آفتاب: متن کامل بیانات منتشرنشده حضرت آیتالله خامنهای در جمع فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس در ادامه میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوشحالیم از اینکه شما دوستان عزیز این جور صریح و بیابهام مسائلی را که مورد نظرتان بود در این نوشتهای که آقای دکتر زارعی خواندند، بیان کردید.
البته من تا آن حدودی که با مجلس و گذران امور در مجلس آشنا هستم، همین مواضع را، شبیه همین مواضع را میشنوم، میبینم، در نطقهایی که می شود، در اظهاراتی که در روزنامهها منعکس میشود، از بعضی از دوستانی که حالا در ذهنم اسم شریفشان مشخص و بارز هست.
خب اینجا هم که به طور کامل عدالت را هم رعایت کردند آقایان، هم به قوه مقننه و هم به قوه مجریه علی السواء اعتراض کردند که هیچ گونه بی عدالتی ای در این زمینه از این جهت نشود. خیلی متشکریم.
من یک جمله اول در باب مجلس عرض بکنم. این منشی که شما دارید یعنی احساس تکلیف، شناخت تکلیف و بعد پای فشردن بر آنچه که احساس شده لازم است و وظیفه شماست و ملاحظه چیزی را نکردن، این آن جوهر نمایندگی است؛ این خیلی چیز باارزشی است.
البته این کار در یک شرایطی آسان است، در یک شرایطی هم سخت خواهد بود. خب امروز این مواضعی که شما ابراز می کنید که همین پای فشاری بر مبانی انقلاب و اصول انقلاب و ارزش های انقلاب و اینهاست این که اکثریت عظیمی از مردم طرفدار این هستند.
حالا ممکن است سلایقی مخالف باشند، لکن حرف دل عامه مردم، توده مردم و بسیاری از خواص همین هاست، همین مبانی اصولی و ارزش های اصولی است؛ گفتن اینها آن چنان پرهزینه نیست، خب گاهی چرا، به قول شما وکیل الدوله، چه چه چه، از این حرف ها ممکن است بزنند؛ این ها خیلی چیزهای مهمی نیست و هزینه زیادی ندارد.
یک وقت همین موضع هزینه های زیادی را بر انسان تحمیل می کند، باید برای آن شرایط هم آماده بود. من نمی گویم، آینده نگری نمی کنم من. نمی خواهم هم بکنم. نمی توانم هم آینده نگری بکنم. اما شما باید برای همه شرایط آماده باشید و بیمناک از این نباشید که حالا اگر ما احساس تکلیفی کردیم و عملی انجام دادیم یا حرفی زدیم، این موجب می شود که فلان هزینه بر ما تحمیل بشود. خیلی خوب بشود، دیگر زندگی همین است. زندگی مجاهدانه همین است. اهمیت مجلس هم به خاطر همین است که می تواند تعیین کننده باشد. تاثیرگذار باشد در امروز و فردای کشور.
من یادم است در آن وقتی که بنا بود انتخابات ریاست جمهوری انجام بگیرد، انتخابات ریاست جمهوری اول انقلاب، خب قبل از انتخابات مجلس شد دیگر، یادتان است. یعنی اواخر سال، در زمستان سال ۵۸، انتخابات ریاست جمهوری شد. بعد در بهار بعدش انتخابات مجلس انجام گرفت. اوقاتی که انتخابات ریاست جمهوری بود بنده و یکی دو نفر دیگر از دوستان رفتیم قم خدمت امام. غرضمان این بود که از ایشان درخواست کنیم از نامزدی که مورد نظر ما بود ایشان حمایت کنند. یا کمک کنند. یا راهنمایی کنند. بالاخره می خواستیم با ایشان مطرح کنیم. آن نامزد هم آقای بهشتی بود. گفتیم آقای بهشتی را ما به عنوان نامزد معرفی کنیم به امام.
نشستیم یک جلسه کوچکی همین چهار پنج نفری با خود امام و حاج احمد آقا، مرحوم حاج احمد آقا هم بود. نشستیم در آن راهروی بین اتاق بیرونی و اندرونی و ایشان خیلی همچین جمع و جور، یک مقداری صحبت کردیم. صحبت های خوبی آنجا شد. حالا تفاسیرش مورد نیاز این جلسه نیست.
آن بخشی که مورد نیاز بود ایشان گفتند که بروید شما سراغ مجلس. مهم مجلس است. بروید مجلس را بگیرید. خب آن وقت دوره انقلاب بود. اول انقلاب بود. همه کشور انقلاب بود. ایشان به ماها که یک مجموعه ای بودیم، که مثلا فرض کنید کسانی بودیم که احساس می شد نزدیکتریم با ایشان، ایشان به ما توصیه می کردند بروید مجلس را بگیرید. پیش بینی می کردند که ممکن است اوضاع و احوال جوری بشود که نیاز به چالش و درگیری و اینها پیش بیاید. یک سنگر مهم لازم است، آن را به ما توصیه می کردند می گفتند شما بروید سراغ مجلس، مجلس اینقدر مهم است. یعنی واقعا در همه اوضاع و احوال پایگاه مجلس را باید حفظ کرد.
من خب سال ها در قوه مجریه بودم قبلش در قوه مقننه بودم، با ارتباط با این قوای گوناگون اوضاع و احوال را می دانم چیه. دست قوه مجریه باز هست. چه جوری باز هست. خب پول در اختیارش هست. امکانات در اختیارش هست. با توجه به همه اینها من عرض می کنم قوه مقننه یک نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری دارد و اگر چنانچه قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی بتواند آن چنان که شایسته انقلاب هست به وظایفش عمل بکند، مطمئن باشید که همه چیزها ولو بتدریج، ولو با کندی به سمت درستی خواهد رفت.
خب، در مجلس آدم های جور واجوری هستند. هر دوره ای هم که پیش می آید وضع خاصی پیدا می کند لکن وقتی که هسته ای مثل شماها، یک مجموعه ای مثل شماها در مجلس وجود دارد این پایداری، این ایستادگی، این پافشاری بر مبنای این خیلی چیز خوبی است.
اینها به عنوان یک سنت هایی در مجلس می ماند، در مجلس ها می ماند. کمک می کند به پیشرفت مجلس. بنابراین از اصرار بر امر صحیح و حق ولو با یک هزینه هایی هم همراه باشد شما هرگز نبایستی پشیمان باشید که نیستید البته، می دانم هم که پشیمان هم نیستید.
همین است. بحث، بحث اثبات و تثبیت آن حقی است که این کشور و این ملت برای او قیام کرده. خب، قبل از انقلاب در دوران مبارزه و نهضت هم همین جور بود. یک عده ای بودند حرف را قبول نداشتند. یک عده ای هم داشتند یا اجمالاً یا تفصیلاً، لکن آماده نبودند بیایند در میدان. انسان آن وقت خون دل می خورد به خاطر اینها که اینها کسانی بودند، می فهمیدند هم که دستگاه، دستگاه ظالمی است و باید در مقابل او ایستاد و باید مبارزه کرد اما نمی آمدند دیگر. حاضر نبودند دردسرهایش را قبول کنند. امروز هم همین جور است. خیلی ها هستند حرف ها را قبول دارند منتها خب حاضر نیستند بیایند توی میدان دردسرهایش را قبول بکنند. تحمل کنند.
اگر چنانچه کسی احساس می کند که واقعا توی میدان است و دارد می جنگد و دارد مبارزه می کند باید عرض کنم که آن جبهه ای که به نظر او جبهه ناحق و باطل است باید افتخار کند، خدا را شکر کند، این توفیق را مغتنم بشمارد و نگه دارد. این مطلب اول.
عرض می کنم خدمتتان که خب اشکالاتی که اینجا ذکر شد چه به رئیس این قوه چه به رئیس آن قوه، خب درد دل هایی است که ممکن است بعضی هایش مورد تایید بنده هم باشد، بعضی هایش هم نباشد. بعضی هایش را ندانم. بعضی را بدانم. لکن باید دید خب حالا در مقابل اینها چه باید کرد؟ چگونه باید عمل کرد؟ چه باید کرد؟ علاج چیست؟
یک مطلب کلی را ما همیشه باید در نظر داشته باشیم و آن، این است که توقع کم گذاشتن در به اصطلاح کاسه و وزنه، کفه حق را از همه کس باید داشت. یعنی بی توقعی اش نباید بشود. انسان کامل و بی عیب و نقض که انسان هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد پیدا نمی کنیم، بجز معصومین.
باید یک مقداری آماده بود. برای حالا آنچه که انسان آن را کوتاهی بنامد، جفا بنامد، بی وفایی بنامد، نمی دانم هر چه که اسمش را می گذارید. باید آماده بود بالاخره واقعیت عالم این است. حتی نزدیکان به امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام، آن کسانی که نزدیک بودند، یک مواردی دارد دیگر در روایات بعد از رحلت پیغمبر درباره بعضی از بزرگان، «حاث حیثة ثم رجع» یعنی یک تکانی خوردند. خیلی ها از آن خوب خوب ها، خب بعد البته گذر زمان و عرض کنم که هدایت های نفس گرمی مثل امیرالمومنین اینها را برگرداند به راه. والا این جور نبود که انسان خیال کند حالا همه آن اصحابی که از نظر ما اینها ستاره های درخشانی هستند و هستند هم واقعا، اینها همچنین بی عیب و نقض بودند. نه بالاخره از این جور اشکالات را باید انتظار داشت، توقع داشت، پیش می آید. یک مقداری بایست تحمل کرد.
من حاصل عرضم این است. یک مقداری باید تحمل کرد، یک مقداری بایستی پذیرفت و الا انسان اگر چنانچه با دیدن یک ناهنجاری ای در یک عملکردی، در یک شخصی، آن چنان به هم بریزد که دچار یاس بشود، دچار آشفتگی بشود، دچار مثلا افسردگی بشود، اینکه خب کار نمی گذرد که. بایستی انسان نگاه کند، خب بله، این اشکال وجود دارد اگر نداشت بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد ما چه کار باید بکنیم؟ این جوری بایستی، یعنی این مبنای عملکرد باید این باشد.
آرمان گرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند. جوری نباشد که به خاطر دیدن برخی از ناهنجاری ها که با آرمان گرایی ما مخالف است حرکت ما دچار توقف بشود یا دچار اشتباه و انحراف بشود یا از آن مسیری که دارد به جای دیگری سرش گرم بشود و مشغول بشود. با این نگاه، نگاه کنیم. یعنی حالا من چه کار می توانم بکنم با این دو بزرگواری که اسم آوردید. نصیحت کنم، سفارش کنم، مثلا حالا یک بابی از این قبیل هست.
اگر چنانچه نسبت به من پیشنهادی وجود داشته باشد آقایان بگویند، ما استفاده می کنیم. قبول می کنیم که ما چه کار کنیم. ما به این آقا چه بگوییم. یا چه جوری با ایشان عمل کنیم. به آن آقا چه بگوییم، چه جوری با ایشان عمل کنیم. می کنیم هم دیگر حالا تا آن حدی که به ذهنمان می رسد و می فهمیم که می شود کرد و باید کرد می کنیم هم برخی از کارها را. اگر آقایان هم پیشنهادی دارند به من پیشنهاد کنید که الان در این نامه نبود بخصوص پیشنهادی به من.
اما اینکه شما چه کار کنید؟ به نظر من دو بخش دارد این قضیه، یکی نسبت به دولت، یکی نسبت به مجلس. در مورد دولت خب این اشکالاتی که شما گفتید ممکن است وارد باشد. حالا با بعضی هایش یا مثلا؛ منتها جمع بندی باید کرد.
من این را بارها گفتم، ما اثبات و نفیمان نسبت به اشخاصی ناشی است از جمع بندی ای که ما داریم. نسبت به این آدم یا نسبت به دولت یا نسبت به این جریان. به معنای این نیست که هیچ نقطه منفی ای در این جایی که ما داریم تاییدش می کنیم نیست. خب چرا، نقطه منفی هم هست. منتها من وقتی مقایسه می کنم بین آن نقطه منفی و آن نقاط مثبت می بینم که آن نقاط مثبت ترجیح پیدا می کند. خب نتیجه این جمع بندی می شود این. این جوری باید به نظر من عمل کرد. شما هم تذکراتتان را بدهید. نهی از منکر اگر منکری می بینید بکنید امر به معروف اگر چنانچه معروفی هست که زمین مانده بکنید. اما این موجب نشود که این منکر را یا این نقطه منفی را آدم بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند یا فرض کنید که فاصله ایجاد بشود یا تعارض کند یا تخریب کند کمااینکه بعضی ها هم همین جورند دیگر. بعضی ها هم آدم می بیند.
به بنده خب خیلی مراجعات گوناگون از همه جا هست. می آیند بعضی یک نقطه منفی را در یک شخصی، در یک دولتی، فرض کنید که می گیرند، آن را مستمسک قرار می دهند بنا می کنند آن وقت این را دلیل قرار می دهند برای اینکه باید با او معارضه کرد، باید با او مخالفت کرد، باید با او دشمنی کرد. باید چه کرد. یعنی این، این درست نیست. باید جمع بندی کرد بله، این اشکالات برخی هست، برخی کوچک هم نیست. ممکن است بزرگ هم باشد. منتها در عین حال باید در جمع بندی ملاحظه کرد دید که این جمع بندی نتیچه اش چه می شود. بالاخره ما در این جمع بندی آن نقاط مثبت غلبه دارد بر نقاط منفی، آنی که تا حالا ما فهمیدیم این است.
خب دارد کار می شود. دارد زحمت کشیده می شود، دارد شعارهای انقلاب گسترش پیدا می کند. اینها چیزهای خوبی است. اینها یک چیزهایی است که کشور به اینها احتیاج دارد. اگر چه چیز منفی ای هم ممکن است باشد و هست. در مورد داخل مجلس و رئیس و خودتان به نظر من این اشکالات را خب تذکر بدهید، مانعی ندارد، منتها اینجا هم شما سعی کنید بیش از آن مقدری که حد و حق این اشکالات هست بیش از او برایش حساب باز نکنید.
اولاً راه حمل بر صحت را نبندید به کلی، در مواردی، چون آدم، خب ممکن است واقعا یک، برخی از این چیزهایی که آقایان گفتند ممکن است حمل بر صحت در آن وجود داشته باشد. راه های حمل بر صحت ممکن است در آن وجود داشته باشد. خیلی انسان غفلت هایی دارد که کاری انجام می دهد، ممکن است یک تحلیلگری از دور بنشیند این کار را تحلیل کند، بگوید بله هدف این بود. با این نقشه انجام گرفت. در واقع نباشد این. آدم می بیند این را در مورد خود ماها می بینیم. یک چیزی آدم می گوید، یک حرکت کوچکی انجام می دهد، آن تحلیلگرها آن طرف دنیا نشستند که بله این هدف این بود. می بینیم که نه این نبوده، منتها خب تحلیلگر، تحلیل می کند دیگر.
تحلیل سیاسی گاهی این جوری است. یک چیزی است، یک حرکتی است، یک حرفی است، کاری است، کسی انجام می دهد و از روی غفلتی است. از روی یک اختلاف در دیدگاهی است که این انجام می گیرد. نه اینکه از روی یک غرضی یا روی نقشه ای. پس این راه حمل بر صحت را نباید بست به نظر من. باید این راه را باز گذاشت.
ثانیا باید توجه کرد که این مجموعه اصولگرا و انقلابی ای که امروز در مجلس هستند بحمدالله در کشور هم اکثریت قاطعی دارند به دلیل همین انتخابی که انسان می بیند انجام گرفته، خب این نشانه این است که مردم دوست می دارند این جهت گیری و این راه را. این را حتی المقدور نگذارید متشتت بشود. این وحدت مهم است. حالا ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم. در این مجموعه معتقد به ارزش ها و اصول هم معتقد به وحدتیم. این را باید حفظ کرد. ولو با یک اغماض هایی. بعضی از اغماض ها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند ولی خب بکند آدم حق را باید ببیند چیست. یک جاهایی باید برخی از اغماض ها را انجام داد برای یک مصلحت بزرگتری که حالا در این مورد بحث ما مصلحت اتحاد و اتفاق و عرض کنم که با هم بودن و یک حرف زدن و یکصدا داشتن و اینهاست.
در سایه همین یکصدا داشتن ای بسا بتوان همان کسی را که شما می گویید این مواضع را گرفته که نباید می گرفت شاید بشود این را نزدیک کرد به مواضعی که مورد نظر شماست. به نظر این جوری است. این هم راجع به این قضیه البته ما هم یک مواردی که به نظرمان رسیده سفارش می کنیم من البته در مورد طرح ها و در مورد لوایح دولت که می آید به مجلس یک اعتقاد اصولی دارم که حالا هم نمی دانم این اعتقاد اصولی چقدر با قوانین تطبیق می کند اما عقیده من است و گفتم بارها این را به بعضی از همین آقایان.
بنده معتقدم لایحه دولت را باید گرفت اگر اشکالی دارد اشکال را به دولت گفت که خود دولت برطرف کند مجدداً لایحه را بیاورد و تصویب بشود، یعنی این جوری این حرفی که دولت می زند که لایحه من را می گیرند و تبدیلش می کنند به یک صد درصد را به پنجاه درصد شصت درصد این اشکال واردی است. این اشکال درستی است به اعتقاد ما. باید بالاخره حتی من در مورد وزرا هم اعتقادم همین است.
یک وقتی هم اینجا گفتیم آقایان هم بودند روسای سه قوه همه شان بودند، جماعتی دیگری هم بودند، بعضیها گفتند آقا شما دولت خودش ناسازگاری می کند، شما هم یک حرفی می زنید، گفتیم خب این یک اعتقاد من است واقعاً اگر چنانچه هیئت وزیران را بیاورد دولت در مجلس، مجلس بگوید نه، من به خاطر این یک نفر، هیئت وزیران را قبول نمی کنم، برگرداند، او ترکیب را هر جور که می خواهد درست کند، مجدداً بیاورد، این اگر باشد، این بهتر است برای دولت و برای مجلس، برای اینکه بگیرند وزرا را یکی یکی تیکه پاره کنند، یا لوایح را همین طور مثلاً فرض کنید که چه بکنند، به هر حال این، حالا باید طبق قانون عمل کرد.
شما نگاه کنید ببینید قوانین چه جوری است طبق قوانین باید عمل کرد لکن این اشکال در مواردی بر مجلس وارد است که دولت را در کارش، یا مثلاً فرض بفرمایید تحمیل یک قانونی بر دولت، در حالی که امکانات لازم برای اجرای آن قانون در اختیار دولت قرار داده نشده که مواردی را مثال می زنند آقایان دولتیها، یا کشاندن وزرا بیش از اندازه لازم به مجلس، به مناسبتهای همین سوالها و نمی دانم این چیزهایی که انجام می گیرد، وقتها را گذراندن به بحثهای زیادی.
به نظر من از این چیزها می شود صرفنظر کرد، می شود مجلس را کاری تر و ارتباط با دولت را کاری تر و نزدیکتر و صمیمانه تر کرد باید هم همین جور ان شاء الله انجام بگیرد.
این هست در این مورد. منتها مجلس هم استقلالش باید محفوظ باشد این هم عقیده مان است بنده اعتقاد دارم مجلس در عین حال بایستی استقلال خودش را حفظ کند منتها با روشی که به معنای دخالت کردن در کار قوه مجریه و معطل نگهداشتن قوه مجریه نباشد.
راجع به این قضایای اخیر هم که اشارهای شد در این نامه، که خب درست هم هست این قضایای اخیر یک امتحان بزرگی بود برای کشور، برای خود نظام امتحان بزرگی بود، یک رزمایش بود، این در واقع مثل یک رزمایش بود واقعاً این جوری است که انسان گاهی تا وقتی اتفاقی نیفتد، انسان نقاط ضعف خودش را و نقاط توجه دشمن را متوجه نمی شود و نمی فهمد.
این مغتنم بود تجربه بزرگی بود برای کشور پیش آمد عبور از این جریان هم برای نظام کاملاً ممکن است یعنی این تصور که حالا کسی خیال کند که نظام جمهوری اسلامی گیر افتاد، ابداً چنین چیزی نیست نظام الحمدالله خیلی ریشه دارتر، خیلی قویتر است، که خب یک جلوهاش را شما دیدید در همین روز چهارشنبه نهم دی، واقعاً این حالا سعی می کنند هی کوچکش کنند، ناگفته بگذارند، مسکوتش بگذارند، اما خیلی حادثه بزرگی بود این حادثه نهم دی. یعنی این جور مردم بیایند در صحنه، این جور دفاع کنند، همه جور آدم از همه قشرها، از خواص و عوام بیایند در صحنه و بگویند ما ایستادهایم پای انقلاب و پای ارزشهای انقلاب و شعارهای انقلاب.
این خیلی چیز مهمی است، من دیروز بود، دیروز ظاهراً صحبت داشتم اینجا. گفتم که واقعاً هیچ جای دنیا چنین چیزی امکان ندارد که یک فراخوان این جوری مختصری بشود و این جمعیت عظیم بیایند در عرصه، در صحنه، هیچ دولتی در دنیا، هیچ حکومتی در دنیا چنین چیزی را ندارد.
کما اینکه این اتکای به مردم در جشنهای انقلاب هم خودش را نشان می دهد ما در دنیا نداریم انقلابی که در سی سالگی مثلاً، یا بیست و پنج سالگی یا در سی سالگی، در سالگردش جشن سالگرد با حضور مردم در خیابانها اتفاق بیفتد. در حالی که انقلاب اولش با حضور مردم شده حالا آنجاهایی که انقلاب است آنجاهایی که کودتاست که بحثی نداریم، اسمش را انقلاب می گذارند، همان جایی که واقعاً مردمی است و انقلاب است، بعد از گذشت یک سال دو سال، مراسم سالگرد انقلاب می شود یک مراسم تشریفاتی، صوری، یک عدهای را دعوت کنند، عرض کنم که خطابهای بخوانند، سخنرانیای بکنند، چایی، شیرینی به یک عده معدودی بدهند.
مردم اصلاً شاید گاهی نمی فهمند هم که فرض کنید که این تاریخ رسیده، یک رژهای مثلاً فرض کنید بگذارند الان در حالا که نمی دانم، در شوروی در دوره شوروی این جوری بود دیگر، یک رژهای می گذاشتند و می ایستادند آنجا و سلام می دادند و از مردم خبری نبود این مخصوص انقلاب اسلامی است که سالگرد انقلاب، جشن سالگرد انقلاب با حضور مردم است.
این خیلی چیز عجیبی است، هیچ مراسم رسمیای وجود ندارد مراسم مردمی عظیم، اینها یک نشانههای خیلی مهمی است نشانههای خیلی پرمعنایی است که خب ریشه هم در همین اعتقاد و ایمان دینی مردم دارد، اینها را بایستی دید، بایستی قدر شناخت، اینها را عدهای نمی فهمند این چیزها را نمی بینند، نمی فهمند لذاست که این قضایا، قضایای گذرایی است منتها گذرا بودن یک قضیه معنایش این نیست که برای عبور از این، تدبیر و تمهید لازم نیست نه، تدبیر لازم است.
بالاخره گردنه سختی است می گویید ما از این گردنه بالاخره عبور خواهیم کرد قطعاً، اما این عبور آن وقتی است که با چشم باز، با توجه، با دقت، با هضم لازم این کار انجام بگیرد، باید با تدبیر حرکت کرد.
حالا تا آن حدی که آدم می فهمد، می داند، می بینیم مسئولیتی که دارند، طراحی می کنند صحنهها را، در قوه مجریه، در قوه قضائیه، در جاهای مختلف با هضم دارند حرکت می کنند، آدم می فهمد درست دارند حرکت می کنند یعنی حالا با قطع نظر از برخی از خطاهایی که یک جاهایی اتفاق می افتد که قابل پیش بینی هم هست، اما مجموعاً حرکت، حرکت درستی است و این که فرمودند که مثلاً اگر چنانچه سران فتنه چه نشوند، مردم به تردید می افتند، نه این هم این جوری نیست.
نگاه که می کند انسان به صحنه، بایستی ببیند که الان اولویت چیست، اولویت را باید رعایت کند؛ ما اگر در قضایای ۱۸ تیر سال ۷۸ اگر آنجا ما درست عمل کرده بودیم، دستگاههای ما درست عمل کرده بودند و قوه قضائیه آن کاری که باید می کرد، کرده بود و اطلاعات، آن کاری که باید بکند کرده بود، مطمئناً امروز ما این قضیه را نداشتیم.
آنجا کوتاهی شد، کوتاهی کردند، ما نگاه کنیم، ببینیم الان اولویت دستگاه چیه، اولویت آن مواجهه با آن جریانی است که با سوءاستفاده از یک حرف به ظاهر مثلاً فرض کنید که قانونی که می خواستند، بگویند که البته ضد قانون بود، اینها آمدند علیه نظام یک دعوای انتخاباتی را تبدیل کردند به دعوای با نظام.
این یک جریان خاصی است، جریان جدیدی است این را باید شناخت اگر ما این را مخلوط کنیم با جریان راهپیماییای که روز بیست و پنجم خرداد مثلاً در خیابان اتفاق افتاد، اشتباه کردیم، آن یک جریان راهپیمایی آنها راه انداختند، روز بیست و پنجم خرداد بود، بیست و چهار خرداد بود، این جریانی که روز عاشورا در خیابان می آید، یا در شانزده آذر در خیابان می آید، این آن جریان نیست، اگر ما اینها را با هم مخلوط کردیم، دچار اشتباه می شویم.
آن جریان خیلی هایشان در راهپیمایی روز چهارشنبه ۹ تیر حضور داشتند، بنده این که عرض می کنم به حدس نیست، اطلاع دارم؛ مواردی خبرهایی به من رسیده که اطلاع دارم، می دانم افرادی هستند، افراد شاخص که حضور پیدا کردند. خب این خیلی اهمیت دارد ما این را نباید با آن مخلوط کنیم.
آن یک چیز دیگری بود یک تحلیل دیگری دارد استنتاج دیگری بر آن بار هست، امروز ما بایست مواجه بشویم با این چیزی که در کف خیابان است ببینیم این چیه؟ اینها از کجا دارند الهام می گیرند؟ کی دارد اینها را هدایت می کند؟ چه جوری دارند هدایت می کنند؟ این اولویت دستگاه هست خوشبختانه می بینم که هم دستگاه قضائیه، هم دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، اینها دارند می پردازند به این، یعنی متوجه این هستند و دارند رویش مطالعه می کنند.
آن جریان دیگر قابل دسترسی است همیشه، آن از دست نمی رود. چون بالاخره یک کسی یک جرمی مرتکب شده و حرفی زده، باید مسئولیت حرفش را بپذیرد، یعنی می گویند معترض از حرفهایی که می زنند آقایان بین معترض و نمی دانم خرابکار، اغتشاشگر بایستی فاصله قایل شد. خب بله، معترض معنایش این نیست که معترض مسئول نیست.
معترض هم مسئول است، بالاخره حرفی زده، اعتراضی کرده باید پایش بایستد، یعنی آن اعتراض را، آن عملی که انجام داده، باید مسئولیت آن را قبول بکند اگر بر آن اعتراض او یک چیزی بار شده، که آن چیز، مسئولیت قانونی دارد، آن را باید متحمل بشود، نمیشود که بگوید من همین طور یک سنگی انداختم. خب این سنگ زد شیشهای را شکست، این شیشه را باید شما جبران کنید یعنی این هم وجود دارد که باید معترض را جدا میکنند از اغتشاشگر، منتها این معنایش سلامت معترض نیست. معترض هم باید آن مسئولیت اعتراض خودش را تحمل کند، بپذیرد دیگر.
این بالاخره اینها، منتها تفکیک باید کرد، جدا باید کرد، این جریان عامل مقابله با نظام را با آن جریانی که برای این بستر ساخته، ولو ناخودآگاه، آن یک جریان دیگر است این یک جریان دیگر است اینها را باید از هم تفکیک کرد هر کدام را در زمان خودش، در ظرف خودش باید به آنها رسیدگی کرد.
به هر حال دعا کنید شما که خدای متعال همهمان را بر آن صراطی که انشاء الله صراط مستقیم است و امیدواریم که خدای متعال دستگیری کند از ما، ما را حفظ کند، تثبیت کند در آن صراط، و خودتان هم مراقبت کنید این مسئله تبیین و بصیرت دهی هم خیلی مهم است این را فراموش نکنید به نظرم حضور شماها، حالا در حوزههای انتخابیه، در بخشهای گوناگون، چه در دانشگاهها، چه در محیطهای جوان به هر شکلی، حضور شماها در آنجا و صحبت کردن و تبیین کردن و مسائل را منطقی، قانع کننده برای ذهن مخاطب، بیان کردن، این خیلی تاثیر دارد. خیلی.
این نورافکن انداختن در آن محیطی است که سعی کرده شده تاریک باقی بماند، این وقتی نورافکن می اندازیم، این همه توطئه او را در واقع با همین کار، شما باطل می کند، نورافکن بیندازید، بصیرت بدهید به مردم، انشاء الله خداوند کمک کند شما را، ما را، همه را، بتوانیم به آن وظایفمان عمل کنیم ان شاء الله.
والسلام علیکم و رحمت الله.