آفتابنیوز : آفتاب: جشنواره فیلم دینی رویش در حالی دوشنبهشب گذشته با تقدیر از آثاری که برجسته ترین آنها «یک حبه قند» ساخته ارزشمند رضا میرکریمی بود، به پایان رسید که علی الظاهر فرج الله سلحشور از این موضوع که نام یوسف پیامبر در میان آثار برگزیده نیست، دلگیر شده و سینمایی که تا دیروز دستان خدا هم در آن دیده میشد، امروز در دست صهیونیستها خوانده و در ادعایی خندهدار گفته است: «در این سینما که در دستان صهیونیستها است نمیشود حرف اسلامی زد و مثل آن است که به یک دزد بگویی چرا مال حرام میخوری، به سینمایی که ماهیت صهیونیستی دارد نمیتوان نام اسلامی داد.» تا این پرسش مطرح شود که چرا آقای کارگردان در این مدت نفهمیده بود در زمین صهیونیستها بازی میکند؟!
«یوسف پیامبر» که یکی از پرهزینه ترین پروژههای صداوسیما بود، پس از آن که در هنگام پخش در صداوسیما با نقدهای جدی روبرو شد و ساختارش ضعیف تلقی گشت، راهی سینماها شد. اما علی رغم همه تلاشها، نسخه سینمایی این فیلم به شهادت آمار فارابی چیزی در حدود یازده میلیون تومان در تهران فروش داشت که از فروش روزانه برخی فیلمها در پایتخت نیز کمتر است و به خوبی نشان میدهد سطح این فیلم تا چه حد بالا بوده است و احتمالاً آن قدر کیفیت هنری و مفاهیم فیلم به مخاطب خاص مربوط میشده که مردم عادی و عوام قدرت درک فیلم سلحشور را نداشتهاند و به همین دلیل همچون فیلمهای هنری قوی چند لایه دیده نشده و نه به دلیل ضعیف بودن ساختارش!
به هر حال به مدد رسانههای همسو با جریان همراه شمقدری به به و چه چه برای این فیلم که به اتهام دزدی بودن فیلمنامهاش، از سلحشور رسماً شکایت شده، صورت پذیرفت و تلاش شد این فیلم به عنوان فیلم دینی قوی قالب شود. اما واقعیت این بود که متاسفانه در این زمینه چندان موفق نبود و با این حال همان جریان و دوستان شمقدری، او را روی دست بالا و پایین انداختند که یک فیلم قوی مذهبی ساخته شده تا حداقل گفته نشود بودجههای میلیاردی برای چنین اثر کم مخاطبی ضایع شده و جوایز دینی باید به این فیلم تعلق میگرفت.
دوشنبه اما اتفاق دیگری افتاد و در جشنواره فیلم کوتاه دینی رویش، خبری از تقدیر فیلم «یوسف پیامبر» نبود و در عوض از کارگردانان اصیل ایرانی که سینمای دینی را با مفاهیم عمیق و اخلاقی و نه دیالوگهای خنده دار معرفی کردهاند، تقدیر شد و صحنه حضور مجید مجیدی کارگردان ارزشی و در عین حال قوی و همچنین محلی برای تقدیر از رضا میرکریمی کارگردان آتیه دار و خوش ذوق ایران برای فیلم ارزشمند و اثرگذار «یک حبه قند» بود. میرکریمی که پیش از این با «خیلی دور، خیلی نزدیک»، برخی مفاهیم انسانی و فلسفی را به تصویر کشیده بود، این بار نیز اثری ساخته که در عین حال که حاوی مفاهیم ملی و مذهبی است اما اغراقآمیز و حال به هم زن نیست و مخاطب میخندد و گریه میکند و ثانیه به ثانیه فیلم را میپذیرد.
با این اوصاف اگر امثال سلحشور پس از مراسم پریشب، ادعا نمیکردند که: «الان جشنواره فیلم رویش گذاشتهاند. آقایی بنام «صانعی» و «بیگلری» به صراحت میگویند سینمای مذهبی و این مسخره بازیها یعنی چه، سینما سینما است و حرف آن یکی است و سینمای اسلامی را اصلا قبول ندارند آن هم جایی مثل حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی!»، جای سوال داشت. او که با اظهارنظر جنجالی اش نسبت به بازیگران زن ایران، با انتقادات گسترده اهالی سینما روبرو شد، حال که جایزه نبرده، عنوان کرده است: «در یک حوض لجن، نمیتوان دنبال سیب، گلابی و انار تمیز گشت و این یک حماقت است، در یک لجنزاری به نام سینما که ریزه خوره دستورالعملهای صهیونیستی است نمیتوان حرف اسلام را زد. در این سینما که در دستان صهیونیستها است نمیشود حرف اسلامی زد و مثل آن است که به یک دزد بگویی چرا مال حرام میخوری، به سینمایی که ماهیت صهیونیستی دارد نمیتوان نام اسلامی داد.»
با این اوصاف سینمای ایران صهیونیستی است، شاید چون به آقای سلحشور پریشب جایزه نرسیده یا دعوتش نکردهاند که روی سن مورد تشویق و تقدیر سرپایی قرار بگیرد. البته سلحشور فیلم خودش را در خارج از این سینما ساخته چرا که چندی پیش در ادعایی وهنآلود، اثرش را به خدا نسبت داده بود و گفته بود: «کارگردان و نویسنده «یوسف پیامبر» در حقیقت خداست و تنها اسم من به عنوان نویسنده و کارگردان درج شده است.» که باید با این اوصاف همان حرف سلحشور را مقابل خودش بگذاریم که اگر سینمای ایران حوض لجن است و در این حوض لجن نمیتوان دنبال سیب و گلابی و انار بود، چگونه چیزی ساختهای که گلابی و انار که هیچ، اثر خود خداست؟!
برخلاف آنچه عنوان می شود، فیلمهای کاملاً مثبت درباره ایران و ایرانی نیز می توانند به جشنوارهها راه یابند. نمونه اش نیز یک حبه قند ساخته میرکریمی در اینجا، جشنواره بینالمللی فیلم پوسان کره جنوبی
البته جالب اینکه مسئولان جشنواره رویش نیز به هیچ عنوان آنچه سلحشور از او نقل کرده، نگفتهاند، بلکه این برداشت سلحشور است که فکر میکند سینمای دینی یعنی در هر صحنه یک برگ قرآن نشان دادن. رجبی در انتهای جشنواره فیلم دینی رویش در تبیین این جشنواره گفته بود: «سخن گفتن درباره دین شامل سه حوزه شریعت، فضیلت و حقیقت است. اگر در فیلمی حرامی، حلال نشده باشد و واجبی ترک نشده باشد، از حداقلهای فیلم دینی از نگاه فقه برخوردار است. اگر فضایل اخلاقی در فیلمی رعایت شده باشد بازهم فیلم دینی است؛ حتی اگر فیلمی متفکرانه باشد و یا زیبایی خداوند شامل زیبایی طبیعت یا زیبایی پدیدهها و اخلاقیات را به تصویر بکشد، عمیقاً دینی است.»
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی در ادامه ‘باشو غریبه کوچک’ ساخته بهرام بیضایی را یکی از نمونههای برتر فیلم دینی برشمرد و گفت: «این فیلم نه تنها محرمات را حلال ندانسته و ترک واجبی نکرده، بلکه در نمایش صفات ممتاز فضیلت انسانی بسیار موفق عمل کرده است، اما از نگاه مدیران دولتی به عنوان یک فیلم غیردینی برای چهار سال نمایش آن ممنوع بود.» و همچنین از فیلم ‘باران’ ساخته مجید مجیدی نیز به عنوان دیگر فیلم دینی یاد کرد و گفت: «در زمان نمایش این فیلم در آلمان بودم. در آن زمان پاپ در این کشور در پیامی به همه کاتولیکهای این کشور از آنها خواست این فیلم را حتما ببینند. زیرا این فیلم تمام زیباییهای خداوندی را به نمایش میگذارد. حال آنکه ما در ایران نسبت به این فیلم هیچگاه چنین رویکردی نه در مجامع دینی و نه در مجامع هنری نداشتیم.»
با این اوصاف طبیعی است امثال سلحشور ترش کنند. اما هنوز دیر نشده و سلحشور که در حال نگارش سریال حضرت موسی است و لابد بعدش هم برای دیگر پیامبران قوم یهود یک به یک سریال میسازد، می تواند خودش را از سینمای ایران که به برداشت او لجنزار و در دست صهیونیستهاست، بیرون بکشد و برود بقالی یا ماستبندی یا هر شغلی را انجام دهد که دست صهیونیستها نیست. به همین مناسبت به این کارگردان توصیه میشود در عوض اظهارنظرهای تازه و جنجالآفرینیهایی که وقت اهالی خبره سینما را برای پاسخگویی به امثال این کارگردان(؟!) میگیرد، در زمین صهیونیستها بازی نکند و برود دنبال کارش! در آخر باید تاسف خورد به حال اشخاصی که بودجههای بیصاحب میلیاردی را در اختیار چنین اشخاصی قرار می دهند که ضمیر منفعت طلبشان اگر چیزی به صرفش باشد به خدا نسبتش میدهد و اگر به ضررشان باشد تا انداختن امضای شیطان پای آن اثر پیش میروند.
با این حال شاید بد نباشد از ایشان بابت این قبیل حرفهایش انتقاد نکرد و به حال خودش واگذارش کرد، چرا که وقتی این کارگردان تصور میکند سریال یوسف را ۲ میلیارد نفر دیدهاند(!) یا خودش را با استیون اسپیلبرگ برنده صدها جایزه بینالمللی و سازنده بسیاری از پرفروش ترین و تاثیرگذارترین آثار تاریخ سینمای جهان، رقیب میپندارد و میگوید: «باید به مسئولان جمهوری اسلامی و صدا و سیما گفت که اسپیلبرگ هم دارد فیلمی برای حضرت موسی(ع) میسازد و این یهودی که برای صهیونیستها کار میکند ماموریت دارد تاثیر سریالی را که قرار است در ایران ساخته شود کمرنگ کند! مسئولان جمهوری اسلامی اگر به ما امکانات بدهند از این فیلم جلو میافتیم و اگر بودجه و امکانات ندهند ممکن است ما شکست بخوریم هرچند اسپیلبرگ از نظر محتوایی نمیتواند موفق باشد!»، بر او حرجی نیست و او همچنان تصور میکند یک کارگردان جهانی است؛ انشاءالله خداوند واقعبینی و سلامتی را از هیچ یک بندگانش دریغ نفرماید!