آفتابنیوز : آفتاب: صفار هارندی در مصاحبهای با بیان اینکه جریان انحرافی و فتنه هر دو به یک نقطه رسیدهاند، فراز های تاریخیای را مطرح کرد که در پی میآید :
*در این بین پرسشی مطرح است که هم اینک وارثان تفکر طرد شده توسط مردم، انقلاب و امام(ره) چه افراد و جریانهایی هستند؟ به عبارتی میتوان بخشهایی از آن را در تفکرات امثال مجاهدین انقلاب شاخهی «بهزاد نبوی»، شاخهای از دفتر تحکیم وحدت که به تکیه بر نگاه روشنفکری اصرار داشت، نفراتی از مجمع روحانیون که خود را مبرای از نگاه متعبد به مسایل دینی میدانستند، عناصری از حوزویان که از نگاه تعبدی برائت میجستند و نگاه روشنفکرانه را تعقیب میکردند نظیر «مجتهد شبستری» و «کدیور» جستوجو نمود.
*با گذشت زمان ملاحظه میشود کسانی که حتی تا یک دورهای با هم رقیب محسوب میشدند، مانند لیبرالها که به شدت با مجمع روحانیون و نیز با مجاهدین انقلاب زاویه داشتند ، همسو میشوند. همان طور که با بررسی نشریهی «عصر ما» در سالهای 74 -75 به وضوح مواضع تند علیه جریان لیبرال در آن دیده میشود. لکن پس از چند سال این نگاه تلطیف شده و رفته رفته به این سمت ترغیب میشود و در نهایت به طور رسمی اعلام میکند که ما با لیبرالها مشکل نداشته و در کنار هم فعالیت خواهیم کرد.
* نگاه آنها در مورد حضور دین در جامعه که یک نگاه حداقلی است که به صورت رسمی اعلام میشود. بدین معنا که دین در ساحت مسایل اجتماعی باید حداقل مداخله را داشته باشد. همانگونه که از ظواهر امر پیداست این نگاه طبعاً با نظریهی «ولایت فقیه» سازگار نمیباشد. لذا به تدریج شاهد انتقادهای ایشان به مبانی انقلاب و ولایت فقیه هستیم. به عنوان نمونه «محسن کدیور» در مقالات مفصلی ادعا میکند که خود حضرت امام(ره) هم از احساسات انقلابی مردم سو استفاده کرد و در آن هیاهویی که گل کرده بود حرف خود را به کرسی نشاند. در حالی که اگر مردم فرصت اندیشیدن درست را در این خصوص داشتند زیر بار ولایت فقیه نمیرفتند.
*این جمع آرام آرام هویّت واحد خود را به جامعه معرفی میکند. در یکی از شمارههای نشریهی «کیان» در مقالهای «سنت نوین روشنفکری» یا «روشنفکری نوین دینی» مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله در بیان خصوصیات جریان روشنفکری تصریح میکند که آنها بر خلاف جریان سابق، معتقد هستند که عقل و اندیشه متکی به مباحث عقلانی - و نه تعبد- باید محور باشد. ضمن اینکه باید تکلیف از جامعه رخت بربند و حق جایگزینش شود. آقای «سروش» تأکید داشت که «جامعهی مدرن جامعهی حقوق مداران است نه تکلیف مداران.
*خصوصیت دیگر این سنت نوین روشنفکری آن است که تابع حماسه نیست. حماسهای که در چپ دههی 60 ، شور انقلابی ایجاد میکرد. وقتی در این دوره حماسه سرکوب میشود، روح سازش کاری جای آن را میگیرد. به عنوان مثال مطرح میکردند که ما در گذشته یک چیزی بر ضد آمریکا گفتیم. لکن دوران حماسه گذشته و میتوان گفت که ما اشتباه کردهایم.
*امروز هر قدمی که این جریان برداشته به سمت نزدیکتر شدن به اهداف روشنفکری بوده است. لذا در این مسیر از یک سو متحد کسانی خواهند شد که لاییک یا سکولار هستند. از سویی دیگر با گروهی از اهالی دین، که از قبل اعلام کردهاند که دین نباید در عرصهی سیاست وارد بشود مثل «انجمن حجتیه» و گروههای مشابه پیوند میخورند. فلذا یک معجونی متشکل از افرادی که شاید به لحاظ فکری متحجرترینها بودند، نظیر انجمن حجتیه و مانند اینها و تصورشان این بوده که از انسان، هیچ کاری جز انتظار امام عصر(عجلاللهتعالی) ساخته نیست تا آن کسانی که اصلاً برای دین هیچ مأموریت اجتماعی قائل نیستند همچون لاییکها و سکولارها پدید میآید. به گونهای که چنانچه از هر گروه دیگری نیز ریزشی صورت گیرد - به این معنا که معتقد باشند باید پر و بال دین را از دخالت در امور اجتماعی سیاسی چید- وارد این مجموعه میشود. به عنوان نمونه جریانی که معتقد به مهدویتی است که در آن، مسیر اعمال ولایت، یک مسیر شهودی است و نه مسیر و ترتیبی که سلسله مراتب طبیعی داشته باشد، از این دست ارزیابی میشود.
*آقایان اصلاح طلب به دلیل تمکینشان در برابر اندیشهی روشنفکران به تدریج به این نقطه رسیدهاند. در این میان برخی از آنها جسارت بیان کردن این مباحث را به صورت جدیتر داشته که شاخهی سکولار را تشکیل میدهند. برخی دیگر نیز همچنان در رو دربایستی بوده و خود را شاگردان معنوی امام(ره) میخوانند لکن متحدان فکری خود را از بین سکولارها انتخاب میکنند.
*جریان منحرفی که به تازگی بروز یافته اگرچه حقیرتر از آن است که نظریه پردازی نماید لکن همین ایده را تعقیب میکند؛ تا جایی که سرکرده آن، پایان عصر اسلامگرایی و آغاز عصر انسان را اعلام مینماید. عصر انسان در حقیقت، همان دورهی اومانیسمی است که سالها پیش در غرب مطرح شد و جریان روشنفکری هم از آنجا ریشه گرفت. حال این جریان نیز ارجاع به اومانیسمی میدهد که در آن محور همهی کائنات هستی، انسان بوده و تکلیف الهی در آن هیچگونه موضوعیتی ندارد.