آفتابنیوز : آفتاب- سرویس سیاسی: سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاههای کشور که در آستانه میلاد حضرت امام رضا علیه السلام برگزار شد ضمن تبریک میلاد آن بزرگوار و استماع سخنان حاضران به بررسی اوضاع فعلی دانشگاههای کشور پرداخت.
متن کامل سخنان وی را در ادامه بخوانید:
به نام خدا
در آغاز سخن میلاد حضرت امام رضا علیه السلام را تبریک عرض میکنم. نام امام رضا به طور ویژه با علم و آزاداندیشی با بحث و گفتوگو عجین شده است البته تمام بزرگان و اولیاء اسلام و خود حضرت پیامبر اینچنین بودند ولی به خاطر شرایط اجتماعی وقتی نام امام رضا میآید آدم به یاد جلسات و بحث ها و گفتوگوها با آدمهایی که حتی نظراتی ضداسلامی داشتند میافتد.
سال تحصیلی را نیز تبریک عرض میکنم چون به هرحال حیات یک جامعه به علم و دانش و دانشگاه هست و آغاز سال تحصیلی یعنی ظهور و تنفس این موجود حیاتی که باید سعی هم کرد بهتر نفس بکشد و زندگی کند.
وضع هر جامعهای را با وضعیتی که دانشگاهها و علم در هرکشوری دارد باید سنجید؛ اعتلا و آزادی و خلاقیت و امید در دانشگاه اگر وجود داشته باشد نشاندهنده این است که در جامعه زندگی وجود دارد ولی اگر حالت یأس و رکود در فضای دانشگاه و زندگی اساتید و دانشجویان حاکم باشد نشاندهنده این است که جامعه وضع خوبی ندارد.
ما در دوران مسئولیت رسمی به نظرمان آمد که باید دانشگاه فعالتر و پویاتر شود وقتی نوعاً نیروهایی به صحنه آمده بودند که هم فاضل بودند و هم دلبستگی به انقلاب داشتند. خیلی معقول به نظر نمیآمد که دانشگاه مثل مکتب خانه اداره شود و حتی دانشگاه نمیبایست تابع ضوابط و شرایطی باشد که در دستگاههای دیگر بود، بلکه میبایست مستقل و متکی به خود باشد و هم آزادی عمل و هم مسئولیت داشته باشد و تضمینی برای اینکه کارها درست انجام شود داده شود. دانشگاه باید حرمت داشته باشد و حرمت آن هم این است که احساس استقلال بکند چه در برنامهریزی و اجرای برنامهها و چه در اداره و مدیریت دانشگاه. در نحوه هزینهکردن بودجه و جذب امکانات و برنامههای اینچنینی.
در برنامه چهارم این مسئله خیلی علمیتر در نظر گرفته شد تا نهادینه شود و کوشیدیم تا هیئت امناء نظیر یک پارلمان برای دانشگاه عمل کند.
این امر در نظر گرفته شد تا مدیریتهای دانشگاهی از گروه گرفته تا ریاست دانشگاه از طریق نوعی انتخاب باشد و نظر دانشگاهیها در این امر به رسمیت شناخته شود و و البته نظر این بود که این امر نهادینه شود.
فضای دانشگاه فضای پرسش و پاسخ است و اگر ما از آزادی صحبت میکنیم که در درجه اول آزادی اندیشه و بیان است بروز و ظهورش را باید در دانشگاهها ببینیم.
رشد علم و جامعه به این است که بحث و صحبت شود در یک فضای پادگانی این امر میسر نمیشود اصلا وجود فکر و اندیشه که وجهتمایز انسان از سایر موجودات است بسته به آزادی است. اصلاً حیات دانشگاه به آزادی نظر و پرسش و آزادی اندیشه و البته احترام کردن به اهل علم است لااقل در مورد مسائلی که مربوط به خودشان میشود.
در بیستساله اخیر که قرار بود کشور برنامهای اداره شود برنامهای پختهتر و جامعتر از برنامه چهارم نبود و یکی از وجوه امتیاز این برنامه هم استفاده از نیروهای علمی و دانشگاهی بود.
برنامه چهارم درصدد تقویت فضای متناسب با مردمسالاری در جامعه بود و هم زمینههای پیشرفت و توسعه و جهش در آن دیده شده بود.
در جلسهای که کارگزارن نظام خدمت رهبری داشتند گفتم ایران آماده یک جهش است زمینههایش فراهم است و ما باید تلاش کنیم این جهش انجام بگیرد و ما تاخیر زمانی و تاریخی داریم و باید با جهش جلو برویم.
در این برنامه بود کمتر از دویست میلیارد دلار برای برنامه پنجساله با رشد هشت درصدی اقتصادی در نظر گرفته شده بود که حدود صد میلیارد آن از نفت استفاده شود و الباقی با جذب امکانات و سرمایه غیرنفتی از جمله از خارج.
البته جذب سرمایه و تکنولوژی سیاستهای متناسب خودش را هم میخواهد. نمیتوان در دنیا منزوی بود و انتظار داشت سرمایه خارجی به کشور بیاید نمیتوان در دنیا مورد تهدید بود و درها به روی کشوری بسته باشد ولی تکنولوژی به کشور بیاید. در این جهت گامهایی برداشته شد.
باید ببینیم امروز با 500 میلیارد دلار درآمد نفتی رشد اقتصادی چقدر است؟ آیا واقعاً در این مسیر گام برداشتهایم!؟
ازجمله کارهایی که میشد و میبایست بشود همین برنامه چهارم بود که بیشترین استفاده و بهرهگیری را از نظر استادان و دانشگاهیان و اهل علم و فن و نظر استفاده شد و نتایج خودش را داد.
خاطرهای را که به استقلال دانشگاهها مربوط است نقل کنم. در شورای انقلاب فرهنگی مدیری که منتخب اعضاء و هیئت علمی بود برای رأیگیری معرفی شد. یک نفر گفت این کار کار غلطی است، آقای دکتر توفیقی آنجا عصبانی شدند و گفتند من همین را درست میدانم و بر آن اصرار میکنم و به هیچوجه حاضر به عقبنشینی نشدند.
خاطره دیگر اینکه در یک سفر خارجی از من پرسیدند خاطراتی که شما دارید از دوران ریاستجمهوری را بگویید یادم است آنجا گفتم یکی از شیرینترین خاطرات من در سال 83 در دانشگاه تهران و دانشکده فنی بود که من صحبت میکردم ولی عدهای اعتراض کردند همان وقت که بعضی شلوغ میکردند البته در مقابلش هم خیلیها محبت میکردند آنها هم بیمحبتی؛ همانجا که نشسته بودم با خود گفتم مگر چه میخواستیم؟ به یاد گفته امیرالمؤمنین افتادم که فرمود مقدس نیست امتی که مظلوم نتواند حقش را از ظالم بگیرد یا در مقابل قدرت نتواند اعتراض کند بدون اینکه لکنت زبان داشته باشد.
بالاخره رئیسجمهوری کشور که رئیس شورای امنیت ملی است و دستگاههای دیگر در اختیار او هستند دانشجویان با خیال راحت و امنیتخاطر در برابر او صحبت و به او اعتراض سخت میکنند و مطمئنم کوچکترین نگرانی ندارند که بهخاطر این اعتراض مورد تعرض قرار گیرند و این دستاورد بزرگ دولت اصلاحات بود البته دل من میخواست درهمه ارکان حکومت اینطور باشد.
باری اندیشه و خلاقیت جز در سایه آزادی تحقق پیدا نمیکند؛ آزادی بیبندوباری نیست بلکه مراد از آزادی اینکه اندیشه کردن و بیان اندیشه هزینه نداشته باشد اگر چنین بود اندیشه هم میآید در حالی که عدم امنیت و ترس از فکر کردن و بیان آن بزرگترین مانع خلاقیت است و حاصل کار سرخوردگی و نومیدی است.
آزادی محافل علمی و دانشگاهی و رسانهای خود عامل بزرگ جلوگیری از فساد و مبارزه با فساد است آیا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارتکنندهای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکلها و احزاب و مطبوعات آزادیهای لازم مصرح در قانون را داشتند آیا این فسادهایی که در امروز هست تحقق پیدا میکرد؟ یا اگر میکرد نحوه برخورد با او جدیتر نبود؟!
اگر مطبوعات ما آزاد بودند؛ گر احزاب و گروهها آزاد بودند، میتوانستند نقد کنند و نظارت جدیتر بود. در بسیاری از کشورها یک روزنامه میتواند مقتدرترین حکومت را به زیر بکشد.
اگر این آزادی باشد جلوی بسیاری از فسادها گرفته میشود و جلو میل قدرت به سوی دیکتاتوری را میگیرد.
شاید بدترین فساد این باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئولیتی ندارد و هرکاری میخواهد انجام دهد ولو حسننیت هم داشته باشد.
مطمئنم یکی از جاهای شکلگیری و تمرین آزادی در دانشگاههاست. وقتی میگویند بالای 90 درصد دانشگاهیان انحراف دارند منحرفند! آن دیدگاه نتیجهاش همین است که الان هست. این دیدگاه خیلی خطرناک است و اگر در حاکمیت نفوذ پیدا کند نتایج خیلی بدتر از اینها هم خواهد داشت.
نتیجه سیاستها و کارکردهای نادرست از دست رفتن انبوه نیروهایی است که سرمایههای کشورند. باید بررسی شود چه تعداد اساتید ما از کشور رفتهاند وقتی محیط، علمی نیست و احساس ناامنی و دلخوری میکنند میروند. این سیر، صعودی است همچنین دانشجوهایی که میروند اینها زیانهایی است که اگر دانشگاه را ازجای خود خارج کردیم نگذاشتیم خودشان مدیریت داشته باشند نگذاریم امنیت و بحث و گفتوگو و صحبت و اعلامنظر باشد چنین خواهد شد. اگر خواستیم دانشگاه و دانشجو فقط در اختیار برخی سلیقههای خاص با سیاستهای خاص قرار بگیرد ممکن است ظاهر قضیه آرام باشد ولی مشکل حل نخواهد شد. کل جامعه زیان بزرگی میکند.
مگر ما سرمایهای بالاتر از نیروی انسانی داریم؟ که بخصوص بعد از انقلاب رشد کمی و کیفی زیادی کرده است.
حیات و رشد دانشجو به ابراز نظر و طرح شدن و صحبت کردن است که باید در یک محیط آزاد باشد روحیه جوانی که در دانشجویان است ایجاب میکند که بروز و ظهور و تکاپو داشته باشد نه تنها در مسائلی که مربوط به دانشگاه است در مسائلی که مربوط به سرنوشت کشور است.
اگر جلوی این کار گرفته شود جامعه با مشکل بزرگ روبرو خواهد شد؛ فکر را که نمیشود کشت؛ آن احساس درونی را نمیتوان کشت میتوان کاری کرد که از روی ترس یا ملاحظه ابراز نشود. امنیتی کردن فضای دانشگاه و کل جامعه و محدود کردن آزادیهای مشروع بخصوص برای استاد و دانشجو زمینهساز یک خطر است، یعنی میل کردن به ایجاد تشکلهای زیرزمینی که دور از ذهن جامعهاند و دچار یک نوع جمود و انجماد و خود محوری میشوند و در دارزمدت تبدیل به نیرویی خواهد شد که فقط به براندازی میاندیشد. اشتباه است اگر تصور شود که با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است!
برخورد خشن با معترضان پس از انتخابات راهحل نبود بلکه اگر با تدبیر، امور کانالیزه میشد و در بستر احزاب و تشکلها و گروهها جریان مییافت تا بتوانند حرفشان را بزنند این امر در جامعه امنیت ایجاد میکرد.
این راه یعنی حرمت گذاشتن و به رسمیت شناختن مردم و تداوم حضور اجتماعی در کانالهای شناخته شده و مسؤول و جلوگیری از یأس و نا امیدی و طرح شدن راهحلها برای مشکلات جامعه.
این جمهوری اسلامی و انقلاب ارزان به دست نیامده که به سادگی لطمه ببیند. باید بتوان بحث و گفتوگو کرد. آیا نگرانکننده نیست اگر ببینیم بخشی از نخبگان و جوانان ما از جمهوری اسلامی دلخوراند و حتی متأسفانه این دلخوری دارد به اسلام هم سرایت میکند.
به هر حال نگرانی شما که هم بحمدالله انسانهای فاضل، خوشسابقه، علاقمند به انقلاب و کشور و مردم و نوعاً داری تجارب ارزنده در مدیریتهای کلان و بخصوص مدیریتهای علمی و دانشگاهی هستید باید مورد توجه قرار گیرد.
شما از جمله کسانی هستید که دلبستگیتان به اصل اسلام و انقلاب در هر زمان و مکان ثابت شده است و هماینکه خواستار تحقق خواستهای تاریخی مردم و سربلندی کشور هستید و اگر مسائلی مطرح میکنید واقعاً برای حفظ ارزشهای اصیل انقلاب است که متأسفانه خیلی از اینها تحریف شده و تحریف میشود، چنانکه دروغ گفتن و تهمت زدن میشود یک ارزش و اظهارنظر کردن میشود یک جرم در بعضی موارد!
کسانیکه که نسبت به این امور تذکر میدهند خیرخواه واقعی جامعه هستند. اگر گفته میشود فضا بازتر شود، آزادیهای مشروع و قانونی رعایت شود، یک سلیقه خاص نخواسته باشد فقط به حذف بیاندیشد دلخوریها و سرخوردگیها از بین میرود و بعد هم انتخابات انتخابات مطلوبی باشد که همه احساس کنند میتوانند در آن شرکت کنند. اینها عین خیرخواهی است.
تلقی مردم در جامعه مهمتر از واقعیت مسئله است اگر در کشور ما تلقی این باشد که سیستم اقتصادی ما سیستم فاسدی است این تلقی از خود فساد واقعی بدتر است!
اگر احساس باشد قانون در جامعه ارزش ندارد و دور زده میشود شما وقتی قانونی هم با فساد برخورد کردید در مردم اعتماد ایجاد نمیشود.
معتقدم اگر در تلقی جامعه در انتخابات اشکالاتی وجود دارد؛ در تعیین صلاحیتها در رأیگیری باید هم در پی راهکارهای درست بود و هم کوشید این تلقی از میان برود.
در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاهها و نظرات خویش پرداختند مهتمرین آنها بدین شرح است:
در دوران مسئولیت آقای خاتمی تحولات جدی در آموزش عالی کشور و در فضای علمی کشور به وقوع پیوست و یک انگیزه مندی و باور و یک جایگاه رفیعی برای دانشگاه و علم در آن دوران فراهم شد آنچه الان از پیشرفتهای علمی شاهد هستیم مستند میتوان نشان داد مبانی و ریشههایش در دروان مسئولیت جناب آقای خاتمی و نگاه ایشان به علم و دانشگاه دانست.
نظام آموزش عالی کشور این روزها حال و روز خوشی ندارد.
متاسفانه وقتی در نظام علمی مشکلاتی ایجاد می شود آثارش بلندمدت است اگر روندهای فعلی ادامه پیدا کند باید نگران آثار آن بود.
یکی از اتفاقاتی که دارد میافتد و بسیار نگرانکننده است تضعیف نهاد علم و دانشگاه است؛ نگاه ابزاری که دوستان به علم و دانشگاه میکنند یعنی آن را به پایینترین سطح خود تقلیل میدهند و صرفاً به عنوان ابزار برای تحقق اهداف خود به نهاد علم و دانشگاه نگاه میکنند که متاسفانه فضای نمایشی در حال حاکم شدن بر علم و دانشگاه است؛ بعضا گزارشها و آماری که داده میشود، رفتارهای نمایشگونه که در فضای دانشگاه ایجاد میشود عملاً هویت علم و دانشگاه را سست میکند که در بلندمدت دانشگاه را ازآن کارکردهای خود میاندازد و آثار بعدیاش در نظام توسعهای و فرهنگی و سیاسی کشور میتواند متجلی شود.
یکی از مهمترین دستاوردهای دولت اصلاحات قانون برنامه چهارم و اصل استقلال دانشگاهها بود و هیئتامنائیشدن تمام تصمیمات دانشگاه که در پیشرفتهترین کشورها نیز مشابه این امر را نداریم.
دانشگاهها باید انعطافپذیر و پاسخگو به جامعه باشند متاسفانه الان از آن قانون یک شکل ظاهری مانده است و یک نظام متمرکز سربازخانهای به نظام علمی کشور حاکم شده است.
جای نگرانی است که ما با نگاه سختافزاری و خشن میخواهیم فرهنگ و ارزشهای اخلاقی و باورهای دینی را درست کنیم که متاسفانه جواب عکس داده است.
این رفتارها جز ناامیدی قشر دانشجو و تشویق آنها به خروج از کشور متاسفانه نتیجه دیگری ندارد.
ریشه کار که انگیزههای متعالی است با یکسری رفتارهای سبک و سطحی دارد لطمه میبیند و واقعاً باید نگران بود که روندهایی که پایهگذاری شده بود در سی ساله بعد از انقلاب به تدریج سست شود و ما را با مشکل جدی روبهرو کند.
در دانشگاهها به جای تزریق فضای خلاقیت و نوآوری و شجاعت یک فضای ترس و نگرانی و محافظهکاری در بین دانشجوها و هیئت علمی میبینیم که ترجیح میدهند در حاشیه کار خود را انجام دهند.
متأسفانه یکی از نگرانیهای جدی این است که دانشجوها دارند رانده میشوند یعنی الان دیگر نه تشکل جدی دانشجویی و نه فعالیت جدی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را میبینند و گفته میشود فضای دانشگاهها آرام است!
سکوت در فضای داشنگاهی را باید بزرگترین تهدید قلمداد کرد.
توجه نمیکنند رشد استعدادهای دانشجویی و حداکثر کردن فعالیتهای دانشجویی در گرو ایجاد بسترهای فعالیت است.
نگران قضیه کنار راندن دانشجوها و فراهم نیامدن امکان اینکه اینها بتوانند بحث و گفتوگو کنند هستیم.
همچنین گفته شد معمولاً در دانشگاهها دو مراسم مهم از دیرباز وجود داشت، یکی مراسم آغاز سال تحصیلی که نشانه احترام به علم بود و یکی 16 آذر که نشانه پویایی فضای سیاسی و آزادی در دانشگاهها و در هر دو هم آقای خاتمی شرکت داشتند و حالا به نحوی هر دو تعطیل شده یا به صورت نمایشی درآمده است.
دیروز دانشجو با جرأت و امنیت مطالب خود را ابراز میداشت چنانکه در سال 1386 در 16 آذر دیدیم که چگونه تعدادی از دانشجویان بدون اینکه دغدغه برخورد با خود را داشته باشند به رئیسجمهوری انتقاد و اعتراض کردند ولی امروز دانشجویان سطح بالا را شلاق میزنند. در زمان شما فلش مهاجرت نیروی علمی از خارج به داخل بود از جمله 300 نفر از افراد و استادانی که آمدند امروز اظهار پشیمانی میکنند و هر روز بر تعداد کسانی که میروند افزوده میشود.
اعمال فشار از بیرون و برقراری رابطه فرماندهی و فرمانبری میان وزارت علوم و دانشگاه و بسته شدن فضا، تزریق برنامهریزی شده نیرو به دانشگاه و ... همگی منشاء خسارتهای بزرگی برای جامعه دانشگاهی و کل جامعه و نظام است.