آفتابنیوز : 
ايالات متحده همزمان با متهم ساختن جمهوري اسلامي ايران به حمايت از برخي گروههاي تروريستي، لغو تحريمهاي اقتصادي
ايران را بار ديگر تمديد كرد؛ اين تناقضهاي سياسي و تغييرات مكرر سياست خارجي اين كشور به ويژه در حوزه اقتصادي در قبال ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ تغييرات مداوم سياست ايالات متحده در قبال جمهوري اسلامي را كه به «سيگنالهاي متضاد» مرسوم شده است، به ويژه در ارتباط با مسأله تحريمهاي اقتصادي، من ناشي از تعامل دو نيروي متضاد ميبينم. برهم كنش اين دو نيرو باعث شده است تا سياست آمريكا در قبال ايران، سياستي ناهمگون و دائمالتغير باشد. در مورد تحريمهاي اقتصادي هم فعاليت اين دو نيروي متضاد، له و عليه تحريمهاي اقتصادي به وضوح قابل مشاهده هستند.
اين دو نيروي متضاد و مؤثر بر تحريمهاي ايران كدامند؟ نيروي نخست كه حامي تحريمهاي ايران است، از سوي اسرائيل و لابيهاي متعدد سياسي اين كشور در درون ايالات متحده و به طور خاص كميته روابط عمومي آمريكائيان اسرائيلي تبار يا - آيپاك- اعمال ميشود. مغز متفكر اين كميته را بايد در ميان اعضاي مؤسسه سياستهاي خاور نزديك در واشنگتن يافت. مارتين اينديك، مشاور مطبوعاتي اسحاق شاهير كه بعدها با راهيافتن به دولت كلينتون مناصبي چون مسؤول سياستهاي خاور ميانه شوراي امنيت و سفير آمريكا در اسرائيل را اشغال كرد، طراح نخست تحريمهاي ايران به شمار ميرود.
اينديك براي اعمال تحريمهاي اقتصادي عليه ايران سه دليل عمده ذيل را ذكر كرد: نخست حمايت ايران از تروريسم بينالمللي يا در حقيقت گروههاي مخالف اسرائيل. دوم مقاومت ايران در مقابل فرآيند صلح خاورميانه- كه هماكنون خودسران اسرائيل از جمله مخالفان اصلي اين روند صلح هستند- و در نهايت مسأله تكراري تكثر تسليحات كشتار جمعي و به طور خاص تسليحات هستهاي.
اما گروههاي مخالف تحريمهاي اقتصادي را عموماً صاحبان صنايع بزرگ و نامهاي آشناي عرصه اقتصاد آمريكا را تشكيل ميدهند. اين افراد كه تحريمها باعث از بين رفتن منافع پررنگ آنها در زمينه تجارت با ايران شده است، در سال 1997 تشكلي تحت عنوان USA ENGAGE ايجاد كردند. اين تشكل به گفته پديدآورندگان آن، هدفي جز امكان تقابل و دوري گزيدن از برخوردهاي خشن با ايران را دنبال نميكرد. اين تشكل سياسي- اقتصادي از 670 نفر از صاحبان صنايع امريكايي و 40 سازمان يا نهاد اقتصادي آمريكا شكل گرفته است. در ميان اعضاي اصلي اين تشكل غولهاي نفتي، كشاورزي و صنايع هوافضا نيز به چشم ميخورند. اين تشكل از همان ابتدا تأثيرگذاري تصميمات اعضاي كنگره، مقامات دولتي و جلب افكار عمومي به سوي ترميم روابط با ايران را در دستور كار خود قرار داد و در مواردي حتي موفق به رسيدن به اهداف خود نيز شد. در نيمه دوم عمر دولت كلينتون، اين گروه شايد در حال رسيدن به پيروزي كامل بود كه برخي حوادث مانع آن شد.
در نهايت، در شرايط فعلي بايد گفت تعامل اين دو نيرو كه هيچ يك امكان غلبه كامل برديگري را ندارد باعث شده است تا اين وضعيت پيچيده و مبهم در سياستهاي آمريكا در قبال ايران شكل گيرد.
در مورد تغيير شرايط در دوره كلينتون و پس از آن بوش سخن گفتيد. به طور خاص در دوران بوش چه تغيير خاصي در مورد تحريمهاي ايران شكل گرفت؟
با پيروزي دولت بوش، نيروي مخالف تحريمهاي ايران را به شادماني پرداخت. آنها خوشحال بودند كه بوش پيروز شده است چرا كه اعضاي ارشد دولت او شامل خود رئيسجمهوري، معاون وي و كاندوليزارايس مشاور امنيت ملي دولت همه در صنايع نفتي صاحب تجربه و البته سرمايه بودند. طبيعي بود كه از نگاه آنان اين تيم ميتوانست حداقل روابط اقتصادي با ايران را برقرار سازد. پنج گروه موافق تحريم در ابتدا به شدت ناراضي بود. وجود افرادي چون اشكوكرافت، بيكر و پاول- از مشاورين و اعضاي تأثيرگذار دولت بوش پدر- كه چندان با سياستهاي اسرائيل سرسازش نداشتند باعث شده بود تا اين دولت چندان موفق تركيب كابينه بوش نباشد. شايد تنها حضور افرادي چون «ولفوويتز» و «پرل» كه از مخالفان سياستهاي كلينتون و همراهان لابيهاي صهيونيستي محسوب ميشدند و بروز شرايطي چون 11 سپتامبر باعث شد تا اين گروه در نهايت قدرت اصلي را در اختيار گيرند. اين شرايط به نحوي پيشرفت كه «اورشليم پست» مينويسد: سياستهاي دولت در قبال ايران و خاورميانه نه توسط بوش بلكه توسط مشاورين او تعيين ميشود... در ميان اين مشاورين ولفوويتز و پرل جايگاه بسيار ويژهاي دارند. اين گروه حتي باعث به پايان رسيدن مذاكرات ميان آمريكا و ايران نيز شدند.
در چنين شرايطي چگونه است كه صحبت از تمديد لغو تحريمها عليه ايران ميشود؟ واكنش گروه موافق تحريمها در اين صورت چه خواهد بود؟ تمديد لغو تحريمها -البته به صورت مشروط و موقت- را ميتوان به نوعي پيروزي كوچك صنايع آمريكا و گروه مخالف تحريمها دانست اما واكنش مخالفين اين امر يا همان لابي صهيونيستها را بايد در تشديد فشار بر جمهوري اسلامي از طريق ارائه پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت و محكوميت ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي دنبال كرد. اين گروه قطعاً تلاش خواهد كرد تا با مطرح شدن اين موضوع در شوراي امنيت، اين بار تحريمهاي اقتصادي بينالمللي را با حمايت اعضاي شوراي امنيت عليه تهران اعمال كند. البته اينها تماماً گمانهزنيهاي شخصي من است. براي درك بهتر اين واكنشها بايد به انتظار نشست و ديد كه آيا لابي اسرائيلي- آمريكايي موفق به محكوم ساختن ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي خواهند شد یا خير؟