آفتابنیوز : آفتاب: شاید بعد از خواندن این شعر با خودتان بگویید پس چرا خندهدار نبود؟ اگر این را گفتید، بدانید که تعریفتان از طنز کامل نیست.
مرحوم عمران صلاحی این شعر را در کتاب «گزینه اشعار طنزآمیز» خویش با عنوان «چنین گفت...» منتشر کرده است.
«چنین گفت...» شعر طنزی تلخ و عمیق با تصویرسازی و فرم زیباست که شاعر در واکنش به بمباران مردم بیدفاع شهرها در جریان جنگ تحمیلی سروده است.
*** گل سرخ، روی چمن لخته شد
و خون، چتر فواره باز کرد
زنی داشت در باجه با یک نفر حرف میزدکه
پرواز کرد
و خون صدا از رگ پاره سیم
بر خاک ریخت
در آن انفجار
به معراج رفتند پیغمبران کوپنهای بیخواربار
در آن ایستگاه
به مقصد رسیدند مردان کار
به مقصد رسیدند چندین زن خانهدار
و راحت شدند از صف نان و گوشت
به مقصد رسیدند چندین زن کارمند
و آن ماه، شهریه مهد کودک نپرداختند
ز گهواره تا گور، یک خط کوتاه سرخ
تهمتن کجاست
که آید جوانمردی آموزد از پهلوانان این روزگار
جوانمردی آموز از پهلوانی که پیروز شد
بر آن کودک شیرخوار!
توانا بود هر که همدست شیطان بود
توانا بود هر که نادان بود
«چنین گفت فردوسی پاکزاد»
بر آن سنگپایه
در آن بامداد
تهران - 65/6/1