آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: رئیسجمهوری سابق ایران در جمع مدیران سابق آموزش عالی و انجمن اسلامی پزشکان و دندانپزشکان ضمن بیان اینکه کشتاری که در سوریه میشود تکاندهنده است والحق که جواب آزادیخواهی مردم قتل و کشتار و ویران کردن نیست، در یمن مردم همچنان حرکت مسالمتآمیز خود را نشان میدهند و در برابر رژیم دیکتاتور ایستادهاند و در بحرین علیرغم فشار و سرکوب حرکت مدنی و آزاد مردم به سوی مردمسالاری ادامه دارد، اظهار داشت: ما نیز همچون مردم منطقه و همه آزادیخواهان جهان از دیکتاتورهای موجود میخواهیم که واقعاً و نه فریبکارانه تغییر رویهایی اطمینانبخش برای ملتهای خود بدهند و مرحله گذار از دیکتاتوری به مردمسالاری را کمهزینهتر طی کنند یا زودتر حق را به مردم بسپارند و بروند.
به گزارش آفتاب، متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در پی میآید:
نه تنها برای ما ایرانیان که سابقه درخشانی در تاریخ و موقعیتی ممتاز در جغرافیا داریم و همواره تاریخمان سرشار از تلاش برای بهتر شدن زندگی و نیز دفع ستم بوده است پیشتاز حرکت به سوی آزادی و استقلال و پیشرفت بودهاییم و در دوران اخیر با انقلاب اسلامی تحولی نه تنها در زندگی خودمان که در منطقه و جهان بوجود آوردهایم بلکه برای هر انسان باوجدانی که به انسانیت احترام میگذارد و آزادی و سربلندی را برای همه انسانها میخواهد؛ فلسطین و سرگذشت دردناک آن مسألهای مهم و در خور توجه است. چنانکه برای ملت ما بوده و در انقلاب ما نیز مسأله فلسطین جایگاه محوری داشته است و به این جهت اعلام روز جهانی قدس که پژواک عدالتخواهی و ظلمستیزی ما است در ایران صورت میگیرد. نباید پارهای سوءتفاهمات سبب شود که اهمیت مسأله فلسطین و نقش محوری آزادی فلسطینیان در سرنوشت منظقه از نظرها دور بماند.
آنچه در درجه اول از نام فلسطین تداعی میشود بیش از نیم قرن سرکوب یک ملت است و دربدری میلیونها انسان و رانده شدن آنان از سرزمین آبا و اجدادی و فشار و سختی و شکنجه آنکس که به هر حال در سرزمین اشغال شدهاش مانده است.
میلیونها انسان در اردوگاهها به دنیا میآیند، سالخورده میشوند و میمیرند. آیا میتوان نسبت به این فجایع بزرگ و نسبت به این امر که بیش از نیم قرن است که موجودیت یک ملت تاریخی انکار میشود و نام یک کشور با سابقه از نفشه جغرافیا حذف میشود بیتفاوت ماند؟ دغدغهی فلسطین داشتن یک احساس ملی انقلابی و دینی است بخصوص برای ملت ما که همواره از ستمگری و ستمکشی بیزار بوده است.
پیدایش اسرايیل و تداوم آن یک تراژدی بزرگ و به تعبیر فردوسی "داستانی است پر آب چشم" ولی غمانگیزتر و فاجعهبارتر از آن وجود جریانی بنام صهیونیسم است که منشاء تراژدی اول است.
صهیونیسم گرچه از ستمی که احیاناً بر یهودیان بخصوص در کشورهای غربی رفته است و از خاطرهی تاریخی است امت یهود و پارهای باورهای آنان سوءاستفاده کرده و میکند ولی در اصل جریانی قومی و سرشار از تعصب و دارای انگیزههای توسعهطلبانه خطرناک و نژادپرستانه است و نسبتی با حقیقت دین حضرت موسی(ع) ندارد.
یهودیت دین مورد احترام ما مسلمانان است و حضرت موسی پیامبر اولیالعزم که به تعبیر قرآن میان پیامبران خدا تفاوتی نیست و چنانکه میدانیم ریشه همه ادیان الهی و ابراهیمی یکی است و بخصوص هماهنگی اسلام و مسحیت و یهودیت در جهان مادهگرا و دنیازده امروز برای برافرختن چراغ هدایت الهی امر مهمی است و به همین جهت نیز گفتوگوی میان ادیان در متن گفتوگوی تمدنها که میتواند و میباید پارادایم و سرمشق رندگی و ارتباط؛ در جهان وحشتزده و ناامن کنونی و گذرا به جهان امن و صلحآمیز باشد جایگاه والایی دارد.
صهیونیسم را به هیچوجه نباید با دین حضرت موسی(ع) و یهودیت اشتباه گرفت بلکه یک جریان قومی و نژادپرست و متوهمی است که داعیهی استیلاء برعالم و آدم را دارد و گرچه مهمترین پایگاه حضور و قدرتنمایی آن سرزمین فلسطین و تحت عنوان اسرائیل است ولی میدان نفوذ آن همه جهان است و نه تنها از امکانات قدرتهای بزرگ در پیشرفت مقاصد خود بهرهبرداری میکند بلکه رندانه آنان را در موقعیتی قرار میدهد که چارهایی جز همراهی با او را نداشته باشند.
تصاحب بنگاهها و سازمانهای مهم اقتصادی، پولی، مدیریتی٬ صنعتی و تبلیغاتی و نفوذ در سازمانهای موثر سیاسی٬ فرهنگی و اجتنماعی جهانی نیز از راهکارهایی است که این جریان برای رسیدن به مقصود خود از آن استفاده میکند.
آیا شگفتانگیز نیست که روسای کشورهای بزرگ صنعتی میکوشند تا خود را همراه و نزدیک با این جریان ومدافع بیچون و چرای اسرائیل معرفی میکنند. و آیا ندیدهایم که اولین محور رقابت نامزدهای ریاستجمهوری در آمریکا نشان دادن وابستگی و نزدیکی خود به این جریان است و در خلال رقابتهای انتخاباتی و بعد از آن چنان رفتار میکنند که گویا اهتمام آنان به تشکیلاتی نظیر؛ آیپک؛ از احساس تعهدی که در برابر سنا و کنگره میکنند بیشتر است و امروز این جریان پشتوانه اسرائیل و خطرناک برای منطقه و بلکه جهان است.
اینک بیش از نیم قرن است که فلسطین دستخوش تجاوز٬ غصب سرکوب و نادیده انگاشتن ابتداییترین خقوق مردمی است که جرمشان اینست که به سرزمین آباو اجدادی خود دلبستهاند. بیش از ۶۰ سال است که موجودیت یک ملت و کشور انکار میشود؛ همه ملتهای منطقه و سیاستمداران آن تحقیر میشوند و به آرمانها و غرور منطقی بخش مهمی از مردم جهان دهنکجی میگردد و خاورمیانه این مهمترین کانون ثروت و جغرافیای راهبردی جهان با بحران مداوم روبهروست و حاصل آن؛
اولاً: تفرقه میان دولتهایی که بیشتر به راهبردها و راهکارهای قدرتهای حامی اسرائیل گرایش دارند تا به ملتها و منافع ملی خود با ملتها و مردمی که هیچگاه در برابر تحقیری که به آنها روا داشته و ستمی که به آنها رفته تسلیم نشدهاند.
ثانیا: بحرانی نگه داشتن این منطقه تا بهانه باشد برای حضور قدرتها در آن و نیز ایجاد رونق در صنایع دفاعی و نظامی آنان و سرازیر کردن امکانات نظامی به کشورهای منطقه (البته همواره بهصورتی نامتعادل بهگونهای که هیچگاه معادله بهزیان اسرايیل بهم نخورد و نشات آهنین اسرائیل بالای سر دولتهای منطقه باقی ماند.)
ثالثاً: چپاول منابع سرشار منطقه و جلوگیری از بهکار افتادن آن در جهت توسعه و پیشرفت و بهبود وضع زندگی مردم محروم منطقه و عقب نگه داشتن آنها این است از جمله نتایج وجود اسرائیل و روز قدس اعتراضی است به همه اینها.
حمایت از فلسطین اولاً حمایت از مظلوم است امری که اسلام ما را به آن امر و دعوت کرده است و وظیفهای که هویت ایرانی و آزادیخواهی و عدالتجویی ایرانی برعهده ماگذاشته است. ثانیاً رد یک اصل خطرناکی است که توسط اسرائیل و حامیان آن دارد جا انداخته میشود.
میدانیم که سیر تاریخ بشر و هزینهایی فراوانی که انسانیت در شرق و غرب عالم پرداخته است او را به این نتیجه رسانده است که غصب، تجاوز و سرکوب منشاء مشروعیت یک نظام و سیاست و رفتار نیست به همین جهت نیز اشغال فرانسه توسط هیتلر یک جنایت بهحساب آمد و مقابله با آن حماسه و قهرماتی و بههمین جهت است که تجاوز صدام به کشور ما حتی از سوی حامیان صدام نبز بهرسمیت شناخته نشد و بههمین جهت اشغال کویت توسط صدام محکوم و اصلاً یکی از علل تلاش برای براندازی رژیم صدام شد ولی حالا با اشغال سرزمین فلسطین دارد این اصل گرانبهای سیاسی و اجتماعی، حقوقی و انسانی زیر پا گذاشته میشود اشغال و زور و سرکوب منشاء مشروعیت یک رژیم و جریان بهحساب میآید و مقاومتکنندگان در برابر آن خشن و تروریست و مستحق سرکوب معرفی میشوند و این امریست که نه تنها ما ایرانیان بلکه همه آزادیخواهان و ترقیطلبان جهان باید در برابر آن مقاومت نشان دهیم و خوشبختانه زمینه نوعی اتحاد در جهان امروز بری این امر فراهم است.
امسال روز قدس مصادف شده است با اوجگیری موج بیداری و آزادیخواهی ملتهای منطقه تا ملتهایی کعه بیش از همه از سوی اسرائیل تحقیر شدهاند و با همه شایستگیها برای سربلندی در عرصهای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی دچار عقبافتادگی و تاخیر تاریخی هستند راه خود را به سوی رهایی و آزادی بیابند.
ملتهایی که دهها سال در وضع اضطراری و فوقالعاده بهسر بردهاند و وضع فوقالعاده یعنی باز بودن دست دیکتاتورها برای هرگونه فشار و سرکوب و بسته بودن زبان و دست مردم حتی برای کوچکترین انتقاد و اعتراض به رژیمهای دیکتاتور و گرچه شاید وجود اسرايیل بهانهای برای برقراری وضع فوقالعاده در کشورهای عربی و خاورمیانه شد ولی دیری نپایید که دولتهای مستبد در برابر نظام اسرايیل به زیان فلسطینیان و مردم خود کوتاه آمدند و دست خود را در محروم کردن ملتهای خود از حکومتهای مردمی٬ از انتخابات آزاد، از آزادی اندیشه و بیان آزادی و برخورداری از یک زندگی آبرومند بازدارند. و امروز آن ملتها بیدار شده اند٬ آزادی میخواهند٬ رفع حالت فوقالعاده سرکوب و اختناق را طلب میکنند. عزت پایمال شده خود را در برابر رژیم صهیونیستی و توسط دیکتاتورها باز میجویند. انتخابات آزاد و حکومتهای مردمی را طلب میکنند و فریاد هر فرد یک رای را میدهند و خواستار حکومتهایی هستند که بجای تامین منافع بیگانگان از امکانات وسیع مادی٬ سوقالجیشی و انسانی این کشورها در جهت اعتلاء زندگی و توسعه و پیشرفت و عدالت استفاده کنند و به حق خواستار مردم سالاری هستند و آنچه من میخواهم بگویم اینکه راه رهایی از مصیبت نیمقرن٬ راه رهایی فلسطین عزیز، راه بازگشت به عزت از دست رفته؛ استقرار نظامهای مردمسالار در این کشورهاست و این بیداری مبارک به یاری خداوند خاموش نخواهد شد و در واقع در مورد فلسطین و اسرائیل نیز از این پس این شعار بیش از همیشه شنیده خواهد شد که راه رهایی منطقه از مشکلات و خطراتی که نیم قرن است همه ذخایر مادی و معنوی را نابود کرده است از مجرای استقرار دموکراسی واقعی در کشورهای منطقه عربی و اسلامی میگذرد.
و ملت بزرگوار ایران نیز که دهها سال است در این مسیر حرکتی شکوهمند داشته است خود را در کنار ملت مظلوم فلسطین و در کنار همه ملتهای برخاسته منطقه میداند از مصر و تونس و لیبی و یمن و سوریه و بحرین.
امروز در لیبی خون و آتش بیداد میکند ولی بهیاری خداوند دیکتاتور خواهد رفت.
امروز کشتاری که در سوریه میشود تکان دهنده است والحق که جواب آزادیخواهی مردم قتل و کشتار و ویران کردن نیست. امروز در یمن قیامتی برپاست با حضور مردمی که گرچه مسلحند ولی همچنان حرکت مسالمتآمیز خود را نشان میدهند و در برابر رژیم دیکتاتور استادهاند و امروز در بحرین علیرغم فشار و سرکوب حرکت مدنی و آزاد مردم به سوی مردمسالاری ادامه دارد.
مطمئناً این موج همچنان ادامه خواهد یافت و دیر یا زود همه نظامهای خودکامه و حکومتهایی را که از زمان عقبند خواهد گرفت افسوس که خودکامگان نمیتوانند مقتضیات زمان خود و حق و حرمت مردم را دریابند و اگر هم در یابند وقتی است که دیر شده است.
ما نیز همچون مردم منطقه و همه آزادیخواهان جهان از دیکتاتور های موجود میخواهیم که واقعاً و نه فریبکارانه تغییر رویهایی اطمینانبخش برای ملتهای خود بدهند و مرحله گذار از دیکتاتوری به مردمسالاری را کمهزینهتر طی کنند یا زودتر حق را به مردم بسپارند و بروند.