آفتابنیوز : آفتاب: پنج مرد که متهم هستند زنی را در ملارد شهریار ربوده و او را مورد تعرض قرار دادهاند 20 روز بعد از تشکیل پرونده در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. این پنج مرد متهم هستند شاکی را به عنوان مسافر سوار بر خودرو کردند و او را در آلونکی در بیابانهای اطراف ملارد مورد آزار جنسی قرار دادند.
زن جوان بعد از رهایی از دست متهمان به پلیس شکایت کرد و گفت: برای رفتن به خانهام سوار ماشین شدم. سه مرد در ماشین بودند. راننده به یک جاده خاکی پیچید و من اعتراض کردم اما دو مرد دیگر چاقو زیر گلویم گذاشتند و وادارم کردند به خواستهشان عمل کنم. بعد هم تماس گرفتند تا دو دوست دیگرشان هم بیایند و همگی من را مورد آزار قرار دادند.
یک روز بعد از اینکه زن جوان مشخصات این پنج مرد را در اختیار پلیس قرار داد، متهمان بازداشت شدند. آنها در بازجوییهای اولیه اعتراف کردند زن جوان را مورد آزار قرار دادند اما زمانی که پرونده به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و متهمان برای بازجویی به دادگاه رفتند، مدعی شدند ادعای شاکی دروغ است. آنها گفتند: درست است که ما با این زن رابطه داشتیم اما او خودش راضی بود و ما به زور با او رابطه برقرار نکردیم. این زن به عنوان مسافر سوار ماشین شد و بعد وقتی ما پیشنهاد دادیم، قبول کرد و به بیابان رفتیم تا کسی ما را نبیند البته او اول از ما خواست اذیتش نکنیم، اما بعد مقاومت نکرد.
بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی، قاضی مدیرخراسانی، رییس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران دستور تعیین وقت را صادر کرد در نهایت روز گذشته متهمان و شاکی برای برگزاری محاکمه در شعبه 76 حاضر شدند.
پیش از شروع جلسه، شاکی که با دیدن متهمان به شدت عصبی شده بود، در حالیکه گریه میکرد به سمت یکی از آنها حمله کرد و گفت: اگر خانواده خودت هم بودند، لبخند میزدی و از مقابل آنها رد میشدی؟
این زن که دو فرزند دارد، گفت: در تمام این مدت نتوانستم یک روز را با آرامش کنار فرزندانم بگذرانم. واقعیت را به آنها نگفتهام، فقط گفتم سارقی طلاهایم را دزدید اما آنقدر آشفته هستم که زندگیام دگرگون شده است.
او در مورد روز حادثه گفت: به عنوان مسافر سوار ماشین شدم و سه مرد سوار ماشین بودند. در راه آنها وارد یک جاده خاکی شدند. خواستم فرار کنم اما نشد. آنها با دوستانشان تماس گرفتند و آنها را هم خبر کردند.
شاکی ادامه داد: وقتی به محل رسیدیم آنها چاقویی زیر گلوی من گذاشتند و از من خواستند از خواستهشان تمکین کنم. قبول نکردم، التماس کردم عکس دخترم را نشان دادم، عکس شوهرم را نشان دادم و گفتم من خانواده دارم، دست از سرم بردارید اما آنها من را تهدید کردند و برای اینکه بتوانم دوباره به خانه برگردم و دخترم را ببینم، مجبور شدم جانم را حفظ کنم. وقتی آنها من را مورد آزار قرار دادند، رهایم کردند، من هم فرار کردم و به خانه رفتم و بعد هم شکایت کردم.»
بعد از رسمی شدن دادگاه که به صورت غیرعلنی برگزار شد زن جوان یکبار دیگر شکایتش را مطرح کرد.
سپس نوبت به متهمان رسید. هر پنج متهم اتهام خود را رد و ادعا کردند این زن خودش به برقراری رابطه تمایل داشت. متهمان گفتند بعد از اینکه با زن جوان رابطه برقرار کردیم، همگی سیگار روشن کردیم و او هم از ما سیگار خواست، بعد هم حرفی نزد و گفت دیرش شده و باید برود.
متهمان در مورد اعترافات اولیهشان نیز گفتند: این اعترافات درست نیست. ما آن حرفها را در کلانتری و آگاهی زدیم اما از زمانی که در دادگاه مورد بازجویی قرار گرفتیم همه را رد کردیم و باز هم رد میکنیم.
بنا بر این گزارش، بعد از اتمام جلسه دادگاه، هیأت قضات وارد شور شد و بعد از بررسی دفاعیات متهمان، گفتههای شاکی و شواهد موجود در پرونده، رای خود را صادر میکنند.