آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد در گفتوگویی که با امام جمعه شمیرانات داشت نوشت: شاید کسانی که محسن دعاگو را نشناسند و این مصاحبه را بخوانند فکر کنند او یکی از نزدیکان آقای خاتمی است نه کسی که در دوران اصلاحات اکثر خطبههای خود را به نقد سیاستهای دولت اصلاحات معطوف کرده بود. امام جمعه شمیرانات که علاوه بر عضویت در جامعه روحانیت مبارز، عضو شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هم هست معتقد است در انتخابات پیشرو بخش قابل توجهی از جامعه فعالیتی ندارند به این دلیل که به برگزارکنندگان انتخابات اعتمادی ندارند. دعاگو که خود را در زمان اصلاحات از منتقدین درجه یک دولت خاتمی میدانست در این گفتوگو بارها از خاتمی با احترام یاد میکند و میگوید که به ادب، متانت و انتقادپذیری آقای خاتمی اعتراف میکند. وی میگوید برخلاف محمود احمدینژاد، آقای خاتمی در تحمل انتقاد انصافا یک انسان قابل تمجیدی است. وی همچنین از اختلافات خود با آیتالله مهدویکنی در انتخابات ۸۸ پرده برداشت و گفت مواضعش با خیلی از اعضای جامعه روحانیت فرق دارد.
***
دفتر کار شما نزدیک دفتر آقای خاتمی است، طی سالیان اخیر با آقای خاتمی رابطهیی داشتید؟ هیچ ارتباطی تاکنون با آقای خاتمی نداشتم.
یعنی از دوران اصلاحات تاکنون آقای خاتمی را ندیدهاید؟ یادم نمیآید جایی آقای خاتمی را دیده باشم.
شما در سال ۸۷ در جایی گفته بودید تحمل و انتقادپذیری آقای خاتمی به مراتب بیشتر از آقای احمدینژاد است. هنوز هم به این سخن خود اعتقاد دارید؟ بله، هنوز هم معتقدم آستانه تحمل انتقادپذیری آقای خاتمی به مراتب بیشتر از آقای احمدینژاد است. بهترین دلیل هم این است که رسانههای دولتی که متصل به آقای احمدینژاد هستند حاضر نیستند هیچ خبری از مخالفان و انتقادات را منتشر کنند. تمام راههای نفوذ رسانهیی مخالفان خود را بستهاند. اجازه نمیدهند نقد مخاطبان در هیچ رسانهیی منتشر شود.
ولی در همان دوران اصلاحات روزنامههای اصلاحطلب خطبههای نماز جمعه شما که بیشتر حاوی انتقادات تند و تیز علیه سیاستهای دولت آقای خاتمی بود را منتشر میکردند… بله، واقعیت این است که تا مدتها رسانههای طرفدار آقای خاتمی تمام انتقادات من را پوشش میدادند، هرچند در اواخر کمی کمرنگ شد ولی باید اعتراف کنم روزنامههای دوران اصلاحات اکثر انتقادات من را منتشر میکردند ولی در زمان آقای احمدینژاد هیچ نقدی در رسانههای منتسب به ایشان نمیتواند نفوذ پیدا کند. تمام راههای ورود اندیشه مخالف را سد کردهاند.
سالها از زمان اصلاحات میگذرد و شما در آن زمان خطبههای آتشین علیه سیاستهای دولت آقای خاتمی مطرح میکردید. آیا شده طی سالیان اخیر از برخی سخنان خود پشیمان شده باشید؟ من اندیشه و عملکرد را نقد میکردم و هرگز به مسائل خصوصی و شخصی افراد نمیپرداختم، هرگز حرمت اشخاص را تخطئه نمیکردم. من سعی کردم در نقد کردن هیچوقت حریم ادب را نقض نکنم. انتقاداتم در زمان آقای خاتمی همگی چاپ شده است و هیچ کس نمیتواند ادعا کند سخنانم متضمن توهین بوده است. شاید در برخی مواقع از نظر عقیده تندروی کرده باشم ولی مواردی که انتقاد میکردم جای انتقاد داشت. من آقای خاتمی را از نظر اخلاق و برخوردش با طرفهای خارجی از نظر ادبیات هرگز نقد نکردم و اعتراف کرده و میکنم به نقاط قوت آقای خاتمی ولی به لحاظ اعتقادی مسائلی وجود داشت که جریان آقای خاتمی در برابر لیبرالیسم و سکولاریسم نرمش نشان میداد. در بعضی حوزهها تعرض میشد که درباره این موارد انتقاداتی را مطرح کردم.
با توجه به این انتقاداتی که مطرح کردید و اینکه آقای خاتمی در قوه مجریه بودند و صاحب قدرت، آیا محدودیتی برای شما ایجاد کردند؟ نه، آقای خاتمی در تحمل انتقاد انصافاً یک انسان قابل تمجیدی است. دولت آقای خاتمی برخوردی با من که در راس منتقدان آقای خاتمی بودم نکردند.
شما در مقطع فعلی هم انتقاداتی گاه تند و تیز علیه دولت فعلی و شخص آقای احمدینژاد مطرح میکنید؟ آیا از جانب دولت محدودیتهایی برای شما ایجاد شده است؟ در یک کلام باید بگویم خیلی اذیت شدم. از برخورد آقای احمدینژاد با انتقادات خودم راضی نیستم و معتقدم که برخورد مناسبی دولت آقای احمدینژاد با انتقادات ندارد.
بعضاً شنیده شده است در پی انتقاداتی که علیه دولت مطرح میکنید محدودیتهایی برای شما از لحاظ امکانات به وجود آمده است… من تمایل ندارم نسبت به اینگونه مسائل گله کنم و خودم از لحاظ امکانات خدا را شکر تا حدودی تامین هستم و محتاج امکانات دیگران نیستم و مطمئناً با کم و زیاد کردن امکانات نمیتوانند جلوی اندیشه و عقیده من را بگیرند و محدودیتهایی که ایجاد کردند هیچ تاثیری در من نگذاشته است.
رسانههای همسو با دولت، آقای خاتمی را همسو با فتنه ۸۸ میدانند، شما هم بر این اعتقاد هستید؟ من نسبت به حوادث سال ۸۸ که موسوم به فتنه ۸۸ شده معتقد به منشأ خاص هستم. فتنه ۸۸ از مناظره مشهور انتخاباتی شروع شد. در آن مناظره آقای احمدینژاد نام افرادی که در صحنه مناظره غایب بودند را مطرح کرد و بر اساس قانون اساسی و موازین اخلاقی آن عمل آقای احمدینژاد قابل توجیه نیست. این عمل آقای احمدینژاد باعث شد از آن مناظره تلویزیونی چند میلیون رای جذب کند. اما فتنهیی این مناظره انتخاباتی پایهگذاری کرد که نام آن فتنه، فتنه۸۸ است و معتقدم که در موارد بعدی، جریان موسوم به فتنه جدید تلاش کردند که آن فتنه را که طراحی کرده بودند در مخالفت با روحانیت و رهبری باشد. من معتقدم پایان کار فتنه جدید حتما سقوط است.
سوال من بیپاسخ ماند، درباره همسو بودن آقای خاتمی با جریان فتنه که مورد ادعای رسانههای دولتی است. من چنین اعتقادی درباره آقای خاتمی ندارم. معتقد نیستم که جریان فتنه ۸۸ مربوط به ایشان است. جریان فتنه ۸۸ مربوط به آقای احمدینژاد است، ارتباطی به آقای خاتمی ندارد.
حاجآقا، کمکم به موسم انتخابات نزدیک میشویم شما به عنوان یکی از اعضای شاخص جامعه روحانیت مبارز فضای کشور را در آستانه انتخابات چگونه میبینید؟ آیا نگاه مردم به انتخابات حداکثری است؟ من بخشی از بدنه اصلی کشور را نسبت به انتخابات آینده فعال نمیبینم. این بخش از جامعه به انتخابات احساس بیانگیزگی دارند. معتقدم آن عدهیی که فعال نیستند اعتمادی به برگزارکنندگان انتخابات ندارند. باید اعتمادسازی شود تا مردم به برگزارکنندگان انتخابات اعتماد کنند و به تامین حقوق اصلیشان در قانون اساسی مطمئنتر شوند تا در صحنه حاضر شوند. آن جریانی که فتنه ۸۸ را طراحی کرد و اکنون فتنه جدید را پیریزی میکند مردم به آنها اعتماد ندارند. تا اعتماد عمومی جلب نشود شاهد حضور حداکثری در انتخابات نخواهیم بود.
آقای خاتمی چند ماه قبل خواستههایی را برای ورود اصلاحطلبان به انتخابات مطرح کرده بودند، نظر شما درباره سخنان آقای خاتمی چیست؟ حقوق گروههای سیاسی و حقوق افراد ملت در قانون اساسی آمده است. این حقوق دست کسی نیست که به کسی اعطا کنند. این حقوق در قانون دیده شده است و مردم با رایی که به قانون اساسی دادند این حقوق را برای گروههای سیاسی و افراد ملت تعیین کردند. من موافق این نیستم که حقوق مندرج در قانون اساسی را باید از فرد و گروهی مطالبه کرد، ولی اگر شرایطی باشد در چارچوب قانون که برای مشارکت گروهی که در حوزه سیاست فعال نیستند جاذبهآفرین باشد امر نامعقولی نیست. اگر نظام این خواستهها را تامین کند و شرایط را ایجاد کند، برای افزایش انگیزه کار خوبی انجام داده است.
البته آقای خاتمی رفع برخی محدودیتها و آزادی زندانیان را هم از جمله خواستههای خودشان مطرح کردند؟ اگر خواستههای ایشان در چارچوب قانون قابل طرح باشد، معقول است که نظام با خواستههای ایشان همراهی کند ولی اگر فراتر از قانون باشد با رای مردم تعارض دارد.
شما و برخی دیگر از اعضای جامعه روحانیت مبارز در انتخابات ۸۸ که جامعه روحانیت و دبیرکل آن از آقای احمدینژاد حمایت کردند، از ایشان حمایت نکردید… ببینید، شما از جلسهیی یاد میکنید که بحثمان در آن جلسه این بود که جامعه روحانیت در تعیین نامزد ریاستجمهوری ساکت باشد و تعیین نامزد خاص در ریاستجمهوری هم در جلسه جامعه روحانیت رای نیاورد، من شخصًا معتقد به سکوت بودم و هنوز هم معتقدم اگر روحانیت مواضع خودش را حفظ کند و از کاندیدای خاصی حمایت نکند، معقولتر است.
آقای ناطقنوری هم بعد از آن جلسه دیگر در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمیکند، شخص شما تلاش برای بازگشت ایشان انجام دادهاید؟ تلاش زیادی انجام ندادم. معتقدم اگر آقای ناطق به جامعه روحانیت برگردند، بهتر است. حضور افرادی مانند ایشان در جامعه روحانیت حضور موثری است. آقای ناطق یک شخصیت سیاسی سابقهدار و اثرگذار است و حضور ایشان در جامعه روحانیت مطمئنا مفید به فایده است.
شما بارها بر مشی اعتدال تاکید داشتهاید آیا تشکل متبوع شما و اعضای آن در همین مسیر گام برمیدارد؟ من دیدگاههایم با خیلی از افراد جامعه روحانیت مبارز فرق میکند و از بیان مواضع و دیدگاههایم هرگز هراسی نداشتهام. من همان زمان دیدگاههایم با آقای مهدویکنی که دبیرکل جامعه روحانیت هستند تفاوت داشت. برای آقای مهدویکنی احترام قایل هستم ولی دیدگاهم کاملا با ایشان متفاوت بود. من بر این باور بودم که نباید از فرد خاصی حمایت کرد و الان هم متوجه شدیم که حمایت از فردی خاص کار درستی نبود و جریان فتنه جدید نشان داد که آن موضعی که در جامعه روحانیت تبلیغ میشد یعنی موضع سکوت که ما طرفدار آن بودیم، موضع درستی بوده است.
آقای دعاگو شما در کمیته وحدت اصولگرایان فعال هستید؟ نه، من علاقه چندانی برای ورود به این جریانات ندارم.
دلیلش چیست؟ معتقدم رای مردم منوط به حضور در این گروهها نیست. رای مردم مربوط میشود به نوع برداشتی که از عملکرد کاندیدا دارند. حضور یا عدم حضور در این گروهها تاثیر چندانی در انتخابات ندارد. در انتخابات باید انگیزهآفرینی شود و مردم باید مواضع و عملکرد کاندیدا را موردنظر قرار دهند.
فکر میکنید تلاشهای صورت گرفته در جریان اصولگرا منجر به وحدت آنها در انتخابات خواهد شد؟ به هرحال درصدی از وحدت حاصل میشود، ولی شخصاً معتقدم جریانی مربوط به اصولگرا و جریان موسوم به اصلاحطلب باید با هم متحد شوند، اگر متحد شدند مشارکت حداکثری شکل میگیرد.
این اتحادی که مدنظر شماست، امکانپذیر است؟ نه، من میگویم اگر مشارکت حداکثری میخواهیم باید این دو جریان در اشتراکات با هم متحد شوند. معتقدم آن بخش از بدنه جامعه که فعالیتی برای انتخابات ندارند، مربوط به اصلاحطلبان است. جریان اصولگرا براساس مشترکات باید با اصلاحطلبان متحد شوند.
اخیراً آقای باهنر در یک نشست خبری از اصلاحطلبان خواهش کردند که برای گرم شدن تنور انتخابات، در انتخابات شرکت کنند، شما با اینگونه اظهارات موافقید؟
جریان اصلاحطلب همه حقوق موجود در قانون اساسی را میخواهد و آقای باهنر در جایگاهی نیستند که بخواهند حقی را به کسی اعطا کنند. فراخوان باید مبنای منطق داشته باشد و مبنای آن هم قانون اساسی است. تمام گروههای سیاسی رسمی وفادار به قانون اساسی هستند و برای استیفای حقوقشان فعال هستند و این حق را باید گرفت.
به عنوان آخرین سوال آیا به رایی که در انتخابات ریاستجمهوری ۸۸ به شخص مورد نظرتان دادید، همچنان وفادارید و به آن اعتقاد دارید؟ آن رای را براساس یکسری ضوابط ارزشی دادم و آن را درست میدانم و بر همان اعتقاد هستم و معتقدم وظیفهام را انجام دادهام.
و اگر دیگر آقایان از بعضی منافعشان میگذشتند و در مقابل ...این آدم موضع گیری خدا پسندانه میکردند، الان وضع این چنین نبود! حمایت از مسئولین حدی دارد که اگر رعایت نشود آدمها را خودباخته میکند! که کرده!!