آفتابنیوز : آفتاب: جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه این هفته در"همایش بصیرت وجهاد علمی" که درسالن همایشهای نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها برگزار شد در خصوص آقای احمدینژاد اظهار داشت که «اگررای عدم کفایت سیاسی احمدینژاد مطرح میشد، بالاترین رای عدم اعتماد تاریخ رامیگرفت».
بنده وقتی این اظهار نظر در مورد رئیسجمهور را از جناب حجتالاسلام مجتبی ذوالنور شنیدم واقعاً خشکم زد. برای یک لحظه فکر کردم شاید ما چند تا و دستکم دو تا احمدینژاد داریم که یکی همان رئیسجمهوری است که ذوالنور و دوستانشان تا همین یکی دو ماه پیش برایش یقه چاک میکردند و یک احمدینژاد دیگری هم داریم که اگرعدم کفایت سیاسیاش درمجلس به رای گذاشته میشد، به گفته آقای ذوالنور «بالاترین رای عدم اعتماد تاریخ رامیگرفت».
آیا این رئیسجمهوری که طرح بیکفایتی سیاسیاش به زعم آقای ذوالنور بالاترین رای را در تاریخ ثبت میکرد همان است که ظرف قریب به شش سال گذشته و تا قبل از اردیبهشت امسال جناب ذوالنور و دوستانشان درد و بلای او را برسر همه مخالفان و منتقدانش میزدند؟
آقای ذوالنور، فراموش کردهاید که چگونه شش سال تمام از سیاستهای خارجی و داخلی احمدینژاد با رگهای گردن بر آمده دفاع میکردید؟
چه از ذوالنور و چه از مابقی چهرههای اصولگرا که امروز با تیغ تیزجراحی به دولت احمدینژاد حملهورشدهاند، جا دارد بپرسیم این کدام احمدینژاد است؟
آیا این احمدینژادی که شما امروز اینچنین خوار و سکه یک پولش دارید میکنید، همان احمدینژادی نیست که هرکس انتقادی به وی در آن شش سال وارد کرد دهانش را دوختید؟
جناب ذوالنور، آیا این احمدینژاد که امروز شما میگویید باید این دوسال را هرطور شده او را تحمل کنیم تا دورهاش تمام شود همان احمدینژادی نیست که معتقد بودید برخلاف اصلاح طلبان و قبلیها که سازشکار بودند و مرعوب غرب، شرق و آمریکا شده بودند، او توی دهان آمریکا زده بود و آنقدر به او افتخار میکردید؟
آیا این احمدینژاد همان رئیسجمهور خط امامی نیست که معتقد بودید برخلاف اصلاحطلبان که بر سر برنامه هستهای کشور کوتاه آمده بودند، او با همه وجود با غیرت و جسارت برنامه هستهای کشور را به پیش برده بود؟
آیا این احمدینژاد که امروز این همه دارید او را خوار و خفیف میکنید و بزرگترین مشکلتان این شده که این دوساله چگونه او را تحمل کنید، همان رئیسجمهوری نیست که میگفتید پا جای پای شهید رجایی گذاشته و خط امام (ره) را پس از 16 سال (هشت سال هاشمی رفسنجانی و هشت سال خاتمی) دومرتبه احیا کرده است؟
آیا این احمدینژاد که امروز او را با جنگیرها و رمالها، دعانویسها، شیطانپرستان، منحرفین و غیره محشور کردهاید، همان احمدینژادی نیست که انتخابش برای کشور تنها راه نجات و حفظ انقلاب بود؟!
آیا این احمدینژاد که هر روز یک فقره از مفاسد مالی و تجاوز به بیتالمال از سوی اطرافیان و متحدانش را برملا میکنید، همان احمدینژادی نیست که اجازه دادید همه را مفسد بداند و زیر سوال ببرد؟
جناب ذوالنور، آیا این احمدینژاد که امروز اینچنین بیصبرانه منتظرید تا دو سال باقیماندهاش هر چه سریعتر تمام شود، همان احمدینژادی نیست که آن همه در بوق و کرنا دمیدید که آمده تا عدالت اجتماعی را که هاشمیرفسنجانی و اصلاحطلبان کنار گذاشته بودند سرلوحه دولتش قرار دهد؟
همان نیست که گفتید آمده تا با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی بجنگد؟
همان نیست که آمده بود تا سادهزیستی را جایگزین به زعم شما «اشرافیگری» هاشمی رفسنجانی کند؟
همان نیست که به پرکاریاش، به سفرهای استانیاش، به سادهزیستیاش، به نان و پنیر خوردنش، به روحیه انقلابیاش، به شهید رجایی بودنش، به ولایی بودنش، به خط امامی بودنش، به از جنس مردم بودنش، به طرز صحبت کردن و ادبیاتش، به کاپشن سفید و رنگ و رو رفتهاش آن همه در آن شش سال افتخار کردید و «احمدینژاد» بودن را شبانهروز از رادیو و تلویزیون، بلندگوهای هیات مذهبی، ائمه جمعه و جماعات، مطبوعات حکومتی و سخنرانیهایتان تبلیغ میکردید؟
آیا این احمدینژاد که امروزه حتی اجازه انتصاب یک معاون وزیر هم بهش نمیدهید، همان رئیسجمهور مردمی، محبوب و مکتبی نیست که شش سال تمام سیاستهای بینالمللی (خارجی)، داخلی،
اقتصادی، فرهنگی و اجتماعیاش را آنگونه تمامقد میستودید؟
اگر احمدینژاد همان است که در آن قریب به شش سال و تا اردیبهشت 90 میگفتند، اگر احمدینژاد همان است که گفتید «معجزه هزاره سوم» پس اینکه امروز هست، کیست؟
مگر میشود رئیسجمهوری که ظرف آن شش سال شما آنگونه او را به عرش اعلی برده بودید یکشبه تبدیل شود به رئیسجمهوری که «اگر طرح عدم کفایت سیاسیاش به رای گذاشته میشد، بالاترین رای عدم اعتماد تاریخ را میگرفت»؟
مردم جناب ذوالنور، کدام روایت شما از احمدینژاد را باید قبول کنند؟ آن که تا دیروز و تا قبل از اردیبهشت 90 میگفتید یا آن که یکشبه و از اردیبهشت به بعد دارید میگویید؟
نمیخواستم به این یادداشت پیرامون سخنان جناب ذوالنور در همایش بصیرت نکته دیگری بیفزایم اما هر قدر خواستم جلوی خودم را بگیرم نتوانستم.
ایشان در بخش دیگری از سخنرانیشان تقسیمبندی از نمایندگان مجلس کرده بودند. برخی را ضدانقلاب، برخی را بیخاصیت، برخی را محافظهکار، برخی را بیتاثیر و برخی را هم البته حزباللهی و انقلابی تعریف کرده بودند.
من با روح انتقادات ایشان کاملا موافقم و معتقدم یکی از بزرگترین دردهای ما منفعل بودن مجلس است. اما سوال اساسی جناب ذوالنور آن است که مسبب حضور نمایندگان به تعبیر شما «بیخاصیت»، «بیتاثیر» و «محافظهکار» در مجلس کدام است؛ مردم یا نظارت استصوابی؟
اگه مردم 24میلون رای را داده اندپس باید بگذاریم مردم از عملکرد منتخبشان انتقاد کنند نه افرادی خاص
پس شعار رای من کو؟درست گفته میشد
درود برشهیدان 88ایران
حذفش نکن آفتاب
دمت گرم استاد که از خود گذشتی و حق را گفتی خدا نگهدار تو باشد
متاسفم برای این آقایان