آفتابنیوز : آفتاب: هنوز مردم ایران طعم پیروزی انقلاب اسلامی را نچشیده بودند که باید آماده مقابله با فراز و نشیبهای دیگری میشدند. ایجاد درگیریهای قومی در نقاط مختلف کشور، ترور شخصیتها و مسؤولان بلندپایه کشور، بمبگذاریها و ... از جمله توطئههایی بودند که یک بار دیگر مردم ایران را در برابر آزمایش سخت و طاقتفرسایی قرار دادند. اما دشمنان در این میان از برخی ویژگیهای منحصربهفرد غافل بودند و یا قدرتشان را نادیده انگاشته بودند و آن، رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی (ره) و روحیه عاشورایی ملت ایران بود که همواره با تمسک به آنها هرگونه سختی را پشت سر گذاشتهاند.
ایران اسلامی پس از سرنگونی رژیم پهلوی با انواع توطئههای اربابان شاه روبهرو شد که درصدد بودند به هر نحو ممکن انقلاب نوپای ایران را ساقط کنند و یکی از آن توطئهها تحمیل جنگ بود بهطوری که آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی میگوید: ...غرب که بیشترین منافع را در ایران داشت انقلاب را مستقیماً علیه منافع خود میدانست. باید در ایران شرایطی بهوجود میآمد که دیگران ناامید شوند و بگویند نمیشود بدون اتکا به شرق و غرب، انقلاب باقی بماند و یکی از اهداف جنگ تحقق این امر بود.... و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود.
«جیمز بیل»یکی از کارشناسان مسایل منطقه خلیجفارس و خاورمیانه نیز درباره دلیل واقعی جنگ در کتاب خود مینویسد... در این روند عراق امیدوار بود انقلاب ایران را در نطفه خفه کند.
قبل از آغاز جنگ تحمیلی مرزهای ایران 636 بار توسط رژیم بعث عراق مورد تجاوز قرار گرفته بود. در نهایت روز 31 شهریورماه سال 1359 صدام با این تصور که در مدت یک هفته به تهران خواهد رسید تهاجم گستردهای را با بهرهمندی از نزدیک به 12 لشکر پیاده، 15 تیپ مسلح، چهار و هزار و 500 دستگاه تانک و نفربر،360 فروند هواپیمای جنگنده و 400 فروند بالگرد و انواع امکانات نظامی علیه ایران آغاز کرد و برخلاف تصور، صدام که به خبرنگاران قول داده بود یک هفته بعد در تهران با آنها مصاحبه خواهد کرد 35 روز به دلیل مقاومت مردم در پشت دروازههای خرمشهر زمینگیر شد تا اولین نشانههای شکست اهداف اربابانش نمایان شود.هر چند ارتش ایران در آن زمان انسجام چندانی نداشت و سپاه نیز به تازگی تشکیل شده بود اما وحدت کلمه مردم رفته رفته بر مشکلات غلبه کرد.
از آن جایی که استکبار با هدف ساقط کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی جنگ را بر ملت ایران تحمیل کرده بود در این راه از هیچ کمکی به صدام چه از لحاظ تسلیحانی و چه از نظر مالی دریغ نکرد و این در حالی بود که کشورهای غربی از فروختن سیم خاردار به بهانه داشتن کاربرد نظامی آن به ایران خودداری کردند در حالی که در طول نگ،جنگافزارهای شیمیایی بسیاری در اختیار رژیم بعث عراق قرار دادند که تبعات استفاده از این جنگافزارها هنوز هم در رزمندگان شیمیایی شده نمایان است و هر روز خبر شهادت یکی از آنها از گوشه و کنار ایران به گوش میرسد.
پس از شروع جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی از یک سو و خیانت بنیصدر از سوی دیگر شرایط سختی را بر کشور حاکم کرده بود اما با فرار بنیصدر،عملیاتهای پیروزمندانه ایران یکی پس از دیگر شروع شد و با شکست حصر آبادان با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره)، آزادسازی خرمشهر و نهایتا تعقیب دشمن متجاوز در خاک خود ورق جنگ را به سود ایران بازگرداند.
اما به راستی در آن مقطع پرفراز و نشیب چه عواملی باعث شد ملت ایران در برابر سیل تهاجم دنیای استکبار مقاومت کند؟ در وهله اول آن چه بیش از هر چیز در این گونه موارد نمایان میشود رهبری و مدیریتی است که نیازمند مقاطع بحرانی است. ملت ایران که با رهبری حضرت امام خمینی (ره) مبارزات خود را تا پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی آغاز کرده بودند یک بار دیگر تکلیف مهمتری بر دوش خود احساس کردند و آن، حفظ این پیروزی بود و این بار چنان به فرمان پیشوای مسلمین جهان لبیک گفتند که هیچ کسی را یارای مقابله با آنها نبود و این همان چیزی بود که استکبار از آن هراس داشت.
در این باره «کنت دمارانش» رئیس سابق جاسوسی فرانسه درباره هراس غرب از رهبری امام خمینی(ره) میگوید:«ایران یکی از قدرتهای واقعی منطقه است که ذخایر عظیم نفت در قلمرو وسیع و پرجمعیت خود دارد .هزاران سال است که این امپراتوری به عنوان تنها قدرت مسلط کل منطقه شناخته شده است اکنون در زمان آیتالله خمینی این قدرت چندین برابر شده است.»
وی در پیامی به صدام در خصوص حضرت امام خمینی(ره)آورده است: «در مورد این مرد (امام خمینی (ره) هوشیار باش.هیچ چیزی خطرناکتر از جنگلی که آتش گرفته باشد نیست. زیرا بادهای قوی به آن میوزد و آن آتش میتواند مرزهای فکری و کشورهای همسایه را نیز فرا گیرد.»
اما همان طوری که پیش از این نیز اشاره شد دنیای استکبار رژیم بعث عراق را به بهانه برخی اختلافات دیرینه، بهترین گزینه برای دستیابی به اهداف خود که یکی از آنها بازگشت دوباره برای چپاول ثروتهای خدادادی ملت ایران بود میدانست اما هدف آنها تنها این نبود. به عنوان مثال، «طهیاسین رمضان»، نخست وزیر وقت عراق هدف از جنگ با ایران را مبارزه با انقلاب اسلامی ارزیابی کرده و میگوید: « این جنگ به خاطر قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر و نصف اروند نیست. این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.»
«لسآسپین»، رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا نیز میگوید: «باید هدف استراتژیک آمریکا متوقف کردن ایران در گسترش انقلاب اسلامی بنیادگرای خود به جهان عرب و بویژه خلیج فارس باشد، حتی اگر در این راه استفاده از نیروی نظامی لازم شود.»
اما صدام حسین نیز درباره تجزیه ایران میگوید:« ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمیشویم و صریحا اعلام میداریم در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد هر فرد عراقی و یا شاید هر عربی، مایل به تجزیه و ویرانی ایران خواهد بود.»
«طارق عزیز» هم در این زمینه میگوید: «وجود چند ایران کوچک، بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود و ما از شورش قومیتهای مختلف ایران پشتیبانی میکنیم و همه سعی خود را برای تجزیه برای بکار خواهیم بست.»
«آنتونی.اچ. کردزمن» نویسنده غربی میگوید: «به نظر میرسد عراق واقعا اثرات حمله به کشوری را که در میانه راه انقلاب بود تجزیه و تحلیل نکرده باشد. به نظر میرسد عراق به سادگی فرض کرده بود حملهاش به تجزیه ایران منجر شود تا یکپارچگی و وحدت آن. حتی برخی از سران عراق طی مصاحبههای اخیر خود پذیرفتند که آنها هرگز گمان نکرده بودند تأثیر حمله آنها به ایران اینگونه باشد که قیامی تودهای برای حمایت از آیتالله خمینی ایجاد شود.»
«وفیق السامرایی» مسئول بخش ایران در استخبارات عراق میگوید:« رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 مصادف با 31 شهریورماه سال 59، 192 فروند هواپیمایی جنگنده نیروی هوایی عراق به طرف اهدافشان در داخل خاک ایران به پرواز درآمدند. در همین لحظه فرمانده کل قوا، صدام حسین در حالی که چفیه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود، بیآنکه درجات نظامیاش را نصب کرده باشد وارد اتاق عملیات شد.»
«عدنان خیرالله» وزیر دفاع عراق به او چنین گفت: «سرور من!جوانها20 دقیقه قبل به پرواز در آمدند.» صدام به او پاسخ داد:« تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»
اما با همه این این اظهارنظرها، به غیر از مقطع کوتاهی که مشکلاتی به دلیل آماده نبودن قوای مسلح ایجاد شد نه تنها کمر ایران به واسطه ایستادگی مردم و نیروهای مسلح که روز به روز بر اتحاد و هماهنگی آنها افزوده میشد، نشکست، بلکه چنان پوزه رژیم بعث عراق را به خاک مالیدند که تا پایان جنگ همواره به دنبال فرصتی برای خاتمه دادن به جنگ بود اما چون حضرت امام خمینی (ه) به نیات پلید دشمنان پی برده بودند با پشتیبانی ملت اجازه ندادند دشمنان به اهداف خود دست یابند.
اما در این جا بد نیست کمکهای استکبار به عراق در جنگ تحمیلی را از زبان خود آنها مرور کنیم.
«آلن فریدمن» به نقل از یکی از مقامات کاخ سفید میگوید: «نیروهای ما در میدان جنگ به نظامیان عراقی کمکهای تاکتیکی نظامی فراوان میکردند و حتی گاهی نیز خود را دوشادوش سربازان عراقی در مرز ایران مییافتند و این وضعیت تا سال 1987 همچنان ادامه داشت.»
«هاوارد تیچر»،کارشناس ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید میگوید: «آمریکا برای صدام حسین کاری کرد که تا آن زمان برای هیچکدام از نزدیکترین متحدان خود نکرده بود.»
«تیمرمن» در کتاب سوداگری مرگ آورده است: «صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام «سیکسکو» امضا کرد. هدف از این طرح پرهزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده میشد آن بود که برای جنگندههای پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث شود. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده میکرد طی چهار سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد کرد. میراژهای عراقی در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاهها خارج میشدند و به پرواز درمیآمدند.
از دیگر شرکای صدام «سایبترا کنسرسیوم» بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژههای " عکاشات " و " القائم " کار میکرد و یکی از بزرگترین کارخانههای آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا کرد.»
این نویسنده و محقق آمریکایی میگوید: «آمریکا پیش از اعزام سفیر به بغداد یک رئیس تمام وقت در ایستگاه اطلاعاتی آمریکا در بغداد مستقر کرده بود. او از منزلت و جایگاه مهمی در نزد صدام برخوردار بود و قبل از هر حمله بزرگ مورد مشورت قرار میگرفت.»
«آلن فریدمن» در کتاب دعاوی ایران آورده است: «تحویل سلاح تقریباً بصورت روزمره ادامه داشت. یکی از پایگاههای ناتو که در مرکز فرانسه واقع شده بود مرکز بارگیری آنتونوفهای نیروی هوایی عراق بود که بمبهای خوشهای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق میبردند. سازمانهای اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 برآورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند آن کشور شکست خواهد خورد.»
اما کمکهای دنیای غرب به عراق در جنگ تحمیلی به این جا ختم نشد و علارغم ادعای دفاع از حقوق بشر، جنگافزارهایی در اختیار عراق قرار دادند که هنوز هم آثار آنها باقی است و آن، جنگافزارهای شیمیایی است. استفاده از سلاحهای شیمیایی در طول جنگ تحمیلی (1367-1359) توسط عراق، بیش از 100 هزار مجروح و شهید در بین نظامیان و مردم بیدفاع کشورمان به جای گذاشته است.
گازهای ارگانو فسفره ( عوامل اعصاب) و تاولزا ( گاز خردل) در طول جنگ به طور مکرر مورد استفاده قرار گرفتند.پس از جنگ اول جهانی،این اولین بار بود که از سلاحهای شیمیایی به صورت وسیع در جنگ استفاده میشد و این موضوع آشکارا مغایر با پروتکل 1925 ژنو بود.
علاوه بر رزمندگان، مردم بیدفاع شهرها و روستاهای مرزی نیز بارها مورد تهاجم این سلاحها قرار گرفتند در این بین، شهر سردشت با جمعیتی حدود 12 هزار نفر یکی از نقاطی بود که در هفتم تیر ماه 1366 مورد بمباران شیمیایی با عامل خردل قرار گرفت.
گاز خردل، علاوه بر اثرات حاد، به عنوان عامل ایجادکننده عوارض طولانی مدت شناخته شده است.
تماس با گاز خردل در ایجاد مشکلات جدی روحی و جسمی بسیار نقش دارد، برخی از این مشکلات عبارتند از بیماریهای مزمن تنفسی، اختلال در بینایی به علت صدمه به قرنیه، ضایعات پوستی، دردهای مزمن عصبی و برخی اثرات دیگر...
تا به امروز بیش از 50 هزار نفر از ایرانیان بازمانده از حملات شیمیایی همچنان از عوارض ناشی از گاز خردل رنج میبرند و نیازمند مراقبتهای پزشکی هستند.
رژیم بعث عراق در طول جنگ تحمیلی بارها با استفاده از سلاح های شیمیایی علیه رزمندگان اسلام و مردم شهرها بیش از پیش خوی تجاوزگریاش را نشان داد. بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر 1366 فجیعترین و وحشتناکترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عده ی بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما نامید.
وحشیانهترین مورد استفاده در اسفند 1366،در حلبچه بوده است که وسیعترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار میرود که حداقل5000 تن از مردم کرد و مسلمان این شهر را کشته و 7000 تَن دیگر را مجروح کرد.
فاجعهای که در حلبچه رخ داد بدون شک با فجایعی همچون بمباران اتمی شهرهای«هیروشیما و ناکازاکی»ژاپن به دست آمریکا،قابل مقایسه است.
در این جا بهتر است به سراغ کسی برویم که در جنگ تحمیلی دبیرکل سازمان ملل بود. سازمانی که در قبضه دنیای زر و زور است اما این عامل باعث نشد دبیرکل وقت این سازمان رژیم بعث عراق را متجاوز اعلام نکند. خبری که یک بار دیگر حقانیت مردم ایران را به جهانیان ثابت کرد.
«خاویر پرزدکوئیار» در پاسخ به این سوال که به نظر شما آنچه ایران انجام داد، دفاع مشروع بود یا نه؟ میگوید: شکی در آن نیست و این بهترین کاری بود که یک ملت میتوانست در برابر تجاوز به کشورش انجام دهد. هنگامی که دو ارتش نظامی با هم میجنگنند مسأله کاملا متفاوت است با زمانی که یک ارتش در مقابل خود مقاومت مردمی را دارد. در ایران مقاومت در برابر تهاجم عراق مردمی بود و این تنها دلیلی بود که باعث پیروزی ایران شد. بگذارید بگویم پیروزی، چرا که شما در واقع پیروز شدید و توانستید در مقابل متجاوز مقاومت کنید و او را به عقب برانید.