نکنند و درمیان مباحث خود آمریکا، اسرائیل و دشمنان اسلام و امام را به فراموشی نسپارند». (دیدار مقام معظم رهبری با نمایندگان مجلس 8 خرداد 1390)
* طبق قانون انتخابات کسانی که دارای سوءپیشینه قضایی هستند، با رژیم پهلوی همکاری میکردند یا معتاد به مواد مخدر هستند رد صلاحیت میشوند، آیا در انتخابات مجلس هفتم و هشتم کسانی که رد صلاحیت شدند دارای این ویژگیها بودند؟ و در انتخابات پیشرو چه تضمینی وجود دارد که رد صلاحیت بر این اساس باشد. ما از جمله شما که باید ملتزم به قانون اساسی باشیم چه نتیجه عملی سیاسی بگیریم؟
ما که نمیخواهیم برای انتخابات بعد پیشگویی کنیم. ما میخواهیم بگوییم که قانون این را به ما میگوید. هر مقدار آزادی عمل بدهیم به نفع نظام است. به نفع نظام نیست که فضا امنیتی باشد. به نفع نظام است که همه در انتخابات شرکت کنند.
اگر شرایطی فراهم کنیم که حضور مردم گسترده باشد نظام اقتدار و استحکام بیشتری پیدا میکند و اگر کاری کنیم که شرکت در انتخابات کم شود به نظام و به مردم ظلم کردهایم. اگر مدعی خدمت به مردم هستیم باید فضا را برای حضور مردم فراهم کنیم.
* شما به عنوان یک نیروی باسابقه فکر میکنید برای تغییر وضع موجود میتوانید کاری انجام دهید یا خیر؟
من معتقدم وقتی به انتخابات ملی میرسیم همه آنهایی که احساس وظیفه میکنند باید به صحنه بیایند حالا یکی کاندیدا میشود، یکی تبلیغ میکند، یکی لیست میدهد. من میگویم غیبت از صحنه کار درستی نیست. اینکه کسی بگوید فایده ندارد و نمیشود درست نیست. آیه یأس خواندن درست نیست. عدهای این فضا را درست میکنند که افراد رقیب را از حضور پشیمان کنند. ما نباید به آنها کمک کنیم، ما باید کاری کنیم که حضورمان را ثابت کنیم و به صحنه بیایم. حق انتخابات و حق شهروندی حق همه مردم است، کسی نمیتواند حق مردم را سلب کند. ما نمیتوانیم به مردم بگوییم در انتخابات کاندیدا نشوید. حق مردم سلبشدنی نیست. کسی حق ندارد حق شهروندی مردم را سلب کند، کسی نباید احساس یأس کند. اگر در کشوری چندصدایی تعطیل شود آن کشور مسیر تعالی را طی نخواهد کرد.