آفتابنیوز : آفتاب: حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن درباره "عوامل گرم شدن کانون خانواده" سخن گفت. قرائتی محبت و اظهار آن در خانواده را یکی از این عوامل میداند که درباره آن گفته است:
حدیث داریم اگر مردی به خانمش بگوید من تو را دوست دارم این کلمه همیشه در دل زن میماند. هم آدم باید محبت داشته باشد، هم اظهار کند.
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در گرم شدن کانون خانواده مسأله قناعت است. به داشته چشم داشته باشیم، نه به کمبودها! بالاخره خانهمان هست دیگر، زندگی میکنیم. نه اینکه من خانه خواهرم رفتم، مبلش چنین بود، فرشش چنین بود، ماشینش چنین بود. یک مهمانی میرویم برمیگردیم زندگی به هم میخورد. چون میخواهیم مثل او باشیم. بعضی کارها ارزشی است. ربطی به طلا و پول و قالی ندارد. یک معلم که علم به مغز نسل نو میرساند، فرق میکند با مدیر کل دخانیات که دود به ریهها میرساند. ممکن است اداره دخانیات حقوقش سه برابر معلم باشد، اما او چه میکند، شما چه میکنی؟ یکی علم به مغز میرساند، یکی دود به ریه میرساند. گاهی وقتها شغل ارزش ندارد. ولو درآمدش بالا باشد. تولید دارو با تولید هروئین ممکن است درآمدش فرق کند. اما دارو مردم را نجات میدهد، هروئین مردم را میکشد.
لغزشها را کتمان کنیم. نبش قبر حرام است. کشف عیب هم حرام است. حالا مرد یک غلطی کرد. یک غلطی هم زن کرد. قورتش بدهید. اسرار را فاش نکنید. به همدیگر اعتماد کنیم. انعطاف پذیر باشیم. در جلسه قبل گفتم همین که هوا داغ میشود لباس نازک میشود. همین که هوا سرد میشود، لباس ضخیم میشود. همین که مرد عصبانی است زن کوتاه بیاید. همین که زن عصبانی است مرد کوتاه بیاید.
خواستههای طبیعی باید تأمین شود. زن و شوهری که خواسته طبیعی همدیگر را تأمین نمیکنند، آنوقت اینها پا به فرار میگذارند. بیرون خانه خودشان را تأمین میکنند. آه میکشند. در نسل اثر میگذارد. اگر یک طلبه در خانه خیلی خواسته باشد، فشار بیاورد در مسائل دینی، فردا دختر طلبه که بزرگ شد، زن طلبه میگوید من دختر به آخوند نمیدهم. پیر من درآمد به خاطر اینکه زن آخوند شدم. اما اگر زندگی طبیعی باشد، داماد هم آخوند نباشد میگوید: ما الحمدلله در زندگیمان راحت بودیم. داماد طلبه هم باشد طلبه باشد. طوری زندگی کنیم که فردا دختر ما بزرگ شد مادر خاطره تلخی از زندگی نداشته باشد.
خواستههای طبیعی تأمین شود. تأمین نشود مثل بچهای که اگر غذا نخورد، بیسکویت نخورد، نان سالم نخورد میرود غذای فاسد میخورد.
احترام متقابل، احترام به فامیل، اینها مسائلی است که زندگی را گرم میکند. گاهی وقتها آدم فکر میکند گوش به حرف دیگری بدهد ذلت است. نه!من لیسانس هستم تو هم لیسانس، من گوش به حرف تو بدهم؟ بابا کار به لیسانس نداریم. امام سجاد میگوید که خدایا توفیقم بده «وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی» (صحیفه/ص92) بعضیها در ذهنشان این است که اگر من گوش به حرف بدهم، این عقب نشینی است. باید من حرف این را گوش ندهم که بگویم من یکی، تو هم یکی.
حق پذیری را عقب نشینی ندانیم. «وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی» در دعای مکارم الاخلاق است. امام سجاد میگوید: خدایا هرکس من را ارشاد میکند توفیق بده به حرفش گوش بدهم، نگویم: زشت است. امام صادق فرمود: کسی عیب من را به من بگوید، بهترین دوست من است. بهترین دوست من کسی است که عیب مرا بگوید. حالا مرد میآید به خانمش میگوید: همچین، خوب تو هم همچین! فکر میکند اگر بگوید تو هم همچین، تو یکی من هم یکی. انگار بازی فوتبال است. یک به یک!