آفتابنیوز : آفتاب: کمی آنسوتر از همه بگومگوها و شعارهای اقتصادی مدیران دولتی و کمی آنطرفتر از پایینهای شهر، قیمتها روی کالاهای مصرفی آنقدر دانهدرشت شدهاند که گاهی اوقات فکر میکنی اقتصاد با حال و هوای این شهر شوخی میکند.
اینجا تهران است؛ پایتخت رویاها و افسانههای واقعی. ساعت روی همان اعداد همیشگی چرخ میزند و هوا نیز همان هوای دودگرفته همیشگی است اما شاید هیچگاه تهران را از این نما ندیده باشید.
تیشرتهای ارزان ۲۰۰ هزار تومانی!
پاساژ جامجم یکی از مکانهایی ست که میتواند رنگ چهرهتان را عوض کند. این پاساژ درست مقابل سازمان صدا و سیما یا همان تلویزیون ملی قرار دارد؛ یعنی جایی که مدیران دولتی روبهروی دوربین آن مینشینند و میگویند همه چیز خوب است و هیچ مشکلی در اقتصاد ایران وجود ندارد.
وارد پاساژ که میشوی، بوتیکها گوش تا گوش یک سالن بزرگ را پر کردهاند. در این پاساژ، ارزانترین کالا تیشرت است که میتوان با قیمت ۲۰۰ هزار تومان خریداری کرد؛ البته تیشرت صد هزار تومانی نیز در این پاساژ پیدا میشود ولی فروشندگان شما را از خرید کالاهای بیکیفیت منع میکنند!
ارزانترین شلوار جین این پاساژ، ۴۵۰ هزار تومان و ارزانترین کمربندها صد هزار تومان قیمت دارند. شما میتوانید هر پیراهن را نیز در این بازار حداقل ۲۰۰ هزار تومان خریداری کنید.
هر جفت کفش در این پاساژ تا سه میلیون تومان هم قیمت دارد؛ البته کفش ۲۰۰ هزار تومانی نیز هر از گاهی در ویترین این پاساژ خودنمایی میکند اما به نظر میرسد مشتریان تمایلی برای خرید آن ندارند.
یکی از فروشندگان این پاساژ میگوید: «مشتریان کفش در این پاساژ به طور میانگین کفشهایی بالاتر از یک و نیم تا دو میلیون تومان خریداری میکنند.»
ارسلان که حدود ۳۰ سال دارد، ادامه میدهد: «این قیمتها خیلی هم بالا نیست و افراد زیادی هم متقاضی خرید این اجناس هستند.»
او همچنین میگوید که «هر کسی نباید برای خرید به این پاساژ بیاید چون اینجا جای هر کسی نیست»
پاساژ مریم آخر دنیاست! میگوید شما مرا سیاوش صدا کنید. به او میگوییم ما از پاساژ جامجم میآییم. میخندد و میگوید: «آنجا همچنین رونقی ندارد اما اینجا آخر دنیاست باید پولهای خود را بگذارید و بروید.»
در این بازار یک پیراهن مردانه حداقل ۸۰۰ هزار تومان قیمت دارد. فروشندگان همه یکصدا میگویند اجناسشان از بهترینهای دنیاست ولی به سختی میتوان این ادعا را باور کرد.
سیاوش در مورد مشتریان خود میگفت: اکثر مشتریان من از جوانان متمول شهر هستند که یا برای تفریح یا برای چشم و همچشمی از این بازار خرید میکنند.»
کمی سخت است که باور کنیم در این بازار، شلوار پارچهای تا یک و نیم میلیون تومان قیمت دارد یا کفش زنان با مارک گوچی و مانگو و زارا هر کدام با حداقل ۹۰۰ هزار تومان به فروش میرسند.
کیفهای زنانه نیز در این بازار ۸۰۰ الی ۸۵۰ هزار تومان قیمت دارند و در برخی مغازهها کفشهای زنانه دو میلیونی نیز پیدا میشود.
فروشندگان کیف و کفش زنانه میگویند برخی افراد در این بازار فقط در یک پروژه خرید بیش از ۱۳ الی ۱۴ میلیون کیف و کفش یا البسه دیگر خریداری میکنند. شالهای مردانه شاید ارزانترین کالای این پاساژ باشد که میتوان با ۱۸۰ هزار تومان صاحب یک شال شد.
بیرون؛ شما خریدار نیستی!
اما کمی آنسوتر از پاساژ مریم، پاساژ محمودیه قرار دارد که به قطب ساعتهای لوکس پایتخت مشهور است. از مریم که در نوک بینی خیابان فرشته قرار دارد به پاساژ محمودیه میرویم؛ جایی که در همان بدو ورود یکی از مشتریان مقابل پرسش ما میگوید: «شما خریدار نیستید» و با لبخندی تلخ ما را به بیرون مغازه هدایت کرد.
در اینجا زمان روی قیمتها ایستاده است. ساعت کمتر از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در این پاساژ پیدا نمیشود و ساعتهای تگ هویر و رولکس با قیمتهای ۴۰ میلیون تا ۱۷۰ میلیون تومان پشت ویترین خودنمایی میکنند.
بالاخره این هم بخشی از شهر ماست. جایی که در آن خط فقر یک میلیون تومان است و حداقل حقوق کارمندان و کارگرانش به ۴۰۰ هزار تومان نمیرسد ولی میشود ساعتهای رولکس ۱۷۰ میلیون تومان هم پیدا کرد.
یاد بازار مسکن میافتیم، جایی که در آن رویای خانهدار شدن سر به فلک میزند و به اندازه قیمت تنها یک ساعت ۴۰ میلیون تومان میتوان در آن صاحبخانه شد.
دوباره از روبهروی پاساژ جامجم رد میشویم و از مقابل نردههای تلویزیون ملی عبور میکنیم. شاید همان لحظه یک مدیر اقتصادی به دوربینها میگوید: فاصله طبقاتی نداریم، شایعه نسازید.