کد خبر: ۱۳۵۹۶۶
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۲

خواستگاری مجید از آمنه

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مجید متهمی که با عفو آمنه بهرامی نو از کور شدن با اسید نجات یافته بود دیروز در جلسه دادگاه اظهار کرد در صورت موافقت آمنه حاضر است با وی ازدواج کند.

آغاز گر جلسه نماینده دادستان تهران بود که از دادگاه خواست با توجه به گذشت شاکی خصوصی متهم را از جنبه عمومی جرم مورد محاکمه قرار دهند.

سپس مادر آمنه به جایگاه آمده و با بیان اینکه از تصمیم آمنه مبنی بر عفو متهم تا آخرین لحظه خبری نداشته است گفت: روز قصاص حتی سرم را هم به دست مجید وصل کرده و اسید را هم در سرنگ پر کرده و آماده اجرای حکم بودند که آمنه گفت قصاص نمی‌خواهد و با این کارش خود ما هم شوکه شدیم. در حال حاضر هم نمی‌دانم دخترم از دیه متهم هم گذشته یا فقط از قصاص وی صرف‌نظر کرده است.

سپس مجید به جایگاه آمد. وی که حال مساعدی نداشت و به سختی قادر به حرف زدن بود گفت: من از آمنه واقعاً ممنونم که رضایت داد و امیدوارم بتوانم کاری کنم که این اتفاق را جبران کند!

متهم در پاسخ به این سوال که آیا حاضر است با آمنه ازدواج کند افزود: او تنها عشق زندگی من است و اگر وی راضی باشد من هم موافقم.

در این هنگام مادر آمنه برآشفته شده و با ناراحتی گفت: من حاضر نیستم حتی جنازه دخترم را روی دوش این مرد بگذارم. من آمنه را تا وقتی زنده‌ام پیش خودم نگه می‌دارم. دخترم قبل از اینکه صورتش توسط این مرد سوزانده شود خواستگارهای زیادی داشت اما به خاطر ادامه تحصیل آنها را جواب کرد، مجید پیش آنها عددی نبوده و نیست.

سپس دادگاه از مجید خواست به دفاع خود ادامه دهد. متهم در دفاع از خود گفت: من دیه آمنه را می‌دهم، پدرم خانه‌اش را فروخته و تا هفته بعد پولش را از خریدار می‌گیرد و دیه را می‌دهد. من هم از دادگاه می‌خواهم در مجازاتم تخفیف بدهد.

متهم در پاسخ به این سوال قاضی که چرا‌ آنقدر آشفته‌ای پاسخ داد: من در زندان خیلی زجر کشیدم و الان هم اصلاً حالم خوب نیست و به سختی قادر به تکلم هستم.

قاضی عزیزمحمدی هم خطاب به متهم گفت تو با این کارت این دختر را بدبخت کرده‌ای آیا قبول داری که مجید بعد از گفتن پشیمانم، سکوت کرد.

سپس وکیل مجید به جایگاه آمده و گفت: اقدام بزرگوارانه آمنه و گذشت وی از موکل من بازتاب خیلی خوبی در جامعه داشت و نشان داد جامعه از خطای مجید گذشته است. مجید بعد از گذشت آمنه آنقدر حالش بد شد که یک هفته در بیمارستان بستری شد. موکل من به شدت تحت فشار روحی و روانی است. او تبدیل به یک آدم کاملاً منزوی شده است. خودش هم می‌داند کاری غیرقابل جبران و حتی بدتر از قتل انجام داده است. پدر او یک خانه 70 متری در جنوب شهر دارد که آن را برای دادن دیه زیر قیمت به فروش گذاشته است و خودش و مادر مجید در این سن و سال باید بروند و در خانه استیجاری بنشینند. من از قضات محترم می‌خواهم شرایط سخت خانواده مجید و سختی‌هایی که خانواده وی متحمل شده‌اند را هم در نظر بگیرند.

در پایان دادگاه قضات شعبه 71 با توجه به معلوم نبودن نوع رضایت و بعضی نواقص پرونده آن را به دادسرا ارجاع دادند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین