آفتابنیوز : آفتاب: علی مطهری از ابتدای هفته جاری به مدت سه روز به عنوان به سوالات کاربران الف پاسخ گفت اهم پاسخهای وی به مخاطبین به شرح زیر است:
آیا شما اظهار داشتید مجلس شعبهای از دفتر رهبری شده است. چه مدرک و شاهدی برای این نظرتان دارید؟ بله من این جمله را گفتهام. در جلسات رسمی و غیررسمی مجلس جملاتی از این قبیل زیاد تکرار میشود که: «نظر آقا این نیست، آقا با این طرح مخالفاند، فلان عضو دفتر رهبری گفته است رهبری این نظر را قبول ندارند، و...». در نتیجه بسیاری از افراد از اظهارنظر خودداری میکنند و بسیاری از طرحها با یک جمله باد هوا میشود، و این یک آفت برای مجلس است. مجلس و نماینده باید نظر خودش را بدهد و کاری نداشته باشد که با نظر رهبری مطابقت دارد یا نه. اگر ایراد شرعی داشته باشد شورای نگهبان اعلام میکند و اگر خود رهبری مخالف باشند در رسانهها اعلام میکنند و نمایندگان هم اطاعت میکنند. در واقع شورای نگهبان به منزله دست رهبری است.
رهبری این وضع را نمیپسندند. دلیل آن هم، سخنان چند روز پیش ایشان در جمع دانشگاهیان استان کرمانشاه است که صریحاً فرمودند «نمایندگان مجلس باید به وظایف خودشان عمل کنند، رهبری نه دخالت میکند و نه حق دخالت دارد، امکان ندارد.» به نظر من این سخنان ایشان از جمله نظر به سؤال از رئیسجمهور داشت و ایشان عدم دخالت خود را اعلام کردند و به شایعات پایان دادند.
پرنفوذترین نمایندگان در مجلس فعلی؟ شاید آقایان لاریجانی، توکلی و باهنر پرنفوذترین باشند. آقای لاریجانی به خاطر مشی معتدل و برخورد محترمانه و احترام و شخصیت قائلشدن برای نمایندگان، آقای توکلی به خاطر اصولی بودن و ارائه نظرات کارشناسی به مجلس و آقای باهنر به دلیل تجربه هفت دوره نمایندگی.
تفاوت احمدینژاد سال 90 با احمدینژاد سال84 در سال 84 رگههای لیبرالیسم فرهنگی در ایشان وجود داشت، مثل آنچه که در تبلیغ انتخاباتی خود گفتند که ما کاری به ظاهر جوانان نداریم، یا آقای کلهر را به عنوان نماینده فرهنگی خود برای مناظره معرفی کردند، ولی همه فکر میکردند این مقدار برای جذب قشر متجدد اشکال چندانی ندارد؛ در حالی که تساهل و تسامح فرهنگی ایشان بیش از اینها بود.
به نظر من ایشان در سال 84 با قشر متدین و حزباللهی صادقانه برخورد نکرد و چهره فرهنگی خود را به طور کامل آشکار نکرد، در صورتی که خودش میدانست که تصور مردم از ایشان یک فرد حزباللهی مانند شهید رجایی است. لذا بعد از چند ماه ایشان دستور ورود خانمها به ورزشگاههای آقایان را صادر کرد که با مقاومت مراجع مواجه شد.
چرایی مخالفت با تصویب طرح نظارت بر مجلس من اساساً ضرورتی برای این طرح نمیدیدم و معتقد بودم که اگر کمیسیون اصل نودم مجلس و قوه قضائیه به وظایف خود در مورد تخلفات نمایندگان به درستی عمل کنند نیازی به این طرح نیست. البته وقتی دیدم رهبر انقلاب بر این طرح تأکید دارند سعی کردم نقایص آن را با پیشنهاداتی برطرف کنم که هیچکدام از آنها رأی نیاورد.
اینکه نمایندهای با امضای استیضاح یک وزیر معامله کرده باشد من اطلاع ندارم. شاید اگر معاملهای هم بوده به نفع حوزه انتخابیه و موکلین او بوده نه شخص نماینده. اگر معامله شخصی هم باشد، طرف دولتی بیشتر مقصر است و عمل او نشان میدهد که استیضاح وارد بوده است. در اینگونه موارد معمولاً سایر امضاکنندگان متوجه میشوند و لو میرود و در واقع مجازات آن نماینده همین است که آبرویش نزد سایر نمایندگان میرود و اعتبار خود را در مجلس از دست میدهد. به علاوه در طرح فعلی نظارت هم راهحلی برای این موضوع ارائه نشده است و شاید هم قابل ارائه نباشد چون تا حد زیادی خصوصی است.
خوبی های دولت احمدینژاد من بارها از مقاومت این دولت در مسئله انرژی هستهای و نقش اعتماد به نفس رئیسجمهور در توفیقات ایران در این موضوع و از صلابت این دولت در مقابل غربیها که در نطقها و مصاحبههای رئیسجمهور در سازمان ملل و با خبرنگاران خارجی نمایانشده و از مواضع آقای احمدینژاد در مسئله فلسطین تمجید کردهام، اما چون ایراد کلی به نحوه مدیریت ایشان دارم که ناشی از عدم انضباط مالی و نادیدهگرفتن بخش عظیمی از نخبگان کشور و اصرار بر آراء خود و در نتیجه قانونگریزی است، طبعاً انتقادات من بیشتر بوده است و اصولاً یک نماینده که ناظر بر امور کشور است باید بیشتر نگاه انتقادی داشته باشد.
مجلس بیمار است یا نیست؟ تعبیر درستتر این است که مجلس بیمار نیست بلکه آن را بیمار کردهاند، یعنی عملکرد هیئترئیسه که گاهی از دفتر رهبری مایه میگذارد یا ترس نماینده از رد صلاحیت برای دوره بعدی، استقلال و حریت نماینده را تا حد زیادی مخدوش کرده است. اگر نماینده را به حال خود بگذارند، مجلس بیمار نیست و از نیروهای پرتوان خوبی برخوردار است. به عبارت دیگر مجلس نیاز به روحیه دارد و باید روح استقلال و آزادی و دفاع از حقوق ملت را در آن دمید. در آن صورت خواهید دید که بسیاری از مشکلات کشور حل میشود.
سلام لطفا بفرمایید با شنیدن هریک از این کلمات چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ اصل44: شبهخصوصیسازی
حزب مشارکت: افراط
8+7: 15
خیابان شهید مطهری: دانشکده الهیات دانشگاه تهران
محمد خاتمی: روشنفکری
محمدرضا رحیمی: بیمه ایران
علی لاریجانی: سولانا
احمد توکلی: قانون
محمود احمدینژاد: اُمانیسم
غلامحسین الهام: فداکاری نافرجام برای معجزه هزاره سوم
الیاس نادران: رانتستیزی
اسفندیار رحیممشایی: سوگلی
امیر منصور خسروی (آریا): معما
هاشمیرفسنجانی: دلسوزی برای انقلاب و رهبری
مهدی کروبی: لُر
عطاء الله مهاجرانی: ادبیات و تاریخ
هدیه تهرانی: نمایشگاه عکس آب
جانباز گردنی: ایثار او و غفلت ما
دعوت اصلاحطلبان برای حضور در لیست انتخاباتی
من در انتخابات قبلی هم گفتم که من به صورت مستقل شرکت میکنم، هر گروهی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب جز حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نام من را در لیست خود قرار دهد مانعی ندارد. امروز هم - اگر شرکت کنم - همین را میگویم.
در جریان حوادث سال88 جرم احمدینژاد سنگینتر بود یا موسوی؟ تعبیر من این بود که احمدینژاد با کارهایی مانند مناظره، هیزم فتنه را فراهم کرد و موسوی با عدم تمکین به قانون و دعوت مردم به حضور در خیابانها آتش فتنه را شعلهور کرد. طبعاً اتهام آقای موسوی سنگینتر است چون نتیجه قهری حضور مردم در خیابانها هرج و مرج و احیاناً خونریزی است و قابل کنترل نیست، گرچه خود آقای موسوی میگوید من مردم را به تظاهرات و اعتراض آرام دعوت کردم و طرف مقابل عمداً آن را به خشونت کشید تا بهرهبرداری کند. اینها باید در دادگاه مشخص شود.
ماجرای حضور مطهری در لیست رایحه خوشخدمت من عضو فراکسیون هوادار دولت نبودم بلکه چون جزو ده نفری بودم که رایحه خوش خدمت روی آنها تأکید داشت به عنوان هوادار دولت مشهور شدم. در آن زمان آقای مصلحی رئیس ستاد بزرگداشت شهادت آیتالله مطهری بود، به ایشان گفتم قصد کاندیداتوری دارم، شما که در 6+5 هستید مطرح کنید، ایشان هم مطرح کردند و تصویب شد، لذا معروف شد که من از طرف حامیان دولت کاندیدا شدهام، در صورتی که اگر پیشنهاد خود را مثلا به آقای عسگراولادی از جبهه پیروان امام و رهبری یا افراد جمعیت ایثارگران هم میدادم شاید همین اتفاق میافتاد.
به هرحال من به صورت مستقل کاندیدا شدم و همان موقع هم اعلام کردم که غیر از آن دو حزب، هرگروهی که مایل است، اسم مرا در لیست خود قرار دهد. شاید بهترین دلیل ادعای من این باشد که در آستانه انتخابات قبلی وقتی من به روند رد صلاحیتها توسط شورای نگبهان در قالب مقالهای در روزنامه اعتماد ملی، انتقاد کردم آقایان محصولی و مصلحی، هم به خود مقاله و هم به محل چاپ آن اعتراض کردند. به آنها گفتم من همینطور هستم، اگر وارد مجلس شوم نیز همینطور خواهم بود و حرف خودم را میزنم، اگر ناراحتید نام من را از فهرست حذف کنید، ولی این کار را نکردند. شاید آنها بیشتر به نام «مطهری» نیاز داشتند تا من به آنها.
من از سال 85 یعنی حدود یک سال بعد از ریاستجمهوری آقای احمدینژاد به انحرافات فرهنگی این دولت پی بردم و در نامه سرگشادهای به ایشان مطلب را بیان کردم، ولی هنوز امیدوار بودم که دولت رویه خود را تغییر دهد و فکر میکردم از روی مسامحه و سهلانگاری و بهخاطر پرداختن به مسائل حیاتیتر است. حضوراً نیز این موضوع را با آقای احمدینژاد در میان گذاشتم. از پاسخی که ایشان داد و قرائن دیگر متوجه شدم که ایشان نظرات خاص فرهنگی دارد و آنچه که مردم متدین و حزباللهی از ایشان در ذهن خود دارند با واقع مطابق نیست. بعد از ورود به مجلس، در جریان استیضاح مرحوم کردان متوجه شدم که رئیسجمهور بیش از آنکه به منطق و استدلال توجه کند و صلاح نظام را بخواهد، مسائل را سیاسی میبیند و همه را در حال توطئه علیه دولت تصور میکند و از همه مهمتر این که لجاج میورزد. عزلهای پشت سرهم بدون توجه به آبروی افراد و قانونگریزیها مانند عدم اجرای قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلانشهرها و راضی بودن به اینکه وضع حجاب با سخنان ایشان در تلویزیون بدتر شود و حمایت صریح از مکتب ایران به جای مکتب اسلام نیز اعتقاد من را به ایشان به کلی سلب کرد.
آیا مشایی واقعاً احمدینژاد را طلسم یا جادو کرده است؟ مشائی اعتقادات ویژهای درباره انسان و رابطه او با خدا و درباره انسان کامل و امام زمان دارد که آقای احمدینژاد این عقاید را پذیرفته است و در صحبتهای ایشان هویداست. قاعدتاً آقای مشائی کرامتهایی از قبیل پیشگویی نشان داده است که اعتماد آقای احمدینژاد را جلب کرده است. ولی این کرامتها دلیل بر این نیست که شخص صاحبکرامت مرجع فکری انسان واقع شود. مرتاضان هندی هم با یک اشاره قطار را از حرکت باز میدارند، آیا ما مجازیم که عقاید و راه و روش زندگی خود را از آنها بیاموزیم؟! مسائل را نباید با هم مخلوط کرد. خداوند اجر هیچکس را ضایع نمیکند، هرکس ریاضت بکشد خداوند قدرت روحی به او عطا میکند. این به این معنی نیست که همه افکار و رفتار آن شخص درست است. البته ریاضت اسلامی همان عبادت و توجه به خداست.
خودتان را مصداق ساکتین دوران فتنه میدانید؟ من درباره فتنه زیاد صحبت کردم، بنابراین مصداق ساکتین دوره فتنه نیستم، ولی چون به رفتار طرف خودی هم انتقادهای زیادی کردم، تندروها که به نظر من در تشدید فتنه نقش داشتند و آسیبجدی به کشور و جایگاه ولایت فقیه زدند، بنده را جزو خواص بیبصیرت برشمردهاند که این عنوان زیبنده خودشان است چون این بصیرت را نداشتند که باید با انصاف و عدالت درباره دو طرف ماجرا قضاوت کرد و تعصب موجب کوردلی آنها شده بود.
اما این که آیا اعتراضی به کارهای موسوی و کروبی کردم یا نه، من سه روز بعد از انتخابات، زمانی که بسیاری از خودیها هم در تردید بودند که آیا تقلبی شده یا نه، در برنامه زنده تلویزیونی به صراحت اعلام کردم که هیچ تقلبی از نظر شمارش آراء صورت نگرفته، گرچه ممکن است به مبادی آراء آقای احمدینژاد ایرادهایی وارد باشد. و گفتم آقای موسوی اشتباه میکند که تهران را ملاک کل کشور قرار داده است، روشن است که رأی آقای احمدینژاد در شهرهای کوچک و روستاها بیشتر بوده است.
در موارد زیاد دیگری نیز این روش آقای موسوی را که شورای نگهبان را به عنوان مرجع قانونی داوری نمیپذیرفت محکوم کردم و حتی آن را یک خطای استراتژیک سیاسی معرفی کردم و گفتم ایشان حداکثر باید میگفت من قانع نشدم که تقلب نشده است اما حکم داور را میپذیرم، و بعد اگر ایرادی به ترکیب شورای نگهبان داشت، با مراجعه به رهبری و مجلس درصدد اصلاح آن برمیآمد. در این صورت به شکل یک قدرت بزرگ سیاسی در کشور ظاهر میشد.
قبول دارید که نسل جدید نسبت به نسلهای قبل، از نظر اعتقادی ضعیفتر و از نظر رفتاری بیقیدتر شده است؟ آرایش زیاد بانوان در انظار عمومی عیبی است که در کشور ما وجود دارد. اجتماع مدنی باید محیط کار باشد نه محیط تحریک جنسی، یعنی کار و فعالیت اجتماعی نباید توأم با التذادات جنسی باشد. البته بانوانی که از نظر محبت همسرانشان اشباع و از نظر روحی متعادل هستند کمتر به خودنمایی میپردازند. یعنی بخشی از این نقصیه متوجه مردان است که وظایف زناشویی خود را درست انجام نمیدهند و محبت لازم را ابراز نمیدارند. محیطهای مختلط هم میتواند مشوق بانوان برای آرایش و تبرج و خودنمایی باشد. شوهریابی و نیز ضعف ایمان هم میتوانند عوامل دیگر این ناهنجاری باشند. خلاصه چون ما نظام خانوادگی اسلام و موازین روابط زن و مرد در اسلام را به طور کامل رعایت نمیکنیم و گاهی به سبک زندگی غربی گرایش داریم و به عبارتی نه روش اسلامی را عمل میکنیم و نه روش غربی، بلکه معجونی از هردو ساختهایم، طبیعی است که این پدیدهها هم بروز پیدا میکند. و الاّ اگر دخترها و پسرها در سنین آغاز جوانی ازدواج کنند و در اجتماع مدنی محیطهای مختلط وجود نداشته باشد و البته مردان و زنان نیز به وظایف زناشویی خود درست عمل کنند و زنان از نظر روحی و اظهار محبت همسر اشباع باشند، این ناهنجاریها به حداقل میرسد. البته تقویت ایمان مذهبی بسیار مؤثر است. وقتی زنی ایمان داشته باشد که جواز عدم پوشش وجه و صورت مشروط به سادگی و عدم آرایش است، به خاطر اعتقادش و ترس از آخرتش این کار را نمیکند.
اما قبول ندارم که نسل جدید نسبت به نسلهای قبل، از نظر اعتقادی ضعیفتر و از نظر رفتاری بیقیدتر شده است. نباید شرایط نهضت اسلامی و دوره جنگ تحمیلی را با این دوره مقایسه کرد. اگر بار دیگر چنان شرایطی در کشور ایجاد شود مردم همان مردم هستند و فضای جامعه همان فضا خواهد بود. در دوره نهضت اسلامی هم بسیاری از جوانهای کمتوجه یا بیتوجه به دین هم وارد شده بودند و در عرصههای خطرناک هم وارد میشدند چون فطرت الهی آنها زنده شده بود و صدای امام(ره) را صدایی آشنا تلقی میکردند.
اما این که میفرمایید چرا اکثر دخترهایی که مادر چادری دارند مانتویی میشوند، اگر همین طور باشد، شاید دلیل آن این باشد که مانتو حجاب راحتتری است، گرچه گاهی تغییرشکل میدهد و چسبان و کوتاه میشود و دیگر پوشش اسلامی نیست. البته چادر آستینداری که جلوی آن هم بسته باشد به شرط آنکه کمر آن را تنگ نکنند حجاب بهتری است و چادرهای فعلی به تعبیر یکی از علما چادر نماز است. در این صورت شاید استقبال بیشتری از چادر شود.
ماجرای بعد از انتخابات فتنه بود؟ تعریف فتنه بر آن ماجرا صدق میکرد. فتنه در اجتماع، وضعیتی است که در آن حق و باطل مخلوط میشوند و تشخیص حق از باطل مشکل میشود. اما این را که این فتنه از قبل طراحی شده بود قبول ندارم، بلکه عوامل مختلف و از همه مؤثرتر عدم تمکین آقای موسوی به قانون، آن را به وجود آورد. ایشان معتقد بود که شورای نگهبان داور عادلی نیست چون بسیاری از اعضای آن از قبل جانبداری خود از آقای احمدینژاد را اعلام کردهاند. البته این یک اشتباه برخی اعضای شورای نگهبان بود و مانند این است که مثلاً داور مسابقه فوتبال تیمهای پرسپولیس و استقلال قبلاً طرفداری خود از یکی از این دو تیم را اعلام کرده باشد. طبیعی است که تیم مقابل نسبت به قضاوت آن داور تردید ایجاد میکند. گرچه در مورد افراد متقی این مطلب صدق نمیکند یعنی ممکن است عضو شورای نگهبان طرفدار یک طرف باشد اما به خاطر تقوای خود عدالت و انصاف را رعایت کند.
دلیل مخالفت برخی گروههای دانشجویی و جوانان حزب اللهی و اصولگرا با مطهری چون حرفهای من را دقیق نمیبینند، فقط تیتر بعضی روزنامهها و سایتهایی مثل رجانیوز را میبینند. البته با بعضی از آنها اختلاف مبنایی هم دارم. مثلاً من برداشت آنها از ولایت فقیه را قبول ندارم و طبعاً آنها هم برداشت من را قبول ندارند و باید با هم بحث کنیم. ولی فکر میکنم سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع دانشگاهیان استان کرمانشاه حق را به من میدهد. همین طور درباره آزادی بیان. ولی همان طور که شما گفتید بیشتر سوءتفاهم است و باید حسن تفاهم ایجاد شود. البته در راهپیمایی اخیر روز قدس که بیشتر، افراد متدین و حزباللهی شرکت دارند، ما شمردیم، حدود 80% مراجعان از مواضع من تعریف و تمجید میکردند و حدود 20% انتقاد داشتند که برخی از آنها قانع میشدند. بسیاری از مراجعان میگفتند ما حالا به حرفهای چندسال پیش شما رسیدیم. ولی من از انتقاد حزباللهیها و نمازجمعهایها هیچ وقت ناراحت نمیشوم چون موقع خطر آنها هستند که وارد میشوند وفداکاری میکنند. بسیاری از آنها هم میدانند که در دوره اصلاحات، هیچکس به اندازه من در مقابل اصلاحطلبان افراطی نایستاد و نقد ننوشت.
حضور آیهالله یزدی به عنوان عضو فقهای شورای نگهبان در فرآیند انتخابات اصولگریان آقای یزدی چون عضو شورای نگهبان به عنوان داور انتخابات هستند و باید بیطرف باشند بهتر بود که وارد نمیشدند. البته غیرقانونی نیست، چون ورودشان با عنوان جامعه مدرسین است نه شورای نگهبان. برای آنکه بهانه به دست طرف مقابل نیفتد، آنچنان که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اتفاق افتاد، بهتر بود وارد نمیشدند. اما ورود آقای مهدویکنی فکر نمیکنم اشکال داشته باشد.
شبیخون فرهنگی و جمعآوری دیشهای ماهواره قطعا شبیخون فرهنگی وجود دارد و تنها راه انهدام انقلاب اسلامی شبیخون فرهنگی است. من معتقدم صهیونیستها در کل جهان، نه تنها کشورهای اسلامی، حتی در اروپا و امریکا با در دست داشتن رسانهها، برنامه فاسدسازی انسانها از نظر اخلاقی و مشغول کردن آنها به مسائل جنسی و خشونت و تحریک انسانها از نظر خشم و شهوت را در دستور کار خود دارند تا بر دنیا حکومت کنند. شما وقتی به یک کشور اروپایی هم میروید، میبینید طوری برنامهریزی شده است که شما دائماً مواجه با صحنههای محرک جنسی باشید، چه از نظر تابلوهای سطح شهر، چه اماکن عمومی و چه وضع لباس پوشیدن افراد. گویی دستی در کار است که ذهنها هیچوقت درباره مسائل اساسی فکر نکنند.
این برنامه در کشور ما از طریق شبکههای ماهوارهای تزریق میشود و بیتأثیر هم نبوده است. البته هنر هم نکردهاند، چون سوق دادن انسانها به سوی امیال حیوانی کار آسانی است، کار سخت کار پیامبران و اولیاء خداست که در مواردی مانند حرکت در خلاف جهت آب است. لذا توفیق اندک آنها را نباید به حساب قدرت آنها گذاشت بلکه باید به حساب شیطنت آنها گذاشت.
جمعآوری دیشهای ماهواره و ممنوعیت استفاده از آن، قانون است و طبعاً باید اجرا شود. البته این قانون نیاز به اصلاح دارد. به هرحال به نظر من دسترسی به شبکههای ماهوارهای نباید آسان باشد. البته میتواند برنامههای شبکههای ماهوارهای از یک صافی بگذرد و برنامههای مفید آن اجازه پخش بیابند، شبیه کاری که در مالزی انجام میشود. اما مهمترین عامل دوری از شبکههای ماهوارهای، اراده مردم است که باید با پشتوانه ایمان مذهبی تقویت شود، مثل زمان شاه که قشر متدین تلویزیون نداشتند و آن را مضر میدانستند و همین قشر هم شروعکننده نهضت اسلامی بود و سایر اقشار بعدا پیوستند. امروز هم پیشرو انقلاب همین قشری است که به این مسائل اهمیت میدهد.
نظرمطهری درباره فیلم جدایی نادر از سیمین بیشتر تخیل ذهن فیلمنامهنویس بود و با واقعیت منطبق نبود. باید موضوعاتی سوژه فیلم سینمایی واقع شوند که به تعبیر فلاسفه اکثریّ الوقوع باشند، نه موارد نادر، تا این که در جامعه اثرگذار باشند. اگر در جامعهای دروغ بر راستی غلبه داشته باشد اساساً آن جامعه باقی نمیماند و منهدم میشود. دروغ نیروی خود را از راستی میگیرد، یعنی چون اکثر افراد جامعه راست میگویند، دروغ دروغگو باور میشود و الاّ اگر همه دروغ میگفتند هیچ کس دروغ دیگری را باور نمیکرد.
دلیل حمایت سروش و مهاجرانی از کروبی شاید آنها فکر میکردند که آقای کروبی چون روحانی است بهتر میتواند با رهبری تعامل داشته باشد و یا گاهی در مقابل رهبری بایستد.
واکنش به حضور پسر و عروس احمدی نژاد در سفرشان به نیویورک
تعجب کردم، چون آقای احمدینژاد این امور را رعایت میکرد و خودش به آقای هاشمی ایراد میگرفت. البته با همراه بردن همسر در سفرهایی که طرف مقابل با همسرش حضور مییابد موافقم، چون میتواند با او ملاقات کند و مؤثر باشد، اما همراه بردن عروس و دیگران توجیهی ندارد. مجلس و سازمان بازرسی میتوانند اقدام قانونی کنند، ولی میدانید که به بهانه حفظ وحدت و شرایط کشور و منطقه، همیشه این امور در کشور ما نادیده گرفته میشود و مشمول مرور زمان میشود و این یک نقص بزرگی است. حداقل مجازات آن این است که هزینه مصرف شده را از جیب خود به بیتالمال برگردانند. اخیرا وزیر یکی از کشورها به دلیل این که دوستش را با هزینه دولت همراه خود به سفر برده بود، استعفا کرد. در کشور ما فرهنگ استعفا و عذرخواهی وجود ندارد. البته همراه بردن این افراد ظاهرا هزینه رفت و آمد ندارد چون هواپیما خالی میرود و برمیگردد، اما قطعا هزینههای دیگر دارد.
آیا میتونیم منتظر نامزدی ریاستجمهوری شما در آینده باشیم؟ افراد صالحتر از من وجود دارند. انتخاب رئیسجمهور توسط مجلس به شرطی که مجلس مستقل باشد و دائم دنبال کشف نظر رهبری نباشد و انتخاب رئیسجمهور را به رهبری وصل نکند میتواند برخی مشکلات فعلی را رفع کند.
نمره مطهری به مجلس هفتم و هشتم به مجلس هفتم نمره 12 و به مجلس هشتم نمره 15 میدهم. این دو مجلس پدیدهای به نام احمدینژاد را آفریدند.
چرا بعضی از مواضع شما به شدت موجب خوشحالی ضدانقلاب به اصطلاح لندننشینها میشود؟ به طور کلی هرکس از دولت و بخشهای مختلف نظام انتقاد کند موجب خوشحالی آنها میشود. ولی چون این انتقادها موجب اصلاح امور میشود، آن خوشحالی مسئله مهمی نیست.
اگر با خانواده شما هم همان برخوردی میشد که با خانواده آقای هاشمی شد، یعنی رئیسجمهور کشور در مقابل پنجاه میلیون نفر بیننده تلویزیون میپرسید اینها اموال خود را از کجا آوردهاند و وقتی درخواست وقت از تلویزیون میکردید که از خود دفاع کنید به شما وقت نمیدادند، شما هم همین کارها را میکردید، اگرچه آنها گاهی زیادهروی کردند و میتوانستند از راههای دیگر بروند. خودتان را جای آنها بگذارید بعد قضاوت کنید.
به نظر شما عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس به ضرر نظام نیست و نقش سیدحسن خمینی در اجماع آنها چقدر میتواند مثبت باشد؟ بیشتر به ضرر خودشان است. اگر انتقادی دارند، با حضور در مجلس بهتر میتوانند به اهدافشان برسند. نگویید پس چرا خودتان استعفا دادهاید. استعفا ابزاری است که یک نماینده میتواند در شرایط مناسب از آن برای استیفای حقوق موکلین خود استفاده کند و به معنی قهر نیست. هر مقدار هم که به نظام انتقاد داشته باشیم نباید قهر کنیم و باید نظام را فرزند خود بدانیم. به نظر من خوب است جناب سید حسن خمینی آنها را تشویق به حضور در انتخابات کنند و اصلاحطلبان حل مسائلشان را بگذارند برای بعد از انتخابات. شرکت آنها در انتخابات، نظام را منعطف میکند و خواستههای آنها بهتر تأمین میشود.