آفتابنیوز : آفتاب: بیپولی و ریزش نیروی انسانی متخصص از دلایل اصلی توقف باستانشناسی در كشور عنوان شده، هرچند برخی از كارشناسان دخالتهای سیاسی را نیز مطرح كردهاند.
كاوشهای باستان شناسی در ایران متوقف شده است. سایتهای پرتعداد باستانشناسی در سراسر كشور روزهای سوت و كوری را میگذرانند، زیرا سازمان میراث فرهنگی، كاوش و حفاریهای باستانشناسی را در كشور متوقف كرده است.
هر چند رسماً از سوی دولت، دلیل این توقف اعلام نشده، ولی كارشناسان میگویند دو دلیل اصلی این توقف، كمبود نیروی انسانی مجرب و فقدان بودجه لازم است.
برخی كارشناسان نیز دلایلی به جز كمبود بودجه و نیروی انسانی را در توقف حفاریها، موثر میدانند. به گفته آنان، به دلیل مداخلات مقامات اداری و استانی، كاوشهای باستانشناسی در بیشتر سایتهای باستانی كشور متوقف و یا به شدت دشوار و غیرتخصصی شده، هر چند دولت درباره این فرض نیز ترجیح داده سكوت، پیشه كند.
اكنون تبعات این توقف، یكی بعد از دیگری مشخص میشود. با متوقف شدن حفاری در سایتهای باستانشناسی، نگرانی از حفاظت آثار باستانی نیز بالا گرفته، چون به گفته كارشناسان، زمانی كه میزان كاوش و پژوهش و پروژهها كاهش مییابد، وضعیت حفاظت از آثار به دست آمده هم زیرسوال میرود.
علاوه بر این، تخریب سایتهای باستانشناسی شناخته شده و ناشناخته نیز از تبعات، توقف كاوشهای باستانشناسی در كشور است. گفته میشود تنها در یک استان كشور، مانند استان فارس، تعداد بیشماری از سایتهای باستانشناسی و شهرهای مربوط به دوران ساسانیان، به دلیل آبگیری سدها از بین میرود و این خطر در مناطق دیگر كشور مانند منطقه تیمره، واقع در مرز مشترک استانهای اصفهان، مركزی و لرستان نیز به چشم میخورد.
در این منطقه نیز آبگیری سد تازه ساخته شده گلپایگان، غرق شدن تعداد زیادی از آثار باستانی به جدا مانده از دوران پیش از اختراع خط را قطعی كرده است.
دكتر فرزاد فروزانفر متخصص انسانشناس در پژوهشكده باستانشناسی میگوید توقف كامل بیشتر فعالیتهایی كه تحت عنوان مجموعه پروژههای بزرگ در استانهای مختلف كشور صورت گرفته همچنان ادامه دارد.
به گفته وی كاوش در محوطههایی چون ری باستان، سلطانیه زنجان، هگمتانه همدان، زیویه سقز، تخت سلیمان تكاب، معبد آناهیتای كنگاور، شوش و هفت تپه، ازبكی، سیلک، شهرسوخته در سیستان و بلوچستان و بسیاری محوطههای دیگر كه بیش از ده سال انجام میشود، متوقف شده است.
وی به عنوان نمونه به پروژههای بزرگی چون سیلک، اریسمان، شهر سوخته اشاره میكند كه ازجمله پروژههای بزرگ سازمان میراث فرهنگی بوده و اكنون دچار ركود شدهاند.
وی با اعلام وضعیت بحرانی و توقف پروژههای بزرگ باستانشناسی میگوید: "پروژه شهر سوخته از جمله بزرگترین پروژههایی بود كه مدت 12 سال به طور پیوسته و طی 12 فصل كاوش مورد بررسی قرار گرفت و با نتایج و دستاوردهای ارزشمندی كه بازتاب جهانی داشت، هر سال ادامه مییافت اما به رغم موفقیتهای درخشان این كاوشها، این فعالیتها در فصل 13 كاملا متوقف شد."
قهر باستانشناسان با میراث فرهنگی اهل فن، اصلیترین عامل توقف پروژههای باستانشناسی را فقدان نیروهای مجرب و كاردان میدانند. اردشیر اوجی، كارشناس میراث فرهنگی در این رابطه میگوید: "با تغییر در ساختار پژوهشگاه میراث فرهنگی، این پژوهشگاه، نیروهای متخصص خود را از دست داد. همچنین انتقال پژوهشكده میراث فرهنگی به شهر شیراز، رفتار نامناسب مسئولان با كارشناسان و اعضای هیئت علمی شاغل در این مجموعه به همراه مكان نامناسبی كه در اختیار این مجموعه قرار گذاشته شد، باعث ریزش نیروهای مختصص از پژوهشكده شد."
به گفته این فعال میراث فرهنگی، با ادامه این شرایط، بسیاری از باستانشناسان خبره و كارمد خود را بازنشسته كردند یا از سازمان میراث فرهنگی خارج شدند، در حقیقت تعداد اندكی از آنها اجبارا خود را به شیراز رساندند و به كار ادامه دادند.
گفته میشود پس از انتقال این پژوهشگاه از تهران به شیراز، نیروی چهارصد و هشتاد نفری پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و معاونت میراث فرهنگی به هشتاد نفر تقلیل یافت.
از جمعیت 48 نفری كارشناسان و اعضای هیأت علمی پژوهشكده باستانشناسی نیز 40 نفر به دلایل مختلف، به كار خود ادامه ندادند و هم اكنون تنها 8 نفر كارشناس و عضو هیئت علمی در این مركز، به صورت ثابت و حضوری به كار اشتغال دارند.
گفته میشود از كاركنان خروجی این پژوهشگاه، تعدادی دوركار شدند و تعدادی عطای سازمان را به لقایش بخشیدند و بیست و شش نفر از باستانشناسان با تجربه و پیشكسوت پژوهشكده در اعتراض به این تصمیم نادرست، خود را پیش از موعد بازنشسته كردهاند.
اروجی، این ریزش نیرو را "ضربه مهلک" به باستان شناسی كشور، تعبیر میكند: "واقعاً در ماجرای خروج پژوهشگاه از تهران، باستانشناسی كشور ضربه مهلكی خورد. بعد از انقلاب این پژوهشكده تازه شروع به كار جدی كرده بود و تاریخ كشور را بر اساس پژوهشهای باستانشناسی بومی و ایرانی بررسی میكرد. متاسفانه در دوران سابق، برخی از باستانشناسان خارجی، آثار تاریخی ایران را خارج میكردند و یا از بین میبردند، ولی این پژوهشكده توانسته بود در اوج فعالیت خود، نگاه تازهای را در باستانشناسی كشور ایجاد كند."
وی درباره نبود نیروی كافی برای كاوشهای باستانشناسی میافزاید: "سرپرست هیئت باستانشناسی را نمیتوان یکروزه ساخت. به راحتی نمیتوان سرنوشت سایت باستانشناسی را در اختیار هر كسی قرار داد. متاسفانه احساسات آدمهای باتجربه و كسانی كه باعث افتخار ایران بودند، از برخوردهای اخیر جریحهدار شد و این نقطه ضعفی برای عملكرد سازمان میراث فرهنگی است."
به جز بحث نیروی انسانی، ماجرای كمبود بودجه نیز دلیل اصلی دیگری برای به محاق رفتن باستانشناسی امروز ایران است.
پول برای حفاری نیست نبود بودجه لازم برای حفاری، در سخنان كارشناسان این رشته، ترجیعبندی تكراری است. به عنوان مثال، مسئول حفاری در یكی از سایتهای باستانشناسی استان مازندران میگوید كاوش اضطراری در قلعه كنگلو به دلیل كمبود بودجه رد شد به گفته سامان سورتیجی عضو هیئت علمی باستانشناسی و سرپرست كاوش قلعه كنگلو، با آنكه در سال گذشته طرح مذكور به سازمان میراث ارائه و مجوز آن صادر شده بود ولی به دلیل عدم تامین اعتبارات مورد نیاز از سوی اداره میراث فرهنگی استان مازندران به دلیل كم بود بودجه، اجرایی شدن این طرح و آغاز كاوش اضطراری در گورستان این منطقه رد شده است.
همچنین 1600 سایت باستانشناسی در استان سیستان و بلوچستان نیز به دلیل فقدان بودجه لازم، معطل ماندهاند و از فعالیت در آنها خبری نیست.
رضا مهرآفرین باستانشناس استان سیستان و بلوچستان این باره میگوید: "طی 2 سال با پیمایش و بررسیهای میدانی و سیستماتیک بالغ بر 1600 محوطه باستانی شناسایی كردیم كه در قالب 30 مجلد تحویل سازمان میراث فرهنگی شد. به طوریكه با ذكر مشخصات دقیق و مفصل هر باستانشناسی بتواند با انتخاب یک محوطه، از سوی سازمان میراث فرهنگی مجوز گرفته و حفاری انجام دهد."
به گفته این كارشناس، " این استان سالانه بیش از 2 سایت را نمیتواند معرفی و مجوز حفاری دهد چراكه حفاریها بودجه های زیادی میطلبد. سیستان و بلوچستان به دلیل تعداد وسیع محوطههای باستانی قادر به انجام فعالیتهای گسترده نیست."
كارشناسان میگویند كاوش در محوطههای تاریخی سیستان و بلوچستان در جلگه جازموریان، منطقه باستانی چاه هاشم، اسپیدژ، سرباز، سراوان، بمپور، ایرانشهر، دامین، خاش، نیكشهر، كنارک، قصرقند، باهوكلات، چابهار، حوزه دریای عمان و بسیاری شهرهای دیگر به دلیل فقدان بودجه، صورت نمیگیرد.
همچنین فعالیت در سایتهای تاریخی معروف مانند منطقه باستان شناسی تالش و تپههای سیلک كاشان نیز با وجود دستاوردهای شایان توجه، متوقف شده است.
دكتر فروزانفر، باستانشناس مطرح كشور درباره توقف حفاریهای باستانشناسی، احتمال كمبود بودجه را مطرح میكند، ولی در پایان میگوید: "به درستی نمیدانم ریشه و علت اصلی در بروز این مشكلات و ركود پژوهشی در سایتهای باستانی كشور چیست."
به نظر میرسد بازسازی اعتماد از بینرفته میان باستانشناسان و سازمان میراث فرهنگی، دعوت به كار مجدد از استادان این رشته و فراخوان گروههایی كه همكاری خود را به دلایل مختلف با پژوهشگاه باستانشناسی كشور قطع كردهاند، میتواند مشكل توقف باستانشناسی در كشور را رفع كند، مشروط به آنكه نباید از عودت بودجههای هدایت شده این سازمان به بخش گردشگری غافل شد. بودجههایی كه گفته میشود از معاونت میراث فرهنگی، به گردشگری منتقل و خرج توسعه گردشگری خارجی شده ولی عملاً، نتیجه چندانی عاید كشور نكرده است.